دانشگاه یا زایشگاه افراطیت؟!
متون درسی جزمگرایانه چگونه از محصلان پوهنحی شرعیات، سلاح مرگبار میسازد
سید باقر واعظی
حکومت و نیروهای امنیتی کشور از شناسایی و بازداشت هستۀ طراح حمله بر پوهنتون کابل خبر داده است.
بر اساس گزارش نشرشده، طراح این حمله فردی به نام عادل ولد محمدعارف از ولایت پنجشیر میباشد که فاکولته شرعیات را تا صنف سوم خوانده است.
حتی اگر ادعای طالبان مبنی برعدم عضویت این افراد در گروهشان صحیح باشد؛ این گروه بهعنوان عامل انگیزهبخش در طراحی و انجام اینگونه جنایات مقصر درجه یک است.
زنگ خطر حضور افراد افراطی در دانشکده شرعیات دانشگاه کابل، مدارس مربوط جمعیت اصلاح، حزبالتحریر و دیگر مدارس با انگیزههای آموزش افراطگرایی، مدتها پیش نواخته شده است. بنابراین سابقه عضوگیری گروههای تروریستی از دانشگاههای کشور امری تازه نیست. پیش از این نیز، دانشجویان از رشتههای مختلف مانند طب و انجینری و شرعیات به طالبان و داعش پیوسته بودند.
پیامد این عضوگیری این بوده که دانشجویان به جای اینکه نیروی پیشرو توسعه و افراد دارای مهارت باشد، به نیرویی سرخورده، خشمگین، ناراضی و افراطی علیه روند توسعه تبدیل میشوند. بهطورمثال در دوره حکومتهای کمونیستی، دانشجویان رشتههای غیر دینی مانند گلبدین حکمتیار و … علیه جریان توسعه آن روز ایستادند و با اینکه هیچگونه تحصیلاتی دینی نداشتند، خود را بهعنوان نمایندگان دین و جهاد جا زدند.
اکنون نیز چنین است و شماری از تحلیلگران با اشاره به متون درسی در فاکولته شرعیات کابل و محتوای جزمگرایانه مبتنی بر قرائتهای سلفی در مضامین چون تفسیر و ثقافت اسلامی بر این نظر هستند که این منابع درسی، ضمن ترویج افراطگرایی مذهبی، خشونتورزی به بهانه احیای خلافت و امارت را برای دانشجویان تحت تاثیر توجیه میکنند؛ چیزی که هم اکنون گروههای مخالف دولت خواستار آن هستند. در حالی که نظام سیاسی کشور «جمهوری اسلامی» و دارای نظام قانونگذاری مبتنی بر متون اسلامی و عرفی است. بدین معنا که ضمن حفظ و تامین اصول حقوق بشر و آزادیهای اجتماعی و فردی، قوانین داخلی مبتنی بر قرائت عقلانی از دین را نیز داراست. مانند بسیاری از کشورهای اسلامی که بین دین و دموکراسی پیوند ایجاد کردهاند.
محمد محق، پژوهشگر مسایل اسلامی و سفیر افغانستان در مصر درباره مضامین درسی شرعیات چون ثقافت گفته بود: «اینگونه مضامین «ثقافت» یک مضمون علمی مستقل در تاریخ اسلام نبوده و از رایج شدن تدریس آن بیش از ۶۰ الی ۷۰سال نمیگذرد.»
به باور آقای محق: «بیشتر کسانی علاقمند به تدریس این مضمون میشوند که اندیشه و روشهای ایدیالوژیک دارند، چون این مضمون بیش از آنکه یک فرصت برای کارعلمی باشد، فرصتی برای تبلیغات است و جریانات افراطی کارهای تبلیغاتی ایدیالوژیکی را برای جلب و جذب افراد، پیدا کردن طرفدار، مریدپروری در بین دانشجویان و برانگیختن احساسات مذهبی در مقابل مردم استفاده میکنند.»
پیش از این نیز حفیظ منصور، از چهرههای سرشناس فرهنگی- جهادی کشور نیز با هشدار به افزایش روند افراطگرایی در کشور گفته بود: افراطیگری در کشور از زمان جهاد مسلحانه در برابر اتحاد جماهیر شوروی رخنه کرد. به باور وی، در افغانستان به دو دلیل جلوی افراطیگری مذهبی گرفته نمیشود؛ یا حکومت به بُعد نرم جنگ در این کشور توجه ندارد و یا حکومت، خود درصدد تقویت گروههای افراطی به منظور شکلگیری یک جنبش ضد دینی در افغانستان، آگاهانه تلاش میکند.
با اینحال، دانشگاهی که در آن نقدهای بیطرفانه، عریان و فاقد از پیشداوریهای ارزشی به پدیدههای علمی و مسایل روز، گفتمانهای غالب و نظامهای فکری و عقیدتی مستقر و مسلط، یک تابوی ممنوعه باشد (زیرا خطر درگیری و اعتصاب و شورش و عصیان را در پی دارد)، دانشگاهی که در آن، دغدغههای بزرگ و پرسشهای بنیادین نسل نو افغانستان، هیچ زمینهیی برای طرح و تبیین نداشته باشد، دانشگاهی که سیستم آموزشی آن همچنان از متودهای کهنه و فرسوده گذشته پیروی میکند، دانشگاهی که استادان فرهیخته، تحصیلکرده و جهاندیده و غیرمتعصب به دلایل شرمآوری مانند تعلقات قومی و مواضع انتقادی در برابر دستگاههای دولتی، امکان حضور و فعالیت در آن را نداشته باشند، دانشگاهی که هنوزهم دانشجویان آن از تبعیض و بیعدالتی قومی شکایت دارند، نمیتواند بستری امن و مطمین برای ظهور اندیشههای تازه و بهروز علمی و فرهنگی در برابر مسایل نوپدید دنیای اسلام و جامعه انسانی از جمله افراطگرایی، تکفیر، ترور و پروژههای نفاقافکن باشد.
از این رو، مبارزه با افراطگرایی از طریق تمهیدات امنیتی مانند بازداشت استادان و دانشجویان مبلغ تروریزم و اشاعهدهنده اندیشههای تروریستی و افراطگرایانه، لازم است؛ اما کافی نیست.
فراتر از آن، دانشگاه کابل نیاز به یک بازنگری عظیم و قدرتمند زیربنایی دارد؛ بازنگری که بتواند با افراطگرایی و تروریزم تکفیری با ابزارهای علمی و فرهنگی، مبارزه کند و با بازکردن راه برای ورود اندیشههای جدید و طرح پرسشها و دغدغههای جدید نسل امروز، در برابر گفتمان افراط ، تکفیریگری و ترور و تفرقه، گفتمانهای بدیل و جایگزین ارایه کند.
این مهم از طریق سخنرانیهای مناسبتی و ابراز مواضع رسانهیی، به دست نمیآید؛ بل دولت باید با گماشتن مدیرانی شایسته، کارآمد، دردمند و آگاه به مسایل زمان در سمتهای مهمی مانند وزارت تحصیلات عالی، اداره دانشگاه کابل و سایر دانشگاهها، زمینه را برای طرح یک راهبرد بلندمدت به منظور راهاندازی یک تغییرعلمی و فرهنگی بزرگ در سیستم تحصیلات عالی افغانستان فراهم کند.