‘دلال صلح و جنگ’
خلیلزاد از زمانیکه ماموریت نمایندگی خاص واشنگتن برای حل معضل افغانستان را به عهده گرفته، بهدلیل گرایشاش به طالبان، همواره با داوری افکار عمومی مواجه بوده و بیشتر به «دلال» صلح و جنگ معروف است.
رییسجمهور غنی در موضعگیری اخیرش پیرامون روند صلح تاکید کرد که حکومت افغانستان ترجیح میدهد تا دور دوم مذاکرات صلح در خاک افغانستان انجام شود. رییسجمهوری همچنان به گروه طالبان تاخت که اگر این گروه در داخل این کشور قرار دارند، پس چرا در خاک خود مذاکره نمیکنند و هر جا که آنها بخواهند، دولت آمادۀ مذاکره است.
حکومت به این مساله پافشاری دارد که طالبان نباید در هوتلهای مجلل پیششرط بگذارد و در عین حال، ضرور است که تمام مردم ببینند مذاکرات چگونه انجام میشود، روی کدام موضوعات متمرکز میگردد و چرا؟
رییسجمهوری این موضعگیری را در نشست کابینه بیان کرد و پس از آن، زلمی خلیلزاد فرستاده ویژۀ امریکا برای صلح افغانستان نیز موقف گرفت و اصطلاح «بدبختانه» را به جنگ کنونی اعمال نمود؛ اما با یک رویکرد دیگر.
خلیلزاد بدون اشاره به موقف دولت افغانستان تاکید نمود که دور دوم مذاکرات بدون تاخیر میان طرفهای مذاکرهکننده شروع شود، زیرا هنوز مساله کاهش خشونت و آتشبس فوری حل نشده است.
در جریان یک سال اخیر گفتگوهای صلح، پرسشهایی اذهان عمومی را درگیر کرده که آیا «صلح امکانپذیر است یاخیر؟» مردم سخت مشتاق شنیدن پاسخ این پرسش است که تاهنوز از سوی بازیگران صلح و جنگ پاسخ قناعتکنندهیی ارایه نشده است.
شمار کسانیکه (جناحهای داخلی- خارجی) به شکل علنی تمایلشان را به تامین صلح پایدار در افغانستان ایراد کردند، کم نیستند، اما این امیدواری با افزایش خشونتهای طالبان از بین برده شده و تکرار این خشونتها، همواره روند صلح را با شکست مواجه کرد. طالبان و حامیان این گروه به دلیل ترسیکه از برقراری ثبات در کشور دارند، به نحو جنونآمیز به تولید خشونت افزوده و از این طریق به دنبال کسب منافع (قدرت) بیشتر هستند.
در شرایط موجود همۀ مردم بیدار شده و بر این امر مسلطاند که چرا جنگ از میان برداشته نمیشود، چه منافع قطعی در پشت ماجرای این خشونتها نهفته است. جنگیکه خسارت و زیانهای غیرقابل جبران بر اکثریت مردم وارد میکند، اما آن طرف، جنگ تجارتی برای افراد و گروههایی است که بهره میگیرند.
زلمی خلیلزاد، به نمایندگی از دولت امریکا، یکی از کسانی است که به جانبگرایی از طالبان عمل میکند؛ او زمانیکه ماموریت نمایندگی خاص واشنگتن را برای حل معضل افغانستان به عهده گرفته، به دلیل گرایش او به طالبان، همواره با افکار عمومی مردم مواجه و بیشتر به «دلال» صلح و جنگ معروف شده است.
او بار دیگر در موقفگیری اخیرش با توجه به خشونتهای فزایندۀ اخیر در افغانستان نشان داد که به نحوی از این گروه حمایت و قدرت سیاسی آن را فراگیر میسازد.
در عین حال، مبنای تحلیلها این است که طالبان به عنوان یک گروه اقلیت با تشدید خشونتها بهدنبال کسب قدرت سیاسی بیشتر است. آنچه از عملکرد دو طرف (خلیلزاد-طالبان) استنباط میشود، این است که آنها مشترک تلاش دارند تا به گونۀ هماهنگ مسیر مذاکرات صلح را دلخواهانه دنبال کنند.
آنچه برای امریکاییها حایز اهمیت است، خروج آنها از جنگ طولانیمدت افغانستان است، برای دولتمردان امریکا مهم نیست که وضعیت این کشور پس از جریان مذاکرات به کدام طرف سوق داده میشود.
در همین رابطه، برخی از آگاهان سیاسی بر این باورند که برای دستیابی به توافق، با وجود همۀ چالشها به نظر میرسد که امریکا هم فشار بر طالبان وارد میکند و هم فشارهایی را بر دولت افغانستان اعمال خواهد کرد.
