نیشخند به یک ادعا
گلایۀ طالبان از حمله به غیر نظامیان و سرپیچی از پیمان دوحه
معصومه امیری
از طنز روزگار و طنازیهای طالبان یکی اینکه این گروه اخیرا آمده و اعلامیه منتشر کرده: «ای داد و ای بیداد که امریکا به طرز «وحشیانه» (عین صفتی که در اعلامیه به کار رفته) به مرکز ما در جنوب هلمند و خانههای مسکونی اطراف آن در قریۀ لوی باغ، ولسوالی نادعلی، حملۀ هوایی کرده و این سرپیچی از پیمان دوحه است و…»
حالا ما کار نداریم که طالبان دلش نسوخته و این اعلامیه به اظهارات و خط و نشان اخیر پمپئو برمیگردد که گفته بود اگر خشونتها در حد فعلی ادامه داشته باشد، معامله ما نمیشود. از پیمان دوحه که خود طالبان در سرپیچی از آن پیشدستی کرده هم میگذریم، اما طنز قضیه این است که در تشخیص اینکه حمله وحشیانه بوده یا نبوده و اینکه امریکا غیرنظامیان را کشته یا خیر، طالبان آخرین گروه در جهان است که «میتواند» و «حق دارد» که اظهارنظر کند.
خدا شاهد است، اگر کسی بیاید و بگوید چه ربطی دارد و امریکا اگر چنین جنایتی کرده، مهم نیست؛ اما اگر طالبان بگوید یا فلان فعال «ناز و قندولک مدنی!» سرم را به مانیتور مقابلم میکوبم. شما چرا نمیپرسید، این گروه با چه حقی یک مرکز جنگی را بین خانههای مسکونی علم کرده؟! هرچند جالب است که همین جماعت مجاهد فیسبیلالله، وقتی پای استدلال و اتهام میرسد از ادبیات سیاسی غربی استفاده میکنند و سنگ غیر نظامیان را به سینه میزنند. البته از قدیم گفتهاند: «دزدان هم در تقسیم غنایم به عدالت باور دارند.» البته که بحث منافع است، اما دزد ایدیالوژی ندارد و موجودی بیادعاست، شما بیا و بس کن ریا را.
از همۀ اینها مهمتر، بحثی که نگارنده میخواهد بسطش بدهد این است که به گواه آگاهان (با ادبیات ناب طلوع) شیوۀ جنگ طالبان خود از اصلیترین علل آسیبپذیری مردم ملکی در برابر حملات نظامی است.
طالبان در مناطق مسکونی و در بسیاری موارد از آدمهای عادی که لزوما تندرو نیستند، سربازگیری یا از غیرنظامیان به عنوان سپر استفاده کرده، شفاخانهها و مکتبها را به مراکز نظامی تبدیل میکنند. طرز پوشش آنها هم خود یکی از معضلات جنگ در کشور است که تفاوتی با سایر مردم ندارد.
اما مهمتر از همه دایره وحشتناک و حجم بالای حملات خونبار این گروه در قالب عملیات های استشهادی، انفجاری است که بیش از سایرین جان غیرنظامیان را میستاند. طالبان مکتب ها را می سوزانند، شفاخانهها را انفجار میدهند، پوهنتونها و اجتماعات کلان که همه مراکز مردمی و غیرنظامی اند را هدف حملات تروریستی خود قرار می دهند.
حفظ جان غیر نظامیان از بزرگترین چالشها در حین جنگ با گروهی است که به شیوۀ نامنظم میجنگند، اما طالبان وقتی خود را طرف مذاکره با قدرتهای بزرگ میداند و دارای دفتر و سیستم سیاسی است بایستی به ابتداییترین اصول جنگ پابند باشد.
هرچند قلبا معتقدم این توقع زیادی از یک گروه تروریستی است که حتی به اصول ابتدایی اخلاق هم تعهدی ندارد.
به تازگی، پاتریشیا گاسمن، معاون مدیر بخش آسیا، در دیدهبان جهانی حقوق بشر در توییترش گفته: «مساله این است، در حالی که طالبان مسوول بسیاری از حملات هستند، دیگران نیز مسوولیت حملات را به عهده دارند، برای همه افراد راحت است که بتوانند مسوولیتها را انکار کنند یا فقط شانه خالی کنند.»
این حرف درست است که در این گلآلودی آب هرکس میتواند ماهی بگیرد، اما گاسمن نگفت که راحت شدن شانه خالی کردن از مسوولیت هم متوجه طالبان است؛ زیرا اصول مشخصی را برای جنگ، خود معلوم نمیکند.
طالبان تنها زمانی میتوانند بخاطر مرگ غیرنظامیان ناخن افگار بگیرند که سنگر و مبارزان خود را رسمی کنند. در این صورت است که ما قادر میشویم نیت نظامیان خارجی را از بسیاری حملات غیرمسوولانه، زیر سوال ببریم و محکوم کنیم.