وزارت خارجه؛ پاتوق خوابرفتگان!
سرمقاله: درحالی که پاکستان هر روز برای افغانستان نسخه مینویسد، وزارت خارجۀ ما همچنان در خواب غفلت به سر میبرد.
عمران خان، نخست وزیر پاکستان در پیام تبریکی خود به بایدن گفته که کشورش آمادۀ همکاری با امریکا در زمینۀ صلح افغانستان است. این پیام برای افغانستان چه معنایی دارد؟
پاکستان به دلایل متعددی از پیروزی جو بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ امریکا خوشحال است. سوای روابط استراتیژیک میان دو کشور، بایدن در دید پاکستانیها دوست قدیمی محسوب میشود. این کشور در سال ۲۰۰۸ نشان ملی «هلال پاکستان» دومین نشان افتخار غیرنظامی را به جو بایدن اهدا کرد.
بایدن نیز گفته که پاکستان را ۵۰برابر بیشتر از افغانستان مهم میداند و در صورت خروج از افغانستان، در پاکستان پایگاه نظامی تاسیس خواهد کرد. فراتر از این، بایدن معتقد است که بخشی از افغانستان در کنترول پاکستان است و چه بسا این کنترول از دید او ادامه یابد. افزون بر این پاکستان احساس میکرد که در گفتگوهای جاری قطر به حاشیه رانده شده، با آمدن بایدن خوشبین است، نقش محوری در میز گفتگوهای صلح افغانستان بیابد.
از این رو اسلامآباد پیشاپیش فهرست اولویتهای کاری خود با دولت بایدن را آماده کرده. گروههای متحد این کشور در واشنگتن در ازای به رسمیت شناختن اسراییل توسط پاکستان، امتیازاتی را از بایدن دریافت میکنند. به گزارش ساندی گاردین، لابیهای پاکستان بهخاطر رسمی کردن روابط با اسراییل از بایدن طالب امتیاز خواهد شد.
پاکستان روباه مکار و ماهری است که در عمر کوتاه خود توانسته سرمایۀ کشورهای زیادی را با برجسته کردن افغانستان بهعنوان کانون تهدیدها، آن هم از طریق تمویل گروههای دهشتافکن بدوشد. این کشور به نام دفاع از دنیای آزاد از امریکا و کشورهای عربی علیه افغانستان سرمایه اندوخت و برای این هدف از افغانستان بهعنوان تهدید و از تروریستها بهعنوان ابزار فشار علیه همه، از جمله افغانستان و هند استفاده کرد. همچنان از چین بهعنوان متحد بالقوه در برابر امریکا استفاده کرده و از هر دو قدرت اخاذی میکند. حتا پاکستان در برابر چین با رو کردن تهدید حزب اسلامی ترکستان شرقی بر پایۀ جمعیت اویغور از دولت کمونیستی چین امتیاز میگیرد.
در این سو دستگاه دیپلوماسی افغانستان به رهبری وزارت خارجه طی ۱۹سال بهجای دنبال اهداف و راهبردهای کشوری در سطح منطقه و جهان به زدوبندهای جناحی گرفتار بوده است. ما مدعی هستیم که قربانی سیاستهای باجگیری، بازی دوگانه و تزریق تروریزم پاکستان بودهایم. از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ تا حدودی صدای افغانها شنیده شد و کشورهای زیادی از سیاستهای دوگانۀ پاکستان در قبال تروریزم انتقاد کردند.
در این مقطع زمانی موجی ایجاد شد که پاکستان در قبال فراهم کردن پناهگاهها به تروریستان و طالبان در خاک خود، در برابر جامعۀ بینالملل پاسخ دهد. این موج تا آنجا پیش رفت که امریکا طرح حملات هوایپماهای بیسرنشین علیه تروریستها را در وزیرستان شمالی و منطقۀ پشتونستان پاکستان روی دست گرفت. آشکار شدن محل زندگی اسامه بن لادن در «ایبتآباد» نیز بهترین مدرک برای تصدیق ادعای افغانستان و جهان را فراهم کرد، اما وزارت خارجۀ کشور در آن زمان غفلت کرد و نتوانست از این فرصت پیش آمده، استفاده کند.
فرصتی دیگری که برای وزارت خارجۀ کشور پیش آمد؛ حضور چهارسالۀ ترمپ در کاخ سفید بود. ترمپ بارها به صورت آشکار از مواضع اسلامآباد در قبال حمایت از تروریزم انتقاد کرده بود، اما وزارت خارجۀ تحت مدیریت صلاحالدین ربانی فاقد ظرفیت و کارایی لازم در جهت همسوکردن امکانات امریکا برای سرکوب لانههای طالبان در پاکستان و متقاعد کردن این کشور به دست کشیدن از تمویل و پناه دادن تروریزم بود.
با آمدن حنیف اتمر در وزارت خارجه این امید خلق شد که این سیاستمدار زیرک بتواند وزارت خارجه را از وضعیت منفعل به بازیگر کنشگر با پالیسی جامع و راهبردهای هدفمند مواضع دولت را در روابط بینالمللی تقویت کند، اما چنین نشد و هنوز به نظر میرسد که این نهاد پاتوق خوابرفتگان شده است.
اگر چه در آستانۀ گفتگوهای صلح، پاکستان در کانون گفتگوهای صلح نبوده، ولی دستگاه دیپلوماسی این کشور در تقویت سنگر طالبان به شدت در تکاپو افتاده و با دعوت از بازیگران افغانی و بینالمللی آشکارا هدفهای خود را دیکته کرده. افزون بر این، اتاقهای فکر در اسلامآباد و گروههای لابی آن در واشنگتن کارتهای بازی خود را به دولت در حال تشکیل بایدن رو مینماید.
انتظار این است که وزارت خارجه و پالیسیسازان راهبردهای خارجی کشور چشم غفلت باز کرده و پیرامون منافع ملی اقدامات خردمندانه و خارج از صفبندیهای جناحی اتخاذ نماید. بنابراین بهتر است که با تشکیل کارگروههای خبره هم جنایتهای طالبان و قربانیهای مردم افغانستان را به جهانیان نشان بدهد و هم تلاش ورزد امتیاز کارتهای بازی پاکستان برای طالبان را به حداقل برساند.
فردا دیر است. اکنون باید به جهانیان گفت که نسخههای پاکستان برای افغانستان نه تنها درمانگر واقع نمیشود که دردهای کهنه ما را بد و بدتر میکند.
هیچ راهی بهتر از این نیست که قدرت چانهزنی افغانستان در روبط بینالملل از طریق یک کانال مشخص، سازماندهی شده و مبتنی بر راهبردهای متعارف جهانی و در هماهنگی با سایر بخشهای دولت تقویت و دنبال شود.