عبدالطیف نظری؛ آگاه روابط بینالملل در گفتگو با روزنامه راه مدنیت با اشاره به موضع اخیر خلیلزاد، افزود که پیام او بیانگر این است که اگر دو طرف (دولت-طالبان) تمکین نکنند، بار دیگر چالشهایی قد بلند خواهد کرد که در این صورت، با فشارهای سخت واشنگتن روبرو خواهند شد.
به باور نظری، واشنگتن خواهان توافق هرچه زودتر دولت افغانستان و طالبان است تا امریکاییها نیروهای خود را از این کشور خارج کند و در واقع، مشکلاتیکه در منطقه دارد به آن رسیدگی نمایند. «موضوع افغانستان برای امریکا دیگر اهمیت جیوپولیتیکی ندارد که از نظر مالی، نظامی و امنیتی هزینه کند، بل امریکاییها بیشتر متوجه آسیا-پاسفیک است که چطور بتواند از هژمونیشدن چین جلوگیری کند، جلو ایران را در خاورمیانه بگیرد و در واقع به روسیه اجازه ندهد که در معادلات بینالمللی نقش برجسته داشته باشد.»
آگاهان معتقدند که با توجه به این روندها، امریکا علاقهمند به ثمرنشستن صلح افغانستان است که به نتیجه برسند و بتواند در عین زمان دستآوردهای خود را حفظ و هزینههای مالی، جانی، سیاسی و امنیتی در این کشور را کاهش دهد.
در موضعگیریهای اخیر دولت افغانستان و زلمی خلیلزاد اختلاف نظر دیده میشود و این اختلاف پرسشی را خلق میکند که ریشۀ آن به کجا برمیگردد؟
آگاهان پاسخ میدهند که دولت در مذاکرات صلح با طالبان دور زده شده و هنوزهم در حاشیه تحولات صلح قرار دارد.
حق دولت افغانستان بود که به نمایندگی از مردم نقش تعیینکنندۀ را در مذاکرات میداشت، اما حالا اگر دولت و طالبان روی میز مذاکره نشستهاند، مبنای این مذاکره به توافق امریکا و طالبان برمیگردد. آنچه آگاهان میگویند، دولت افغانستان هنوزهم به معنای واقعی کلمه مالکیت صلح را در اختیار ندارد.
عبدالطیف نظری میگوید: افغانستان در یک وضعیت شکننده امنیتی قرار دارد و اگر قرار باشد که دور بعدی مذاکرات در داخل افغانستان برگزار شود، به احتمال زیاد، بسیاری از کنشگران سیاسی چه از طرف دولت و چه از طرف طالبان ترور شوند؛ بنابراین، درحال حاضر، زمینه برگزاری مذاکرات بعدی در داخل کشور فراهم نیست اما در آینده میتواند که در یک نقطه امن برگزار شود.
در همین حال، مولوی قلمالدین وزیر پیشین امر به معروف و نهی از منکر طالبان معتقد است که روند مذاکرات صلح به شدت از سوی خارجیها مورد سنگاندازی قرار میگیرد و در صورتیکه این مداخلات به ویژه مداخلۀ خلیلزاد همچنان ادامه داشته باشد، این روند ماهها طول خواهد کشید.
مولوی قلمالدین همچنان بیان میکند که زمینه مذاکرات زمانی در داخل کشور فراهم میشود که حکومت کنونی حذف و حکومت سرپرست به وجود آید؛ از جانب دیگر مذاکرات فقط میان دو تیم نیست؛ بل باید تمامی مردم افغانستان در آن دخیل باشند تا نظام آینده را سنجیده و صاحب یک حکومت پایدار شوند.
وی با اشاره به موضع اخیر رییسجمهور مبنی بر اینکه دور بعدی مذاکرات در داخل کشور برگزار شود، افزود: چه کسی تضمین میکند که اگر مذاکرات در داخل کشور برگزار گردد، این مذاکرات تحت تاثیر دولت افغانستان قرار نمیگیرد.
همزمان با توقف مذاکرات دوحه و تداوم خشونتها از سوی طالبان، شماری از نهادهای بینالمللی به ویژه اتحادیه اروپا واکنش نشان داده و ابراز نگرانی کردهاند که گویا این خشونت، روند صلح نوپای افغانستان را با خطر روبرو خواهد کرد.
رولاند کوبیا؛ نماینده ویژه اتحادیه اروپا برای افغانستان گفته که افزایش خشونتها به ویژه قتلهای هدفمند، میزان نگرانیها را بلند برده، اما با توقف مذاکرات بیست روزه، جنگ و این گونه قتلها باید متوقف شود.
سیدمهدی حسینی