ششونیم صبح، آیا صالح موفق خواهد شد؟
نشست ششونیم با چالشهای سختی روبهروست
حسین جویباری
از روزی که مسوولیت مبارزه با جرایم، عوامل ناامنی، ترور و وحشت باندهای مافیایی، غاصبان داراییهای عامه، زورمندان و قانونگریزان به عهدۀ معاون اول ریاست جمهوری گذاشته شده، نوعی امید آمیخته با تردید در میان شهروندان کابل پدید آمده است.
شناسایی هزاران عامل جیببری و سرقت، سردستههای باندهای جنایتکار و دستگیری شمار قابل توجهی از آنان و نیز شناسایی و دستگیری عوامل ترور، انفجار و انتحار در پهلوی متحرکساختن شهرداری کابل برای پاکسازی شهر از پاتکها، موانع، کراچیها، دستفروشان و اقسام موانع دیگر-چنانچه گزارشهای ششونیم صبح مدعی است- یک دستآورد مثبت است و سبب خوشبینی بسیاری شده و خیلیها را امیدوار ساخته است که احتمالا اقدامهای مذکور برای کاهش مشکلهای شهری و ایجاد فضای نسبتا امن برای کار و کسب و تردد شهروندان مفید و موثر واقع خواهد شد.
در پهلوی افزایش خوشبینی مردم نسبت به امکان دوام زندگی در پایتخت، برخی از اقدامها و اظهار نظرهای آقای صالح سبب خشم و برافروختگی شماری از زورمندان و صاحبان مقام و قدرت نیز شده است.
در یک نتیجهگیری شتابزده میتوانیم خوشبینی و حمایت مردم را معیار درستی اقدامهای آقای صالح بدانیم و در نظر داشته باشیم که در تاریخ اجتماعات بشری اقدامهای اصلاحی همواره ناراحتی و خشم طبقات بالایی جامعه را برانگیخته، ضمن آنکه از جانب تودۀ مردم و لایههای پایینی جامعه استقبال شده است.
واقعیت این است که در فضای نا امن، بیقانونی و زور و زورگیری تنها طبقات ضعیف جامعه و اقشار آسیبپذیرند که صدمه میبینند و حتا قربانی میشوند، صاحبان زور و قدرت اگر هم به ستمگری آشکار روی نیاورند و از فضای ناامن و بیقانونی سوءاستفاده نکنند، لااقل آسیب نمیبینند.
مشکلات چندلایۀ پایتخت و کل کشور
بیش از چهار دهه جنگ و خشونت نهتنها سبب تخریب زیربناهای مادی و اقتصادی کشور گردیده؛ بل بنیانهای معنوی، فرهنگ، ارزشها و سنتهای پسندیدۀ ملی را نیز آسیب جدی زده است. مقایسۀ جامعۀ امروز با جامعۀ چهار دهه قبل نشان میدهد که چه تغییرهای عمیقی در عمل و رفتار بسیاری از مردم ما پدید آمده است.
تردیدی نیست که جرم و جنایت معلول شرایط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی یک کشور است. در کشوری که دههها جنگ، خشونت، مرگ، مصیبت، فرار، آوارگی، فقر، بیکاری، بیقانونی، زورگویی، چور و چپاول و ناامیدی از زندگی انسانی و با عزت بوده، چه توقع میتوان داشت که همه چیز سر جایش باشد و ناهنجاریها و جرایمی در آن بروز نکند؟
دانشمندان علوم اجتماعی اگر چه جرم و جنایت را یک پدیدۀ عام و فراگیر میدانند که در همۀ جوامع بشری اعم از جنگزده و فقیر یا ثروتمند وآرام رخ میدهد، اما بهصورت مشخصتر، بروز جرم و جنایت را بیشتر مشخصۀ جوامعی میدانند که با فقر، انارشی و بیکاری و فقدان نظم نهادینهشده مواجهاند.
دورکیم معتقد است: « مطالعات انجامشده در تمامی کشورهای جهان- بهرغم اختلافهای فرهنگی و اقتصادی- بیانگر این مطلب است که اکثر مجرمان افرادی متعلق به خانوادههای مستضعف (مادی و معنوی) بوده که فقر فرهنگی، سستی باورهای مذهبی، بیقید و بندبودن از جهتهای اخلاقی، تغذیه و مسکن نامناسب و بیکاری از صفات آنان نسبت به خانوادههای است که تعداد مجرمان در آنها کمتر است.»
دانشمند دیگری میگوید: جرمپیشگی یک میکروب اجتماعی است، این میکروب در محیطی که آمادگی پروراندن تبهکار را نداشته باشد بروز نکرده و جرمی اتفاق نمیافتد.
به قول وی، هر جامعه مجرمانی دارد که شایستۀ همان جامعه است؛ زیرا محیط اجتماعی بر اثر عوامل مختلف در فرد اثر نموده، او را به طرف ارتکاب جرم میکشاند. مجرم قربانی نظام اجتماعی است و مسوول جرم ارتکابی خود نمیباشد. اجتماع به علت سهلانگاری و غفلت او را به جنایتگری کشانده است.
