برو پشت نان که خربزه آب است!
در این زمان که به بهانۀ روز جهانی رفع خشونت علیه زنان به صرافت نوشتن افتادهام، میفهمم که فقط دو ماه و ده روز یا به عبارتی هفتاد روز از آغاز مذاکرات دوحه گذشته است. عجیب نیست؟ اینکه طالبان، تنها در هفتاد روز، اولویتهای ما را جابهجا کرد و به ریش نداشتۀ ما خندید.
شما بروید مقالات دو ماه اخیر را ببینید. فقط زحمت خواندن تیتر را بکشید. از ابراز امیدواریها که بگذریم، بیشتر موارد بحث زنان است. اینکه چنددرصد هیات مذاکره را تشکیل دهند، اینکه به روایت دوران سیاه طالبان بپردازند یا نگران دستآوردهای خود باشند و از این قبیل موارد، اما کمتر از یک ماه، قضیه میشود برو پشت نان که خربزه آب است!
هر روز ما را کشتند. تیترها از نگرانی فلان زن و خواست فلان نهاد مدنی تبدیل شد به «آیا افغانستان باز هم به پایگاه تروریزم بدل میشود؟» چرخید به «افزایش ناامنی.»
ما در فهم طالبان دچار سوءتفاهمیم. طالبان قاطع است. تردید نمیکند، در نتیجه تغییر هم نمیکند. آنها ۳۰سپتمبر ۱۹۹۶ ممنوعیت استخدام زنان در افغانستان را تصویب کردند و همین امسال، یعنی ۲۴سال بعد هم ملا نورالدین ترابی، قاضی پیشین طالبان گفت که «اگر زنی بخواهد دور از خانه و با مردان کار کند، این امر از نظر دین و فرهنگ ما مجاز نیست!»
مقالهیی در پایونیر، طالبان را تنها رژیمی دانسته که حصر خانگی زنان، نیمی از جمعیت جامعه را ابداع کرد. هیچکدام از این موارد جدید نیست.
سیاست ما در قبال طالبان همواره واکنشی بوده. ما شکار میشویم و او در بیشه منتظر فرصت است، البته که او به غریزه میدرد. به قول یک روزنامهنگار، «برای آنان آنگاه که شرع حکم میکند، لذتی در کشتن است که در دالر نیست.»
ما فقط هفتاد روز پیش نگران حقوق زنان بودیم و حالا نگران جان همهایم. این وضعیت نوشتن از روز جهانی رفع خشونت علیه زنان را از معنا تهی میکند. مثل بسیاری چیزها!
معصومه امیری