وقتی بیکاری مشکل اصلی است، چگونه برخی دو یا چند شغل همزمان دارند؟
امروز یکی از چالشهای عمده مردم افغانستان بیکاری است، در حالی که بسیاری از ما شاهدیم که در برخی ادارات و دستگاههای دولتی تعدادی از مدیران دو وظیفه رسمی دارند یا به زبان سادهتر دوشغله هستند.
دوشغله بودن موضوعی بحثبرانگیز است، اما افرادی که دو شغل در برخی ادارات دارند معتقد هستند که کارشان خلاف قانون نیست. تعریف اینکه دوشغلهها در کدام ادارات کار میکنند سوالی پیچیده است، زیرا در مودلسازی شناخت دوشغلهها، آنها در طبقات و انواع مختلفی قرار میگیرند:
۱. دوشغلههایی که هم در مشاغل دولتی وظیفه دارند و هم در وظایف خصوصی.
۲. دوشغلههایی که به مشاغل پارتتایم خصوصی و آزاد مصروف هستند.
۳. دوشغلههایی که هر دو شغل آنها دولتی است و از طریق دولت مورد پوشش قرار میگیرند.
بسیاری از کارشناسان عقیده دارند ایجاد قانون ممنوعیت دوشغلهبودن از جانب دولت، میتواند پایانی بر فساد، سواستفاده از مقام و موقعیت شغلی باشد. همچنین نرخ بیکاری را هرچند کاهش میدهد، اما زمانیکه به تقرریها در چند سال اخیر نگاهی میاندازیم، متوجه میگردیم نهتنها در قسمت ممنوعنمودن دو شغلهبودن، دولت توجه لازم را نداشته، بل گاهی دست به مقررنمودن کارمندان دولتی برای پیشبرد بستهای دیگر هم زده است.
سوال اینجاست که وقتی بیکاری زیاد و ورود به مشاغل برای جوانان هر روز سختتر میشود چگونه برخی افراد میتوانند دو شغل یا چند شغل همزمان داشته باشند؟ دلایلی مانند ارثیبودن مشاغل، استفاده از اقارب، داشتن معرف شغلی، داشتن زور و اقتدار اجتماعی یا سیاسی باعث میگردد تا راه برای داشتن چند شغل همزمان فراهم گردد.
دوشغلهبودن انرژی و توان این افراد را میگیرد، همچنین زمان استراحت و رسیدگی به امور شخصی را سلب میکند. فرد دو شغله توان رسیدگی، گذراندن وقت با نزدیکان و خانواده را از دست میدهد، همین امر باعث بروز بیتوجهی و طلاق عاطفی میگردد.
چنین فردی، در پیشبرد هر دو شغل انرژی کافی را نخواهد داشت و ممکن است دیگر نتواند کارهای محولشده را به درستی انجام بدهد.
همیشه داشتن دو شغل دلیل اقتصادی ندارد. زمانیکه چیزی در جامعه ارزشمند و دستنیافتنی گردد، به دستآوردن آن به مثابه افتخار، اعتبار و غرور است. به همین دلیل بیشتر افرادی که در مشاغل دولتی مصروف کار هستند در تلاشند که کار دیگری بیابند تا از این طریق بتوانند بر جامعه بیکاران فخر بفروشند یا حتی در بین رقبا و همکاران خود مطرح شوند و فردی فعال جلوه نمایند.
در حالیکه صدهانفر در کشور جویای شغل دوم خود هستند، هزاران جوان به دنبال یک شغل، فقط برای پیدا نمودن نان شب و روز خود هستند، با مشاهده چنین آرایش، چیدمان غلط و نادرست تقسیم کار در افغانستان سپردن و یا پذیرش چند بست و داشتن چند شغل به هیچ عنوان منطقی نیست.
متاسفانه تقسیم کار در افغانستان طبقاتی است، افرادی که به داشتن بیش از یک شغل گرایش دارند یا از طبقات متوسط و بالا هستند که به دلیل داشتن روابط و قدرت برای بدستآوردن پول و منزلت بیشتر ناشی از زیادهخواهی در تلاشند، یا از طبقات پایین جامعه و به این حقیقت رسیدهاند که داشتن یک شغل نمیتواند شکم کودکانشان را سیر نماید و دست به کارگری دوبرابر، اضافهکاری، یا مسافرکشی میزنند.
سخن آخر
برای از بین بردن بیعدالتی در تقسیم کار و مشاغل، میتوان قوانین و مقررات نوینی طرح نمود تا با توجه به نرخ بالای بیکاری در افغانستان، همه بتوانند در جامعه مشارکت و فعالیت داشته باشند. باید این واقعیت را بپذیریم که ممنوعیت دوشغلهبودن و همچنین سهمدهی به نیمی از جمعیت افغانستان که منفعل و بدون پویایی مانده، میتواند نه تنها تاثیر بسیار مستقیمی بر بخشهای اقتصاد و مدیریت بگذارد، بل از انواع آسیبهای اجتماعی جلوگیری نموده، احساس مسوولیتپذیری را در سطح گستردهتری توسعه بخشیده و عدالت اجتماعی را به بار خواهد آورد.
الهه موسوی، جامعهشناس