یک استاد حقوق جزایی در دانشگاه رم معتقد است: پدیدۀ جنایی یعنی جرم، زندگی در اجتماع و واکنش آن است. مادامی که شرایط زندگی تغییر نکرده، تعداد جرایم همچنان ثابت میماند و در موقع بینظمی، هرجومرج، جنگ و قحطی و… این نظم به هم میخورد.
با توجه به آنچه جامعهشناسان گفتهاند، جامعهیی مانند جامعۀ ما که بیش از چهار دهه در جنگ، خشونت، ناامنی و فقر و فلاکت گرفتار است، شاهد درد و مصیبت و محرومیت مادی و معنوی بوده و از جانبی شاهد اعمال خلاف اصول و اخلاقِ مدعیان دین و دینداری و نیز پیمانگسستنها، عهدشکنیها، حیفومیلها و زورگیریها، کسانی را دیده که با شعار اخلاق و معنویت و خدمتگذاری پا به میدان سیاست گذاشتهاند، اما بدترین خیانتها و فسادها را مرتکب شدهاند، توقعی نمیتوان داشت که رفتار به هنجار و سالم و قانونمند داشته باشند. بهخصوص نسل جوان بیکار، بیروزگار، سرگردان، بدون هیچ آموزش و تفریح و سرگرمی و امکانات که همین مشکلات و کمبودها سبب میشود دست به ماجراجویی و بروز درد و عقده و ناکامی و حرمان خود بزنند. مشکلاتی که زمینهساز ناهنجاریهای اخلاقی، کجرویها و ناسازگاریهای اجتماعی و طبعا جرم و جنایت میشود.
از این رو بعید است که مشکلهای پیچیده و مزمن و چندلایۀ کشور با دستگیری و محکومیت یک تعداد مجرماین از بین برود یا به گونۀ قابل توجهی کاهش یابد. اقدامهای آقای صالح میتواند موفق شود اگر همزمان چند کار اساسی صورت گیرد:
– مبارزه با جرم و جنایت تنها در حیطۀ شناسایی و دستگیری و محاکمه و محکومیت تعداد بیشمار مجرمان باقی نماند و همزمان با آن راههایی برای حل مشکلات اقتصادی جامعه، رفع بیکاری، اشتغالزایی، توجه به ایجاد فضاهای تفریحی و سرگرمیهای مفید جوانان صورت گیرد. دستگیری افراد مجرم اگر چه ضرور است، اما راه حل نهایی نیست، مبارزه با معلول است، باید علتها و اسباب جرم و جنایت نیز دقیقا شناسایی و از بین برده شوند.
– جرم و جنایت ریشههای عمیق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارد تا در زمینۀ مسایل مذکور بذل توجه جدی صورت نگیرد بعید است اقدامهای نظیر آنچه در حال انجام است مؤثر واقع شود. بازسازی روح و روان شکستۀ جامعه و احیای روان پریشیدۀ مردم و بازگرداندن نظم از همگسیختۀ اجتماعی کار آسانی نیست.
– یقینا آقای صالح آرزو دارد اقدامهای اصلاحیاش پیروز شود، اما اگر زورمندان، باندهای مافیایی، جناحهای رقیب سیاسی رقبای محلی و منطقهیی او تلاشهایش را به چالش بکشند و او را در تنگنای ناکامی گرفتار سازند چه خواهد شد؟
– مسایل جرمی در افغانستان از لایههای اجتماعی پایین تا سطوح بالاتر و تا مقامهای بالای نظام اعم از عناصر داخل حکومت، قوای مقننه و قضاییه با هم گره خورده و زنجیروار از هم حمایت میکنند، در این صورت آیا لازم نبود آقای صالح مبارزه با مفسدان و مجرمان را درجهبندی میکرد و قدم به قدم، سطح مبارزۀ خود را میگسترید و ارتقا میبخشید تا سبب یکپارچگی و انسجام تمام حلقههای مافیایی جرم و فساد در برابرش نشود؟
مشکل دیگر آقای صالح دام احتمالی است که ممکن رقبای سیاسیاش در داخل حکومت فراراه او تعبیه کرده باشند تا او را در گرداب چالشهای گوناگون گرفتار و در نهایت بدنام و ناکام بسازند.
بنابراین نشست ششونیم با چالشهای سختی روبهروست. آقای صالح برای موفقیت خود لازم است از یکسو با واقعبینی و درک پیچیدگی زمینهها و عوامل جرم و جنایت در کشور دست به اقدام و عمل بزند و برای نابودی این زمینهها و عوامل، کارهای مناسب و درخوری صورت دهد و از جانب دیگر، متوجه بازیها و فرصتجویی رقبای خود باشد که در راه او به کمین نشستهاند. امری که نحوۀ مواجهه با آن، پیروزی و یا ناکامی نشستهای ششونیم را رقم میزند.
در جوامعی که فقر و بیکاری باشد بالطبع بزهکاری و جنایت نیز اجتناب ناپذیر است.حال انکه در کشوری مثل افغانستان ضعف فرهنگی و کم سوادی نیز بر این معضل دامن میزند. امام علی علیه السلام میفرمایند:هنگامی که فقر به خانه ای وارد شود ایمان از پنجره میگریزد.