چگونه سنت «حشر عمومی» را بازآفرینی و مدرن کنیم؟
اصول سیاستگذاری باید مبتنی بر آموزش دقیق و تولید انگیزه از طریق فعالیت های داوطلبانه برای توسعه اقتصادی و اجتماعی طراحی شود
سرمقاله/ پنجم دسمبر (دیروز) به انتخاب مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۸۵، روز جهانی داوطلب برای توسعه اقتصادی و اجتماعی و یا به اختصار روز جهانی رضاکار نامیده شده است.
این مناسبت جهانی برای آگاهی در مورد اهمیت خدمات داوطلبانه و تشویق دولتها جهت ترغیب و جذب افراد به انجام خدمات داوطلبانه در عرصههای اجتماعی و اقتصادی هم در داخل و هم در خارج انتخاب شده. این روز فرصتی است برای ارزشگذاری و ستایش از رضاکارانی که با فداکاری، خدمات ارزشمند برای جامعه انجام میدهند.
جامعه ما از گذشتههای دور با فعالیتهای رضاکارانه عادت دارد. رضاکاری بخشی از فرهنگ این مرزوبوم است. مردم در مواقع اضطراری همیشه برای کمک به همدیگر شتافته که از این فعالیت بشردوستانه به عنوان «حشر» یاد میشود. منتها این فرهنگ حشر و کار رضاکارانه در افغانستان به حالت سنتی خود باقی مانده و برای ساختارمندی و مدرنیزهشدن آن در جهت توسعه کشور کاری از سوی دولت صورت نگرفته است. چه بسا که با تاسف در اثر جنگهای طولانی این فرهنگ کمک به نیازمندان و انجام فعالیتهای بشردوستانه بهصورت داوطلب و بدون مزد کمرنگ هم شده است.
پس از جنگ جهانی دوم، مشارکت اجتماعی و فعالیتهای داوطلبانه برای توسعه اقتصادی و اجتماعی نشان داد این تجربه ضمنی که رشد سریع اقتصادی را بالا میبرد و امکان توزیع ثروت برای عموم را نیز فراهم میکند، چنان اهمیت یافت که امروزه از فعالیتهای اجتماعی و خیرخواهانه بهعنوان پایه و اساس توسعه پایدار یاد میشود؛ زیرا پیش از جنگهای جهانی در بسیاری از کشورها فعالیتهای اقتصادی، تولیدی و خدماترسانی بهعهده سازمانهای دولتی از جمله ارتش بود، اما پس از جنگ و فروپاشی سازمانهای دولتی، مردم برای بازسازی و انجام فعالیتهای اقتصادی و عرضه خدمات عمومی بهصورت داوطلبانه و خصوصی تشویق شدند. این مساله باعث همدلی اجتماعی و اتحاد سیاسی برای توسعه کشورها شد.
همه میدانیم که امروزه کوریای جنوبی جزو کشورهای توسعهیافته بهحساب میآید. ولی پنجاهسال پیش این کشور از جملۀ فقیرترین کشورهای جنوب آسیا بود و تجربه جنگهای داخلی با دخالت خارجی را مثل افغانستان در خود دیده بود.
پس از جنگ داخلی، کوریای جنوبی از کمکهای مالی خارجی امریکا و جاپان سود برد، اما تزریق مالی و تخصص مهاجران اروپایی این کشور بود که به توسعهیافتگی منجر شد. دولت کوریا برای این که بتواند پویایی اقتصادی را بالا ببرد، اصول سیاستگذاری خویش را مبتنی بر آموزش دقیق و تربیت افراد باسواد و تولید انگیزه برای مشارکت مردم به فعالیتهای اقتصادی بنا کرد. همین مساله باعث رشد سریع این کشور شد.
در افغانستان فعالیتهای انساندوستانه و داوطلبانه به کار رضاکارانه در عرصه تطبیق واکسین خلاصه شده و از این نیروی محرک اجتماعی برای توسعه اقتصادی و خلق انگیزه مشارکت همگانی غفلت شده است.
به عبارتی، فعالیتهای داوطلبانه در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نادیده گرفته شده است. بدین صورت که مردم، جوانان و دانشجویان از فعالیتهای عمومی دولتی و نظارت از آن محروم نگه داشته شدهاند.
محصلان که در دوران دانشجویی زمان لازم را برای کارآموزی و تمرین در نهادها دارند، فرصت آموختن و تجربه کار عملی را نمییابند یا اساسا برای انجام فعالیت عملی فرستاده نمیشوند. با این که حکومتهای پیش از طالبان بنای کارآموزی در دوران تحصیل را با عنوان «پرکتیک» گذاشته بودند، اما این رسم در ۱۹سال اخیر فراموش شده است. این غفلت باعث شده که جوانان تحصیلکرده که برای احراز سِمتهای دولتی رقابت میکنند با افرادی که تحصیلات پایین ولی تجربه بالا دارند توان رقابت نداشته باشند و اگر هم به پستهای حکومتی گذاشته میشوند، سالها زمان میبرد تا به کارمند ماهر تبدیل شوند.
بنابراین مشارکت مردم در فعالیتهای عمومی نه یک نیاز که باید امر مسلم برای توسعه کشور دانسته شود. تجربه آزمونگیری برای استخدام کارکن کافی نیست. نهادهای دولتی میتواند با فراهمکردن شرایط و زمینۀ کار رضاکارانه، بهترین استعدادها را برای استخدام و کار دایمی دریابد؛ زیرا از این طریق میتوان مهارت انجام کار دقیق و درست افراد را سنجید. کاری که از لابلای پاسخهای روی کاغذ سخت میتوان یافت.
امروزه یافتن استعدادها از طریق سپردن کار به داوطلبان یا اجرای پروژههای تحقیقی و میدانی به واسطه رضاکاران در سراسر دنیا معمول است. بسیاری از کشورها برنامههای کارآموزی، کورسهای کوتاهمدت، بورسیههای تحصیلی، کنفرانسها و سمینارها را برای شهروندان داخلی و خارجی برگزار میکنند تا بهترین استعدادهای موجود را جلب و جذب کنند.
اما با تاسف دولت و بهویژه حکومت از آگاهیرسانی در مورد اهمیت رضاکاری برای توسعه کشور در همه عرصهها و جذب استعدادها و یافتن بهترین نوآوریها، پاسخها و روشهای جدید برای اجرای پروژهها غافل مانده است.
انتظار میرود که برنامههای وسیعی در راستای خلق انگیزه برای رضاکاری روی دست گرفته شود. این مهم زمانی به دست میآید که نهادهای دولتی بهصورت سازمانیافته و به شیوههای جدید، جهانی سنت «حشر عمومی» را بازآفرینی و مدرن کنند.