اصطلاح «طرفهای جنگ» منصفانه نیست!
سید نعمتالله ضیا
اصطلاح “طرفهای جنگ” مانند هر اصطلاح و واژۀ دیگری دارای پیام و معنای عمیق است. یک اصطلاح و ترم وقتی وارد ادبیات گفتاری و نوشتاری جامعه بهخصوص در عرصۀ سیاست و امنیت میشود در پشت آن انگیزههای زیادی نهفته است. اصطلاحاتی که در حوزۀ علوم اجتماعی و بهخصوص در سیاست و امنیت مطرح میشوند کنش و نگرش ما را سمتوسو میدهند.
ما در تاریخ بشر با اصطلاحات و واژگان متعددی مواجه هستیم که این اصطلاحات طرز زندگی و روش فکری ما را نظم و نسق دادهاند. اصطلاحاتی چون لبرالیزم، سوسیالیزم، کاپیتالیزم، توتالیتاریزم، دموکراسی، مدرنیرم، پست مدرنیزم و … مجموعهیی از اصطلاحاتاند که دارای یک نظام معنایی بسیار وسیع بوده و زندگی بشر را تغییر دادهاند. حتا این واژگان انسانها را در قطبهای گوناگون و متضاد قرار دادهاند.
این اصطلاحات بهصورت اتفاقی ایجاد نشدهاند، بل نماد یک روند فکری است. ما در قالب این واژگان زندگی میکنیم، شاید خود ما متوجه نباشیم اما تاثیر آنها در جریان حیات ما، ساری و جاری است. با این مقدمه، در مورد ترویج اصطلاح “طرفهای جنگ” تحلیل میشود.
ما در عرصه سیاست و اجتماع افغانستان با اصطلاحاتی چون جنگسالار، تفنگسالار، بنیادگرا، تروریست، برادران ناراضی و افراطی درگیری ذهنی و عینی داشتهایم که این واژگان دارای پیام و مصادیق مشخصاند. بعضی این واژگان چون جنگسالار و تفنگسالار بر اساس ایجاد تغییرهای نسلی در جامعه ما در حال مطرودشدن است، اما کلماتی چون تندروان، برادران ناراضی، تروریستان و افراطیت تا هنوز وجود دارد و مصادیق عینی آنها در وجود طالبان همهروزه از مردم قربانی میگیرند.
در این روزهای که نیروهای امنیتی و دفاعی کشور بهشدت در مقابل طالبان تروریست از ارزشها و دستآوردهای دو دهۀ اخیر دفاع میکنند و جان میدهند؛ اصطلاح “طرفهای جنگ” از آدرس شخصیتهای سیاسی، نهادهای اجرایی دولت و نهادهایی که بهصورت غیر مستقیم جزء دولت است در رسانهها نشر میشوند.
استعمال اصطلاح “طرفهای جنگ” نیروهای امنیتی و دفاعی کشور را با جنگجویان گروه تروریستی طالبان بهصورت غیر منصفانه در یک صف قرار میدهد.
بهصورت نمونه کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در بیانیههایش از اصطلاح “طرفهای جنگ” استفاده میکند و نیروهای امنیتی کشور با گروه طالبان در یک ردیف قرار میگیرند.
هرچند وظیفۀ کمیسیون حقوق بشر، جلوگیری از نقض حقوق بشر است و این نیز روشن است که این کمیسیون یک نهاد مستقل است؛ اما جزء ساختار دولت میباشد. اصطلاح “طرفهای جنگ” در بیانیههای این کمیسون حامل این پیام است که بین طالبان و نیروهای امنیتی کشور تفاوتی نیست. در حالیکه، یکی از ماموریتهای نیروهای امنیتی کشور، دفاع از حقوق بشر و ارزشهای والای انسانی است.
اما در مقابل، گروه تروریستی طالبان به حقوق بشر و مفاهیم از این دست باور ندارند. برای طالبان “اعلامیه جهانی حقوق بشر” یک متن است که هیچ گونه ارزش ندارد. طالبان ضدیت و مخالفتشان را با حقوق بشر تنها در حد فکر و اندیشه نشان نمیدهند؛ بل بهصورت عملی نیز نشان دادهاند. در تابستان سال۱۳۹۸ تروریستان طالب، قلبِ عبدالصمد امیری، مسوول کمیسیون حقوق بشر ولایت غور را در ولسوالی جلریز میدان وردک نشانه رفت، دختر خوردسالش را از داشتن پدر محروم و فامیل وی را بیآشیانه و راهی دیار نامعلوم غربت کرد.
گاهی برخی از شخصیتهایی که شامل ساختار رسمی دولتاند، از اصطلاح “طرفهای جنگ” استفاده میکنند. بهصورت نمونه یکی از سخنگویان وزارت معارف در مصاحبهیی با رادیو آزادی چنین اظهار داشته: «ما بارها از طرفهای درگیر (طرفهای جنگ) افغانستان تقاضا کردیم که معارف افغانستان را هدف حمله قرار ندهند.»
این پیام نیروهای دلیر امنیتی کشور را با گروه طالبان در یک صف قرار میدهد. این گونه نگرش غیرمنصفانه است و بهصورت غیرمستقیم و نادانسته مشروعیتدهی به گروه تروریستی طالبان.
وقتی ما نیروهای امنتیی و دفاعی را با استعمال و ترویج اصطلاح “طرفهای جنگ” با طالبان در یک ردیف قرار میدهیم، با دو سوال اصلی روبرو میشویم. اول اینکه نیروهای دفاعی و امنیتی کشور از چه هدف و دیدگاه دفاع میکنند؟ پاسخ این پرسش واضح است که نیروهای امنیتی از فکر و نگرشی دفاع میکنند که سیاستگران، روشنفکران، تحلیلگران و قشر تحصیلکرده کشور طرفدار ترویج آن استند. آن فکر عبارت است از نهادینهسازی دموکراسی، حفظ جمهوریت، دفاع از تمامیت ارضی، رعایت ارزشهای اسلامی و حقوق بشری، حفظ و تقویت آزادی بیان، بازسازی و نوسازی افغانستان، تلاش در جهت تعلیم و تحصیل نسل جوان، تنفیذ قوانین و عملیسازی توسعه در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی.
نیروهای امنیتی از نظم سیاسی و اجتماعی دفاع میکنند که بر اساس یک اجماع جهانی با مشارکت سیاستمداران و رهبران افغان در سال ۲۰۰۱ بنیاد گذاشته شد. نیروهای امنیتی برای اجراییشدن این فکر قربانی میدهند.
سوال دوم اینکه چرا طالبان نیروهای امنیتی را با قساوت تمام میکشند، تسلیخ میکنند، در صورت جانباختن نیروهای امنیتی جشن میگیرند و حتا اجازۀ ادای نماز که یک اصل اسلامی است بر پیکرهایشان را نمیدهند؟
اگر ما عمق این قساوت طالبان را درک کنیم، به این معناست که هیچ تفاوت بین نیروهای امنیتی کشور با آنان که خارج از صفوف نیروهای امنیتی در ساختارهای اداری، خدماتی و مدنی قرار دارند، از نظر طالبان نیست. طالبان با کشتن و تسلیخ سربازان نیروهای امنیتی در واقع باور و آرمان انسانی هر شهروند کشور را نابود میسازند.
طالبان وقتی سربازان قهرمان و دلیر امنیتی را به قتل میرسانند در حقیقت قانون اساسی، فعالان حقوق بشر و حقوق زن، فعالان جامعه مدنی، خبرنگاران و تمام ارزشهای اسلامی، ملی و انسانی ما را به خاک و خون میکشند. طالبان وقتی سرباز را تسلیخ میکنند و ادای نماز بر جنازهشان را روا نمیدانند در واقع دولتمردان، سیاستمداران، روشنفکران، تحصیلکردگان و عالمان دین این جامعه را توهین و تحقیر میکنند.
نیروهای امنیتی را ما نمیتوانیم یکی از طرفهای جنگ تعریف کنیم. چون آنان از تمامیت ارضی، آزادی، اهداف و آرمانها، منافع ملی و آرزوهای انسانی تمام مردم افغانستان دفاع میکنند.
نیروهای امنیتی کشور هیچ گاهی طرفدار جنگ و خونریزی نیستند. این گروه تروریستی طالبان است که تداومشان را در جنگ و خونریزی تصور مینمایند و تمام مردم را دشمن میدانند و بههیچ کسی رحم نمیکنند. تجاوز و حملات طالبان بالای شهروندان بیگناه، خبرنگاران، فعالان مدنی، طبیبان و نهادهای اکادمیک و آموزشی بیانگر دشمنی و ستیز عمیق آنان با کل مردم است.
اگر اصطلاح “طرفهای جنگ” تبارشناسی شود، ترویج آن برمیگردد به آنانکه خودشان جزء بنیانگذاران این نظام و دولت بودهاند. کاربرد این اصطلاح بیانگر تناقض شدید درونی این شخصیتهاست و نشان میدهد که ما خود را بدون جرم متهم میسازیم و همردیف با گروه تروریستی طالبان قرار میدهیم.
منتقدان و سیاستمداران میتوانند دولت را بهصورت جدی نقد اصلاحی کنند، اما وقتی نیروهای امنیتی کشور را با طالبان در یک صف قرار میدهند جفا به افغانستان است.
هدف نیروهای امنیتی کشور دفاع از زندگی است و هدف طالبان نابودسازی زندگی. با این تفاوت ما نباید نیروهای امنیتی را “طرف جنگ” تعریف کنیم. نیروهای امنیتی در یک جنگ تحمیلی به سر میبرند که توسط گروه تروریستی طالبان با حمایت عقبههای بیرونی و منطقویشان جریان دارد.
در اخیر باید گفت که دولت یک کل است و نهادها و نیروهای امنیتی یکی از اجزای این کل میباشند که وظیفه و ماموریتشان دفاع از اهداف و آرمانهای انسانی و اسلامی مردم و دولت جمهوری اسلامی افغانستان است.
عالی بود