تأثیر توافق صلح بر توسعه اقتصادی کشور
سعادتشاه موسوی؛ کارشناس ارشد اقتصاد توسعه
بعد از رویداد مهم و تاریخی ۱۱سپتامبر که استراتژیستهای سیاسی و نظامی امریکا با رضایتمندی جورج دبلیو بوش در تبانی با سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو، دستور حمله به افغانستان را صادر کردند، تا رژیم طالبان و بساط گروههای افراطی اسلامی را که تهدید برای جهان بهشمار میرفت، برانداخته شود.
آن هنگام، استراتژیستها به ساقط شدن و براندازی تفکر اسلامگرایان رادیکال فکر میکردند و به این تصور نبودند که جنگ افغانستان در نهایت به طولانیترین جنگ در تاریخ امریکا مبدل خواهد شد.
۱۹سال از حضور ایالات متحده و ناتو میگذرد و میلیاردها دالر هزینۀ جنگ و بازسازی کشور ما شده است، اما هنوز جنگ ناتمام است، فقر دامن گسترانیده، دموکراسی به بنبست رسیده و سرنوشت سیاسی و اقتصادی افغانستان همچنان مجهول و گنگ باقی مانده است.
امریکاییها وقتی به این نتیجه رسیدند که مسئله افغانستان راهحل نظامی ندارد و دوام این وضعیت به نفع ما نیست، وارد گفتگو با گروه طالبان شدند.
سفیر خلیلزاد یکسال میشود بهعنوان نمایندۀ با صلاحیت واشنگتن بیشتر از ده بار با سران طالبان در قطر نشست داشته است.
این نشستهای پر فراز و نشیب زیاد پیام روشن و صریح نداشته است، اما در این اواخر طرح کاهش هفتروزۀ خشونت به عنوان پیششرط امضای توافقنامه صلح عملا شروع شده است.
پیچیدگیهای روند صلح
همواره اما و اگرهایی از نشانی افغانها در پیوند به پروسۀ صلح طرح میشود که گفتگوهای صلح روشن و تهی از ابهامات نیست.
زنان و دموکراتخواهان بهوضوح نمیدانند که این توافق صلح آخر با چه قیمتی قرار است امضأ شود؟ آیا ارزشها و دستآوردهای سالیان پسین حفظ خواهند شد؟ در منظومۀ فکری طالبان که قرار است در ساختار قدرت سیاسی سهم بگیرند، زنان جایگاه ارجمندی خواهند داشت یا خیر؟
دیدگاه آنان در مورد ساختار نظام و قانون اساسی بهدرستی برای شهروندان افغانستان معلوم نیست. نظر به آمار «سیگر»، بیشتر از ۶۰هزار نیروی طالب وجود دارد که در برابر قوای مسلح کشور جنگ میکنند، ولی واضح نیست طالبانی که در صف جنگ قرار دارند چهقدر یکدست هستند و از یک سطح رهبری تبعیت مینمایند؟ اینکه با توافق صلح همه گروهکهای مخالف دولت سلاح را به زمین میگذارند یا خیر، زمان میتواند پاسخ بگوید.
از سوی دیگر، مسئله مهم و نگرانکننده این است که دولت و شرکای جهانی آن، برنامه مدون و همهشمول برای زمان پساتوافق صلح ندارند که با چه مکانیزم و رویکردی قرار است پروسۀ ادغام انجام شود.
پروسه صلح افغانستان بهیقین که یک روند بهشدت پیچیده و دارای ابعاد داخلی، منطقهیی و فرامنطقهیی است. همآهنگی امور صلح از یکسو و ادغام این همه نیروی شورشی از سوی دیگر، حکومت را در وضعیت دشواری قرار میدهد.
همچنان همسایگان و کشورهای منطقه بهنحوی میخواهند از دریای گفتگوهای صلح ماهی بگیرند و روی سران طالبان سرمایهگذاری کنند و حضور خود را بهصورت زیرزمینی هم که شده در فردای توافقات صلح حفظ نمایند.
