مقاله

کلمات پولی

شاعران منتقد این بازار، خریداران و فروشندگان شعر را خاین به ادبیات می‌دانند

نجیب آرمان

هنر در فرهنگ‌های گوناگون با نگاه تقدسی دیده می‌‍شود. هنرمندان، هنرشان را قابل مقایسه با چیزی نمی‌دانند که بتوان آن را عوض کرد یا به فروش رساند، اما در افغانستان که ظاهرا هیچ‌چیز طوری که باید سر جایش نیست، هنر نیز چندان سر جایش نمانده است.

شماری از شاعران در ولایت جوزجان اعتراف می‌کنند که برخی از شعرا به دلایل مختلف شعرهای خود را می‌فروشند. به باور آنان، فقر، عدم حمایت مردم و حکومت از فرهنگیان و نبود درک درست از هنر، سبب شده‌ تا شماری از شاعران احساسات خود را در قالب‌ نظم به فروش برسانند.

محب احمدی، آوازخوان محلی در شهر شبرغان از کسانی است که مراجعانش برایش شعر می‌آورند تا کمپوز کند. بیشتر این درخواست‌کنندگان، کسانی‌اند که کسی دیگر برایشان شعر نوشته و آنان می‌خواهند، آن شعر را به‌نام خود در قالب آهنگ به محبوبشان هدیه کنند.

«من از مدتی، علاوه بر اینکه در محافل و مجالس می‌خوانم، به شماری خدمات می‌دهم که سروده‌های فرمایشی دارند.»

خرید و فروش همیشه بخشی از روند زندگی بشر بوده، اما این نوع تازۀ تجارت که وارد بازارِ غیررسمی شده، اعتراض برخی از شاعران کشور را در پی داشته است. این ناخشنودی و اعتراض از خرید فروش اسلحه و جنگ‌افزار نیست، بل از کلمات و جملات است.

هرچند فروش شعر از سوی برخی از شاعران تازگی ندارد، اما ترویج این فرهنگ در جامعه، انتقادهایی به همراه داشته. انتقادهایی که سبب شد تا در برابر آن فرهنگیان صدا بلند کنند.

شاعران منتقد این بازار، خریداران و فروشندگان شعر را خاین به ادبیات می‌دانند. آن‌ها می‌گویند که با این کار، هنر برای مردمی که درک درستی از آن ندارند، بی‌ارزش می‌شود.

عبدالمنان شیوای شرق، معین امور نشرات وزارت اطلاعات و فرهنگ، فروش شعر از سوی برخی از شاعران را تایید کرده و می‌گوید: در جامعه‌یی که در آن فرهنگ جایگاه پیرامونی داشته باشد، این روزگارِ تیره و تار عجیب نیست.

«گه‌گاه شعر می‌خوانم و هم با شاعران زیادی در ارتباط هستم. اینکه کسانی هستند که تراوش‌های ذهنی خود را ابزار می‌سازند و نگاه شی‌وارگی به ارزش‌های خودشان دارند، غم‌انگیز است. در جامعۀ بلازده و فقیر تردیدی هم نیست که برخی‌ چنین کنند. نویسنده‌یی را شاهدم که اثر خود را به‌نام کسی خلق کرده و پول آن را هزینۀ عروسی فرزندش کرده‌ است. جامعه‌یی که به توسعۀ فرهنگی نرسیده باشد، در فقر واقعی و عدم آگاهی به سر می‌برد، جامعه‌یی که در آن نویسندگان و فرهنگش درجه یا جایگاه پیرامونی داشته باشند، برآیندش چنین روزگار تیره و غریبی است که شما به آن اشاره کردید. از سویی دیگر، حق هر کسی است که مالکیت معنوی و ذهنی خودش را با چه برخوردی و ارزشی رو‌به‌رو می‌سازد.»

با این‌حال، معین نشراتی وزارت اطلاعات و فرهنگ می‌گوید: سرقت ادبی و‌آثار فرهنگی در مغایرت با قانون قرار دارد و با مرتکبان برخورد می‌شود، اما در کاپی‌رایت باید بعد اخلاقی و اقتصادی مطلب در نظر گرفته شود.

شیوای شرق تصریح می‌کند که کاپی رایت نوعی حفاظت قانونی از آثار نویسندگان و دانشمندان می‌باشد و این حفاظت احترام گذاشتن به دانش آنان است.

«بلی ما قانون نسخه‌برداری (کاپی رایت) را داریم؛ در افغانستان تطبیق قانون خصوصا در این بخش، زیاد جاافتاده نیست، ما مواردی داریم که زیر پیگرد قرار گرفته‌، اما اکثرا دیده می‌شود که قانون نسخه‌برداری را بسیاری‌ مراعات نمی‌کنند، تازه ما شابک را جدی گرفتیم، مواردی است که خصوصا ناشران چندبار شکایت ثبت کردند که در آستانۀ پیگیری پرونده‌هایشان هستند.» تا بتوانند به آن رسیدگی بکنند، با وزارت داخله هم یک جلسه داشتیم، تا از آن طریق اقدامات صورت بگیرد و متخلفان مورد جریمه نقدی قرار گیرند. به گونه مثال کتاب‌هایی که در چندین ولایت و مرکز نسخه‌برداری شده ‌است را با وزارت داخله شریک ساختیم، این موضوع بستگی به پیگیری نهاد‌های مسوول دارد، امیدوار هستیم در این زمینه از سویی نهاد‌های مسوول اقدامات جدی صورت گیرد.»

هرچند در گذشته‌های دور و تاریخ شهنشاهی‌ها این رسم به شیوۀ دیگر و به شکل درباری از سوی شاعران صورت گرفته‌، اما در این میان تفاوت، پیوند شعر با آواز است. آٓواز در گذر زمان رنگ و لعاب دیگری به خود می‌گیرد. روندگان این مسیر، دستی بر آتش داشته‌اند. گاه مردم را با اجتماعی که در آن زندگی می‌کنند، پیوند داده‌ و گاه نوای انتقاد سر داده‌اند. گاه از وصل یار گفته‌اند و گاه از فراق زمزمه کرده‌اند.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا