تحلیل

مذاکرات ناقص دوحه نیاز به تجدید نظر دارد

جاوید روستاپور

حکومت از همان آغاز مذاکرات امریکایی و گروه طالبان در خلای معلوماتی قرار داشت. هرچند امریکایی‌ها تا زمان امضای توافق‌نامۀ صلح با طالبان، تاکید داشتند که مذاکرات آن‌ها با طالبان زمینه را برای گفتگوهای بین‌الافغانی فراهم خواهد کرد و از آنچه در اتاق مذاکره با طالبان می‌گذرد به حکومت افغانستان گزارش می‌دهند، اما واقعیت آن‌گونه نبود. حکومت از همان آغاز مذاکرات به حاشیه کشانده شد و هیچ دخالتی به‌عنوان طرف اصلی در روند صلح دوحه نداشت.

***

از آغاز مذاکرات صلح گروه طالبان با ایالات متحده که امضای توافق‌نامۀ آن نزدیک به دوسال زمان گرفت، پرسش‌های جدی در مورد چگونگی این مذاکرات و توافق‌نامۀ صلح طالبان- واشنگتن وجود داشت.

تردیدها از آنجا بیشتر شد که پشت پردۀ گفتگوهای زلمی خلیل‌زاد، فرستادۀ ویژۀ امریکا برای صلح افغانستان با هیات مذاکره‌کنندۀ گروه طالبان در دوحه، پوشیده و پنهان بود. بسیاری‌ها در افغانستان به این باور بودند که آنچه در میز مذاکره میان خلیل‌زاد و طالبان جریان دارد، مذاکره نه، بل یک معامله است.

طیف‌های مختلف جامعه در افغانستان با گذشت هر روز تردیدشان نسبت به عدم صداقت طالبان و خلیل‌زاد در مذاکرات بیشتر می‌شد و هر قدر که زمان می‌گذشت، تردیدها به یقین نزدیک می‌شد؛ زیرا همه چیز در ابهام بود.

 در نهایت زمانی که توافق‌نامۀ صلح امریکا و طالبان نهایی شد و امریکایی‌ها از رسانه‌یی ساختن مواد آن خودداری کردند، شک و تردیدها به یقین مبدل شد که مذاکرات خلیل‌زاد در اصل طرح یک معامله را با طالبان عملی می‌کند و بر اساس آن به طالبان امتیاز می‌دهد، اما باوجود همۀ مشکلات و بی‌باوری‌هایی که نسبت به توافق صلح خلیل‌زاد- طالبان وجود داشت، پس از امضای آن توافق‌نامه، طالبان و دولت افغانستان برای مذاکرات اعلام آماد‌گی کردند، اما آن‌گونه که طی دو ماه گذشته شاهد بودیم، مذاکرات میان هیات جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان در دوحه پیش از آغاز به بن بست مواجه شده که مشکل اصلی آن هم «تهداب کجی» است که آقای خلیل‌زاد با طالبان آن را گذاشت.

حکومت از همان آغاز مذاکرات امریکایی و گروه طالبان در خلا معلوماتی قرار داشت. هرچند امریکایی‌ها تا زمانی که توافق‌نامۀ صلح با طالبان را امضا کردند، تاکید داشتند که مذاکرات آن‌ها با طالبان زمینه را برای گفتگوهای بین‌الافغانی فراهم خواهد کرد و از آنچه در اتاق مذاکره با طالبان می‌گذرد به حکومت افغانستان گزارش می‌دهند، اما واقعیت آن‌گونه نبود. حکومت از همان آغاز مذاکرات به حاشیه کشانده شد و هیچ دخالتی به‌عنوان طرف اصلی در روند صلح دوحه نداشت.

خلاف انتظارها خلیل‌زاد، در تبانی با دولت پاکستان به ویژه، لیدرهای سازمان استخباراتی این کشور (آی.اس.آی) که حامی و بانی تروریستان طالب و تصمیم‌گیرند‌گان اصلی برای طالبان به شمار می‌روند، طرح خود را داشت در دوحه عملی می‌کرد.

 در نهایت مشخص شد که هیات مذاکره‌کنندۀ امریکایی به رهبری آقای خلیل‌زاد، تلاش کرده که امتیازهایی برای طالبان قایل شود که برای شهروندان و حکومت افغانستان قابل قبول نیست.

با وجود اینکه بی‌باوری نسبت به صداقت طالبان به روند صلح بسیار مشخص بود و این را حتا امریکایی‌ها می‌دانستند که طالبان به تامین صلح و مذاکرات صادقانه با طرف‌های افغانی که شامل دولت و احزاب و جریان‌های سیاسی می‌شود، وارد مذاکرات صلح نخواهد شد و تنها فرصت‌کشی می‌کنند، اما دولت افغانستان حتا برخلاف خواست شهروندان کشور، ریسک کلان پذیرفت و بیشتر از پنج‌هزار زندانی طالبان که اکثرشان در کشتار مردم دست داشتند را به حسن نیت از زندان‌ها رها کرد. این کار حکومت، واقعا شهامت کلان محسوب می‌شود. هرچند رییس جمهور غنی، با این کار بار ملامتی مردم را کشید و انتقادهای جدی شهروندان را پذیرفت، اما تاکید بر این داشت که اگر قرار است صلح در کشور تامین شود، این کار را می‌کند.

 تروریستان طالب همه روزه از مردم قربانی می‌گرفتند و یکی از خواست‌هایشان برای آغاز مذاکرات با دولت رهایی زندانیان طالب بود، ولی با آنکه تعهد سپرده بودند که پس از رهایی زندانیان و آغاز مذاکرات بین‌الافغانی خشونت‌ها را کاهش دهند، چنین نشد و برعکس خشونت‌ها در برابر نیروهای امنیتی و مردم افغانستان افزایش یافت که بر بنیاد آماری که وزارت امور داخله به رسانه‌ها ارایه کرده «تا پنجاه روز پس از مذاکرات دوحه، گروه طالبان درمناطق مختلف کشور، ۱۹۵۹تحرک تهاجمی برعلیه نیروهای امنیتی و مردم افغانستان داشته‌اند که در نتیجۀ این حملات، ۸۶۳غیرنظامی کشته و زخمی شده‌اند.»

این در حالی‌ست که این گزارش حدود دو هفتۀ پیش بود، در دو هفتۀ پسین ده‌ها حملۀ انفجاری و موشکی را طالبان در ولایت‌های کشور به‌شمول حمله بر دانشگاه کابل انجام دادند که ده‌ها غیرنظامی در این حملات جان باخت و زخمی شد.

از آنچه طالبان در میدان‌های نبرد انجام می‌دهند تا آنچه نمایند‌گان این گروه در دوحه ابراز می‌کنند، بسیار روشن است که آن‌ها هیچ باوری به تامین صلح در کشور و هیچ صداقتی نیز به گفتگوهای واقع‌بینانه با طرف‌های افغانی که منجر به ختم جنگ شود، ندارند.

نیاز جدی است که چگونگی روند صلح افغانستان از سوی ایالات متحده که دخیل در قضایای کلان در افغانستان است، بازنگری شود و با طرح جامع و کامل که مبتنی بر واقعیت‌های موجود کشور باشد، مذاکرات صلح دولت و گروه طالبان از سر گرفته شود تا منجر به یک صلح واقعی و دایمی شود که شهروندان افغانستان خواهان آنند. 

نکتۀ دیگر که برای مردم قابل قبول نیست و متاسفانه جهان از آن چشم‌پوشی کرده امتیازدادن به گروه طالبان است. جهان به ویژه دولت دونالد ترمپ، طالبان را از یک گروه تروریستی و ابزار دست پاکستان که جز ویرانی و کشتار مردم برنامه ندارند به یک گروه سیاسی تبدیل کرد و به آن‌ها امتیاز داد.

 طالبان از زمان ایجاد تاکنون جنایت‌های بی‌شماری انجام داده‌اند؛ هزاران شهروند بی‌گناه افغانستان را به قتل رسانیده، بر طبیعت افغانستان و تاکستان‌های این سرزمین جفا نموده و حتا تندیس‌های بودا در بامیان که پنج ‌هزارسال قدامت تاریخی داشتند و معرف تاریخ کهن این کشور بودند را نابود ساختند.

از جانب دیگر، این گروه طالبان بودند که زمینۀ حملات تروریستی بر امریکا را در سال ۲۰۰۱میلادی برای سازمان تروریستی القاعده فراهم کردند که منجر به کشته شدن بیش از سه‌هزار نفر در امریکا شد، اما دولت ترمپ و لابی‌یی چون خلیل‌زاد سبب شد که سردسته‌های این گروه تروریستی که باید به‌عنوان جنایت‌کاران جنگی محاکمه شوند، برعکس امروز به‌عنوان دیپلومات‌ها آزادانه و با احترام به کشورهای مختلف سفر می‌کنند و برای احیای دوبارۀ امارت خود لابی‌گری می‌نمایند و طالبان از یک گروه دهشت‌افگن به‌ مخالفان مسلح دولت و حتا مقاومت‌گران افغانستان در دنیا شناخته می‌شوند.

این در حالی‌ست که کمتر کسی هم اکنون خواهان بخشش طالبان است. بیشتر شهروندان افغانستان می‌خواهند، طالبان باید به جرم کشتار مردم و ویران کردن کشورشان محاکمه شوند، اما ترمپ از همۀ این واقعیت‌ها چشم‌پوشی کرد و به طالبان امتیاز داد.

 موضوع دیگری که دولت جدید امریکا به آن توجه کند، این است که طالبان خلاف تعهد خود در توافق ‌صلح با امریکایی‌ها، نه‌تنها رابطۀ‌شان را با سازمان تروریستی القاعده قطع نکرده‌اند، بل نسبت به گذشته این رابطه تنگ‌تر شده که کشته شدن معاون سازمان القاعده در ولایت غزنی، دال بر این مدعاست که این گروه در هماهنگی با افراد القاعده هم اکنون در ولایت‌های افغانستان حملات علیه نیروهای دفاعی-امنیتی و مردم ادامه دارد، اما خلیل‌زاد، طی ماه‌های گذشته بارها برای طالبان توجیه تراشید و از آن‌ها حمایت کرد.

حالا در چنین وضعیتی به نظر می‌رسد که ادامۀ مذاکرات صلح دوحه بی‌نتیجه خواهد بود، زیرا خشت نخست تهداب مذاکرات صلح دوحه توسط خلیل‌زاد کج گذاشته شده و بدون شک اگر به همین منوال ادامه یابد، نه تنها صلح در افغانستان تامین نخواهد شد، بل ایالات متحدۀ امریکا نیز در آینده بهای بسیار گران‌تر از یازدهم سپتمبر سال ۲۰۰۱ را خواهد پرداخت.

سرور دانش، معاون دوم ریاست جمهوری در «کنفرانس ملی اطلاع رسانی» تاکید کرد که حکومت افغانستان انتظار دارد که رهبری جدید ایالات متحده روند صلح افغانستان را بازنگری نموده و ارزیابی مجدد انجام دهد «تا مشکلاتی که ایجاد شده رفع و همۀ جوانب مسوولانه‌تر و مطابق با حقایق عمل کنند.»

 دولت جدید امریکا به رهبری جوبایدن باید عملکرد طالبان، پس از توافق صلح این گروه با امریکا را بررسی نماید. بدون شک اگر امریکایی‌ها در خصوص تعهدشکنی‌های طالبان بازنگری دقیق کنند، مشخص خواهد شد که طالبان خشونت‌ها را کاهش ندادند، برعکس تعهدات خود بیشتر زندانیان آزاد شدۀ این گروه دوباره به میدان‌های جنگ برگشته‌اند.

به اساس معلومات وزارت‌ امور داخله و دفاع ملی، ۷۰تن از زندانیان طالبان که دوباره به صفوف این گروه برگشته بودند، در جنگ با نیروهای امنیتی کشته شده و شماری دیگرشان نیز دوباره از میدان‌های جنگ بازداشت شده‌اند.

مسالۀ دیگری که برای دولت امریکا بسیار حایز اهمیت است، تداوم رابطۀ طالبان با سازمان تروریستی القاعده است. القاعده که عامل اصلی لشکرکشی امریکا و نزدیک به چهل کشور جهان به افغانستان شد.

 هدف اصلی حضور نظامی غرب در دو دهۀ گذشته در افغانستان مبارزه با تروریزم بین‌المللی در راس آن القاعده خوانده می‌شود.

از طرف دیگر شهروندان افغانستان در حال حاضر نسبت به صداقت امریکایی‌ها به افغانستان شک دارند؛ زیرا با وجودی که کابل- واشنگتن پیمان‌های امنیتی و استراتیژیک با هم امضا کرده‌اند و روابط دو کشور به‌عنوان دو دولت هم پیمان دارای رابطۀ استراتیژیک استوار است، اما برخوردهای دونالد ترمپ، رییس‌جمهوری پیشین امریکا در دو سال گذشته با حکومت افغانستان و جانب‌های او از گروه طالبان افکار عامه را اینجا خدشه‌‎دار ساخته، بی‌باوری نسبت به صداقت امریکا شکل گرفته و جایگاه ایالات متحده از نظر اخلاقی در میان مردم و سیاسیون افغانستان به شدت آسیب دیده است.

به نظر می‌رسد که برای اعتمادسازی دوبارۀ این روابط و همچنان ثابت ساختن به پای‌بندی به مواد پیمان‌ها و توافق‌نامه‌ها با دولت افغانستان، رهبری دولت جدید امریکا در خصوص توافق‌نامۀ صلح با طالبان و همچنان چگو‌نگی روند مذاکرات بین‌الافغانی دوحه تجدید نظر کند.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا