زن یا مرد بودن مهم نیست؛ مهم این است که خودم باشم
اشاره: «فوزیه حمیدی» زن تاجر، توانمند و سختکوش، آمده تا به همه ثابت کند که درجهبندی مشاغل به سود هیچ جامعهیی نیست. او نه تنها میتواند کارها را به خوبی پیش ببرد، بل میتواند با هر مرد تاجری در بازار به رقابت بپردازد. او باور دارد همانگونه که یک مرد از عهده مسوولیتهایش برآمده میتواند؛ زن نیز میتواند و به هر اندازه که مردان و زنان یک جامعه روی اقتصادشان کار کنند، میتوانند روی ظرفیتسازی و شخصیتسازیشان نیز متمرکز شوند. با ما باشید که بدانید این خانم از کجا و چگونه آغاز کرده و اینک در چه جایی قرار دارد:
در مورد شغلتان به ما بگویید و اینکه چقدر از آن راضی هستید؟
یک شرکت پروسس مواد غذایی را راه انداختهام. ما روی انواع مواد غذایی کار میکنیم و مواد اولیه را رشد و گسترش میدهیم تا به بهترین شکل در بازار عرضه کنیم. انواع ترشیهای ساخت خود ما، با طعمهای متفاوت و قابل پسند، انواع میوه و سبزیجات؛ روی هر کدامشان کار میکنیم. سالانه با شیوههای مختلف و جذاب در نمایشگاههای مواد غذایی و محصولات وطنی شرکت میکنیم تا به مردم و بقیه شرکتها کار خود را به معرفی بگیریم. سروکار با مواد غذایی و نوآوریها در آن برای من شگفتی و جذابیت خاص دارد که به شدت از آن لذت میبرم.
چه شد که این شغل را انتخاب و از کجا آغاز به کار کردید؟
همیشه دوست داشتم کار کنم و از لحاظ مالی خودکفا باشم. انرژی و اشتیاقی برای کار و زندگی داشتم که نمیشد با خانه نشستن و هیچ کاری نکردن مهارشان کنم. از لحاظ جسمی و روحی احساس میکردم که باید از آن کار بگیرم و به رسم شکرگزاری به بقیه مردم نیازمند کمک کنم. با پول کمی آغاز کردم ولی فعلا هر هفته در حدود بیستهزار فروش و یکونیم لک افغانی درآمد دارم.
چه تعداد افراد را حمایت مالی میکنید؟
بیشتر از پانزده نفر. برعلاوه خانواده و پنج فرزندم که خرج تحصیل و مصارفشان را به عهده دارم؛ ده کارمند خانم در شرکت ما مشغول به کار هستند که هر کدام آنها نیز خانوادههایشان را حمایت اقتصادی میکنند.
فکر میکنید میتوانید در بازار کار با مردان رقابت کنید؟
بدون شک. در این کار من یک شریک مرد دارم که درصدی سهام من بیشتر است. به غیر از این مورد، با مردهای زیادی دیگر نیز کار میکنیم. تلاش داریم کارمان را بسیار بهتر از شرکتهای مردانه انجام دهیم.
شما یک زن تاجر هستید و مغز اقتصادی دارید؛ آیا گاهی دلتان خواسته که ملیونر یا ملیاردر میبودید و با مردهای ملیونر افغان رقابت میکردید؟
نخیر. تصمیم ندارم با آنها رقابت کنم، ولی دوست دارم با هزینه و درآمدی که دارم در بخش توانمندی زنان سرمایهگذاری کنم.
گفتید والدینتان حامی بزرگ زندگیتان بوده و هست. به جز آنها چه کسی روی شما تاثیر بیشتر داشته و در این شغل چه کسی را بیشتر تحسین میکنید؟
ثنا جان صدیقی یکی از بانوان همکار است که در کارش همیشه موفق بوده و چون قبل از ما کار کرده و تجربه بیشتر داشته، همیشه در کارهایم از وی نظر خواستهام. او در کارش قابل تحسین است. در ضمن اتاقهای تجارت زنان نیز همیشه حمایتهای زیاد از ما کرده که از آنها نیز سپاسگزاری میکنم.
در کنار همۀ چالشها و موانع که پیش رویتان است تا بهحال از زنستیزی برخی از زنان در عرصه کاری آسیب دیدهاید؟
نخیر. من و زنانی که در این عرصه باهم کار میکنیم روابط دوستانه و خوبی داریم و همه دوست داریم به زنان دیگر کمک کنیم.
به هر حال طبیعی است که زنان تاجر با موانع و چالشهای زیادی روبرویند؛ گاهی اگر انگیزهتان را برای این کار از دست بدهید، ضعیف و یا دلگیر شوید، در این مواقع برای دوباره سرپای ایستادن خود چه رویکردی دارید؟
ادامه میدهم، مبارزه میکنم و همین که از اول این کار را شروع کردم، میدانستم که قرار است با مشکل زیادی مواجه شوم. پس میتوانم حالا هم تحمل کنم.
تجارت دنیای موفقیت و شکست است؛ با شکستها چگونه کنار میآیید؟
برای من شکست نیست، بل تجربه جدید و طبیعی است. این شکستها نتیجه رقابتهاست و از آن درس میگیرم. در دوران تجارت و کارم، فقط مرگ شوهر عزیزم بر اثر سرطان بود که مرا بینهایت غمگین کرد؛ ولی این هم نتوانست مرا از دنیای کارم دلسرد و دور کند.
