تغییر اقلیم و آلودگی هوا؛ خطری که نادیده گرفته میشود
چرا دولت برنامه و آمادگی لازم برای مقابله با آسیبهای ناشی از خطرات زیستمحیطی ندارد؟
سرمقاله/ بسیاری از ردهبندیهای جهانی، افغانستان را در رتبۀ آسیبپذیرترین کشورها در برابر تغییر اقلیم قرار دادهاند. دیروز رییسجمهوری در کنفرانس مجازی تغییر اقلیم که به ابتکار بریتانیا، فرانسه و سازمان ملل در پنجمین سالگرد نشست پاریس برگزار شد، نیز بر این آسیبپذیری تاکید کرد، اما چیزی که دیده نمیشود، اینکه چه برنامههایی برای کاهش این آسیبپذیریها در دست کار بوده و تا هنوز چه اقدامهایی برای حفاظت از مردم در برابر تغییرات آبوهوایی انجام شده است.
کشور در شرایط ناامنی شدید قرار دارد و این مساله سبب شده به مخاطرات زیستمحیطی توجهی نشود و بحث و گفتمان ملی پیرامون آن شکل نگیرد.
درحالی که بخشی از ناامنیهای موجود در ابعاد مختلف ناشی از تغییر اقلیم است؛ از مهاجرتهای ناشی از بیکاری در روستاها تا آوارگی به خاطر سیلابها، از دسترفتن شغلهای سنتی، مهاجرت به شهرها و بزرگشدن حاشیهنشینها، نزاعها بر سر کمآبی، پیوستن به شبه نظامیان تندرو در پی نبود فرصتهای شغلی و چالش مدیریت آبهای مرزی که همه هیزم دوام جنگاند.
تغییر اقلیم، بحران جهانی است که همه کشورها بهتناسب جمعیت و صنایع خود در گرمایش زمین و تخریب محیط زیست نقش دارند. افغانستان کشور صنعتی نیست و هرچند رد پای ما در تغییر اقلیم در سطح کلان جهانی دیده نمیشود، اما بدین معنا نیست که در سطح ملی ما در تخریب محیط زیست سهمی نداشتهایم.
بهدلیل جنگ دوامدار و بحرانهای سیاسی و اجتماعی در ۴۰سال اخیر مردم، دولتها و گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی موجود در کشور در کنار عوامل جهانی موثر بر تغییر اقلیم، تخریب زیست بوم کشور را سیر صعودی بخشیده است.
در نزدیک به نیم قرن گذشته به دلیل نبود سیاست و میکانیزمهای حفاظت از طبیعت، قطع درختان و جنگلها، شکار بیرویه حیات وحش، ریشهکنی گیاهان کوهی و بومی، استفاده نامناسب از آبهای زیرزمینی و کشت محصلاتی که آب زیاد مصرف میبرد، رونق یافته است.
اضافه بر این، به دلیل جنگ طولانی و خشکسالیهای گسترده و مداوم، مهاجرت به شهرهای اصلی کشور نیز روند رو به رشدی را طی کرده و این مساله خود به پدید آمدن عوامل مخرب دیگر برای محیط زیست مانند رشد حمل و نقل شهری، استفاده از زغال سنگ برای گرمایش و گردش چرخ کارگاههای تولید و معیشت و در نتیجه منجر به رشد آلایندههای هوایی شده که نفس از طبیعت و انسان این مرزوبوم بریده است.
بنابراین تغییر اقلیم جهانی در کنار عوامل مخرب داخلی برای محیط زیست کشور به خطر بزرگ و عینی تبدیل شده، اما با این وصف، از آمادگیها و تدابیر دولت برای جلوگیری و کاهش آسیبهای زیست محیطی خبری نیست که هیچ، بل خطرهای ناشی از تغییر اقلیم حتا بهعنوان یک موضوع و عامل تشدیدکننده جنگ در آینده مطرح نیست.
تاکید ریاست جمهوری بر صنعت سبز اگر فانتزی نباشد، در اولویت برنامههای حکومت نیست؛ زیرا پنجسال پیش، همین حکومت در کنفرانس پاریس برنامههایی برای کاهش عوامل مخرب و آلودگیهای محیطی و کاهش آسیبهای ناشی از آن متعهد شد که هیچ یک به واقعیت نینجامیده است.
