روشنفکران افغانستان از احتمال برگشت طالبان چه میگویند؟
گردآوری: نجمه رسا
روزنامۀ معروف فرانسوی و یکی از معتبرترین روزنامههای جهان «لوموند» (جهان) در یک سلسله راپورتاژهای اختصاصی خود که خبرنگار ویژۀ آن از بخشهای مختلف افغانستان در این روزها ارسال میکند به جوانب مختلف حالت «نیم سایه، نیم روشنایی» فعلی افغانستان میپردازد.
در پنجشیر از ارادۀ مردم به مقاومت دوباره خبر میدهد، از شکردره که اکثر مردم در انتظار بازگشت طالبان هستند تا دوباره امنیت را برگردانند، از بامیان آزاد و لیبرال و مناظر خیرهکنندهاش که در خطر ویرانی دوباره به دست طالبان است. از قشر روشنفکر، دانشگاهی، جامعه مدنی و رسانههای آزاد حرف میزند که نسبت به آینده تشویش دارند. خبرنگار لوموند بعد از صحبت با استادان و دانشجویان در مورد روند صلح و آینده افغانستان، ادامه میدهد :
«در خارج از حیطۀ دانشگاه کابل مجامع دیگری وجود دارد که به آزادی باور دارند و در نگرانی بهسر میبرند.»
فرشته حسینی، دختر افغان که در ایران تولد یافته، در سال۲۰۱۵ تصمیم گرفت به افغانستان برگردد؛ مهاجر و مشتاق ادبیات.
وی قبل از این، مایحتاج زندگی خود را با کار در یک کارگاه خیاطی و طراحی تامین میکرد و در عین حال برای رسانههای محلی مینوشت. او میگوید: «در ایران دیگر ممکن نبود که ادامه بدهم.»
فرشته سرانجام موفق شد که با نوشتن متنهای طنز دربارۀ مشکلات روزانۀ مردم، در یک روزنامۀ پایتخت بهنام «راه مدنیت» کار پیدا کند.
سپس با بهرهگیری از آزادی مطبوعات که وی آن را میستاید، این روزنامهنگار، یکی از معدود زنانی است که خودش موتر خود را در شهر میراند، به قلمرو نوشتن مقالههای سیاسی پا گذاشت و تردیدی به خود راه نمیدهد تا از محمداشرف غنی؛ رییسجمهور کشور انتقاد کند.
او که دو ماه قبل به سردبیری این روزنامه ارتقا نموده، معتقد است: «باید بگویم که ما از یک آزادی واقعی بیان بهرهمند هستیم.»
در حالیکه گفتگوهای صلح میان هیات دولت افغانستان و نمایندگان گروه طالبان در دوحه هنوز مسایل اساسی را مورد مذاکره قرار نداده، او برای خود یک رسالت تعین کرده: «خواستههای زنان را که در مذاکرات دوحه حضور ندارند در صفحات روزنامه انعکاس میدهیم.»
صاحب امتیاز و مدیرمسوول روزنامه، اصغر اشراق، یک افغان ۴۰ساله، از شرایط زمان حاکمیت طالبان یاد میکند. «در آن زمان در یک روستا در ولایت غور و در همجواری ولایت بامیان معلم بودم. در مناطق مرکزی کشور از چهارطرف همهجا طالبان در حال پیشرفت بودند، مردم (یکاولنگ) را قتل عام کرده بودند، بهشمول برخی از دوستاناش. او بهخاطر میآورد که همراه سایر دوستان و خویشاندان، پسران کاکا و کاکاهای خود مسلح شده بودند تا در صورت لزوم اگر مورد حمله قرار گرفتند، از خود دفاع کنند. او همچنین یادآوری میکند که «با حمایت یک متنفذ مردمی که با طالبان گفتگو کرد زندگی ما نجات یافت.»
اشراق کابل را در سال ۲۰۰۱، کاملا ویرانشده تعریف میکند. «تمام کارته۴ چیزی نبود جز خاک و سنگ و ویرانی.»
او در حالی که در حویلی دفتر روزنامه که با گلهای رُز مزین شده قدم میزند، میگوید: « اگر طالبان دوباره بهقدرت برسند و مثل سابق، افکار متفاوت را نپذیرند، شکی نیست افرادی مثل مرا که از لحاظ مذهبی متعلق به مذهب شیعه هستم و نیز گرایش لیبرال دارم، تحمل نکنند. در نتیجه کابل را ترک گفته و دوباره سلاح بهدست خواهم گرفت.»
پینوشت:
بخشی از متن بالا برداشتهشده از مقالهیی است که با همین عنوان در روزنامه لوموند فرانسه نشر شده است.