از این موضوع بسیار متاثر شدم. یک مشوق خوب و شوهر عزیزتان را از دست دادید؛ آیا واقعا شوهرتان حامی خوبی بود؟
همیشه تشویق میکرد و میگفت هر خانم باید کار کند. حتی موقع مریضی من چندیدن بار به هند برای تداوی بردمش و او از من تشکری کرد بهخاطر زحماتی که کشیدم و بهخاطر اینکه بعد از او میتوانم مواظب خود و فرزندانم باشم.
تجارت دنیای پرمشغله است؛ در طول روز چقدر برای خودتان وقت میگذارید؛ چقدر خودتان را دوست دارید؟
کارم را دوست دارم و ساعات زیادی را با آن سروکار دارم، ولی دلیل نمیشود که برای خود و فرزندانم وقت نگذارم و رسیدگی نکنم؛ خودم را خیلی دوست دارم.
برای اینکه خودتان را شاد نگه دارید برنامه خاصی دارید؟
آشپزی میکنم و با فرزندانم نشسته سریالهای تلویزیون را تماشا میکنیم. از دیدن سریالهای خانوادگی لذت بسیار میبرم.
چقدر از زن بودنتان لذت میبرید؛ اگر دوباره به اول جوانی برگردید، دوباره همین بزنس را انتخاب میکنید؟
این که زن باشم یا مرد برایم فرق ندارد، ولی این که خودم باشم و زحمت بکشم و آنچه در وجود من است را به بیرون بدهم برایم لذتبخش است. قسمی که قبلا گفتم کارم را دوست دارم و اگر به اول برگردم دوباره انتخابم همین خواهد بود.
آیا گاهی آرزو کردهاید مرد باشید؟
نخیر. هیچوقت هم به ذهنم نرسیده. فکر میکنم دنیای زنانگی آنقدر زیباست که بتواند مرا در خود غرق کند و راضی نگه دارد.
در این دهه از زندگی چقدر در خود انرژی، شور و هیجان کاری میبینید؟
فعلا چهل و پنج سال دارم. فکر میکنم پر از انرژی هستم تا کارهایم را به خوبی پیش ببرم.
بهحیث یک زن با اقتصاد خوب برای بقیه زنان چه کارهای موثری انجام داده و چی برنامههایی را زیر نظر دارید؟
ایجاد شغل بیشتر. در آینده نیز همین پلان را دارم. هیچ چیز بهتر از آن نیست که به کسی کار بدهی تا آبرومندانه و با دست پر به خانهشان برگردد.
مال و ثروتتان را در دست چه کسی میسپارید و در شرایطی که خودتان برای دادوستد مستقیم نمیتوانید به ولایات سفر کنید و بیرون از کشور بروید، چقدر به شما دلهره دست میدهد؟
به دست شریکم که مرد است میسپارم. به وی باور دارم؛ چون سالها باهم کار کردهایم و او را خوب میشناسم.
اگر شریک مرد نمیداشتید، چکار میکردید؟ اگر قابل اعتماد نمیبود؛ تجارت را ترک میگفتید؟
در این مورد فکر نکردهام. شاید خودم میرفتم و روی مال نظارت میکردم.
اگر افغانستان به سالها قبل بازگردد؛ با امارت طالبانی چکار میکنید؟ میگذارید زحمات چندین سالهتان بر باد رود؟
مجبورم به خانه برگردم و شروع به کارهای خانه کنم. هرقدر هم که دست تنگ و گشنه بمانم بازهم تحمل کنم؛ زیرا این خواسته آنهاست. آنها شرایط خانوادهها را در نظر نمیگیرند. من توان این را ندارم که با فرزندانم به خارج از وطن بروم. پس مجبورم همینجا بمانم.
تعریفتان از یک زن تاجر با اقتصاد خوب چیست؛ بهعنوان یک زن با استقلال اقتصادی چقدر احساس قدرت کرده و چه فاصلهیی میان خود و بقیه احساس میکنید؟
زنی که از لحاظ مالی مستقل است میتواند آزادیهای انتخاب و هرچه را دوست دارد داشته باشد.
در میان دغدغههای زندگی و مصروفیتهای شغلی احساس میکنید خوشبختی را گم کردهاید یا به دست آوردهاید؟
خوشبختی رابطه نزدیک با سطح مالی آدمها دارد. مصروفیت و علاقمندی به کار نیز نوع از خوشبختی است. خلاصه هرکس تعریف خودش را دارد، ولی من احساس خوشبختی میکنم.
دورنمایتان برای پنجسال آینده چیست؟ شما و بزنستان در کجا قرار خواهید داشت؟
پنج سال آینده مدت خوبی است که بتوانم در آن روی کار خودم و فرزندانم سرمایهگذاری کنم. مطمینم که خانمهای بیشتری در شرکت ما صاحب کار خواهند شد. دوست دارم همه خانمها زحمت بکشند و هر کار که دوست دارند را انجام دهند. پنج سال آینده به شکل بهتری در بازار کار فعالیت خواهیم کرد.