وضعیت اقتصادی بعد از توافق صلح
بهیقین دوام جنگ جدیترین خنجر را بر قلب اقتصاد هر کشور فرو میکند. رشد و توسعه اقتصادی با سرمایهگذاری فراگیر داخلی و خارجی است که رونق میگیرد و کسبوکار افزایش مییابد و در نتیجه درآمد ملی سیر صعودی خود را طی مینمایید. اما جنگ و ناامنی در کنار فساد شبکهیی در ساختار اقتصادی و مالی کشور، دست این فرصتها و امکانها را کوتاه میکند.
صدها تاجر و بازرگان، نظر به وضعیت بد امنیتی، سرمایههای خود را به کشورهای عربی، ترکیه، اوزبیکستان و هند انتقال دادهاند. نظر به آمار اتاق تجارت و صنایع طی سال جاری تقریبا یکهزار تجارتپیشه کسبوکار خود را از افغانستان بیرون کشیدهاند.
با توافق صلح و امنیت پایدار، شکی نیست که تاجران و سرمایهداران دوباره رجعت خواهند کرد. افغانستان سرزمین بکر و دستنخوردهیی است که سطح سودآوری بلندتر و بهتری در مقایسه به کشورهای منطقه دارد.
از جهت دیگر، بانک جهانی اعلام کرده که مشورتها را در سطوح ملی و بینالمللی برای چگونگی توسعه اقتصادی در افغانستان پس از توافق احتمالی صلح آغاز کرده است.
به گفته بانک جهانی، توافق صلح، زمینه رشد اقتصادی را در افغانستان فراهم خواهد ساخت. هنری کرالی، رییس دفتر بانک جهانی در افغانستان به این باور است که دست یافتن به صلح، زمینه را برای رشد اقتصادی پایدار در افغانستان فراهم میسازد.
بانک جهانی به این نظر است که گسترش برنامههای اقتصادی میتواند فرصتهای شغلی را برای افغانهایی که بنا بر فقر و بیکاری مجبور به پیوستن به گروههای مسلح مخالف میشوند، فراهم سازد.
وقتی توافق صلح امیدواری و امیدهای اقتصادی را خلق کند، سازمانهای جهانی بیشتر از پیش حاضرند به کمکهای خود ادامه دهند، آن گاه موثریت و بازدهی پروژههای انکشافی بیشتر خواهد بود.
کشورهای منطقه بهویژه همسایهها باید به این باور رسیده باشند که صلح به نفع اقتصاد منطقه است. افغانستان با ثبات و آرام باعث میشود که مهاجران از پاکستان و ایران به سرزمین خود عودت نمایند و این چیزی که از درد سرهای آن کشورها میکاهد.
برای رسیدن به صلح پایدار و دایمی، فرد فرد کشور در کنار نهادها و سازمانها و مهمتر از همه حکومت، مسوول هستند که برای به نتیجه رسیدن روند صلح هزینه و از همه گزینههای ممکن استفاده نمایند.
صلح اولویت همه افغانهاست و نباید قربانی سلیقهها و رهیافتهای حزبی و قبیلهیی شود. با آمدن صلح، چرخ اقتصاد بهتر و بیشتر خواهد چرخید و فقر و تنگدستی کاهش خواهد یافت.
بایسته است که نسبت صلح و اقتصاد درک شود و با توافق عزتمندانه به مسئله منازعه، نقطۀ پایان گذاشته شود. جهان در بلندمدت حاضر به کمک مالی به افغانستان نیست و فعلا دخل دولت کفاف خرجاش را نمیکند و تا سال ۲۰۲۴ هر سال به ۷میلیارد دالر کمک خارجی نیازمند است.
تنها راه حل، برنامهریزیهای مفید اقتصادی و جذب سرمایهگذاریها و افزایش سطح درآمدهای دولت است که قدرت اقتصادی را افزایش دهد، تا افغانستان از گودال نیازمندی تا حدی رهایی یابد.