ابتداییترین تعهد دولت در کنفرانس پاریس، بالابردن سطح آگاهی مردم در مورد اثرهای تغییرات اقلیمی و اقدامهایی برای سازگاری با تغییرات آبوهوایی بود که متاسفانه حکومت در بسیح سازمانهای خود و رسانههای جمعی برای آگاهیرسانی حتا در قالب ابلاغیههای کوتاه، ناکام بوده است. حتا اقدامهایی برای کاهش میزان آلودگی هوای کابل با مدیریت حملونقل و مدیریت سوخت منازل در فصل سرما روی دست گرفته نشده است.
نوبتیکردن تردد موترها در نقاط مختلف شهر و ممنوعیت گشتوگذار موترهای تکسرنشین و تشویق بخش خصوصی برای واردات تکنالوژی تولید انرژی با برداشتن تعرفههای گمرکی میتوانست بخشی از معضل آلودگی هوا را کم کند که در مخیله مدیران حکومتی نمیگنجد و از این رو عملی نشده است.
مقابله با تراکم جمعیت در شهرهای کلان از جمله کابل نیز از تعهدهای دولت بود که این امر در نبود خدمات مستمر سازمانهای دولتی در ولایات و ولسوالیها و در نتیجه توزیع نابرابر ثروت نهتنها محقق نشده؛ بل تشدید هم شده و هر روز حاشیههای پایتخت و دیگر کلانشهرها با سرازیرشدن روستانشینان، بزرگتر میشود.
همۀ این مسایل در عین آسیبپذیری شدید، نشان میدهد که هیچ آمادگی هدفمند و راهبردی از سوی دولت در دست اجرا نیست. تغییر اقلیم و آسیبهای آن در کشور بحث مرگ و زندگی است. نباید به بهانه نبود زیرساختهای کافی نادیده گرفته شود یا به بهای وعدهها و خیالپردازیهای دور از واقعیت به آینده حواله شود.
مردم خواستار اقدامهای عینی، فوری و موثر برای پیشگیری و اجتناب از آسیبهای زیستمحیطیاند که همین اکنون نیز آنان را به گلیم غم نشانده است.
همچنان در بخش کشاورزی، فرایندهای کشت و برداشت از محصولات بهگونهیی مدیریت شود که از آسیبرسیدن به طبیعت جلوگیری گردد و در مصرف آب صرفهجویی صورت بگیرد.
این امر نیازمند آن است محصولات زراعتی که آب زیاد مصرف میکنند و تولید آن در داخل کشور به صرفه نیست به محصولاتی که با شرایط آبوهوایی کشور تطابق دارد و آب کمتری نیازمند است، جایگزین شود. در کنار این، کشاورزی از شکل سنتی به صنعتی تبدیل شود. از این رو حمایت و آموزش دهقانها لازمی است.
با اینکه توقع و نیاز به اقدامهای همهجانبه برای مقابله با خطرهای زیستمحیطی بالاست، ولی در نبود ظرفیت در دولت، امید به انجام آن کم است، اما با این هم، برای کاهش آسیبها و خطرهای تغییر اقلیم و آلودگیهای کاربنی میتوان راه و روشهای کمهزینهتری طی کرد؛ مانند آموزش همگانی از طریق فرایندهای نهادی مثل مکاتب، دانشگاهها و گنجاندن بحث تغییرات آبوهوایی در رسانههای جمعی، وضع محدودیتها برای فرایندهای تولید آلودگی، برخورد با عوامل تخریب و قطع درختان و شکار حیوانات، ایجاد تسهیلات برای واردات فناوریهای پاک و حمایت از نوآوریهایی که منجر به استفاده بهینه از منابع طبیعی و کاهش خطرهای زیستمحیطی میشود. اضافه بر این، احیای طبیعت، حفاظت از منابع طبیعی و استفاده بهینه و بیخطر از منابع معدنی، استفاده مناسب از آب و کاهش آلودگی هوا در گفتگوهای صلح نیز بهعنوان فاکتور حیاتی و موثر در روند صلح در نظر گرفته شود.