مرگ رنگها
تمنا توانگر
«شوربازار»، «دروازۀ لاهوری» تا «چمن حضوری» پر از حضور گرم سیهچهرههای چشم سیاهیست با کلاههای قشنگ رنگارنگ!
چهرههاشان سیاه است؛ اما نه سیاهبازی بلدند و نه روزگار کسی را سیاه کردهاند؛ کلاههایشان قشنگ است؛ اما هیچگاه بر سر انسانها کلاه نگذاشتهاند.
دکانهایشان پر از رنگ، عطاریهایشان رنگارنگ، جشنشان جشن رنگ، لباسهایشان تلفیقی از عشق و رنگ؛ ولی بهخدا اگر در ذاتشان رنگبازی و رنگ کردن انسانها باشد! به والله که این لباسرنگیها بیرنگترین موجودات زمیناند!
سیکها آرامترین شهروندان این سرزمیناند. همانها که دلشان چون کف دستشان صاف است!
آنها این گونهاند؛ باید بگویم اینگونه بودند. تا همین امروز صبح آن سیکهای بیآزار زنده بودند، چند ساعتیست که هستشان به بود بدل شده است! چند ساعت است که آنها را از دست دادهایم!
آنها قصه گفتند! آنها قصه را تصویر ساختند از فاصلۀ ویدیوهای سیاهسفید تا رنگی که فاصلۀ یک عمر است. آنها رقصیدند، آواز خواندند، عاشقانههای جهان را ساختند!
بوسیدند!
در آغوش گرفتند
عهد بستند
فداکاری را تصویری ساختند
عیاری را تصویری ساختند
طالب تماشا کرد
داعش تماشا کرد
مسلمان تماشا کرد
ما تماشا کردیم
دریغ از این تماشاهای بیاثر، دریغ از ما تماشاگران بیاحساس، بیاندیشه! تصویرهای متحرک قصههای آنها، درس انسانیت بود اگر میفهمیدیم، اگر به چشمهایمان باور میکردیم!
دیروز خانۀ سیکها را ویران ساختیم
امروز عبادتخانۀ سیکها را ویران ساختیم
سیکها امروز چنان با هم نزدیک بودند که یگانه شده بودند
چه شد که ناگهان جسمشان خاموش شد؟!
مهیبی فریاد شد و ناگهان جسد روی جسد، جنازه روی جنازه!
خون رنگها ریخت!
کلاههای قشنگ پرواز کردند
قلبها به آسمان رفتند
این پروانههای رنگی عمری برای ما نقش بازی کردند تا خاطره بسازیم.
آنها فرهنگ ما را ساختند! آنها آبروی ما را خریدند!
امروز خاطرههایمان را تیرباران کردیم
امروز فرهنگمان را تیرباران کردیم
امروز آبرویمان را تیرباران کردیم
امروز آبرویمان را بردیم!
از شنیدن این خبر سخت ناراحت و اندوهگین شدم. نخست این مصیبت را به خانواده های داغدار و دوم به جامعه هندو باوران صمیمانه تسلیت می گویم. و با آن ها احساس همدردی و غم شریکی می نمایم. وقوع این جنایت نشان داده که تروریستان پابند هیچ ارزش انسانی و اخلاقی و اسلامی نیستند. آن ها جیره خواران سازمان های مخوف و مخرب استخباراتی منطقه و جهان هستند که هستی ما را نشانه گرفته اند. از طرف دیگر همه می دانند که در عقب این جنایت ها چه کسانی و چه سازمان ها چه کشور ها قرار دارند. متأسفانه به اثر از هم پاشیدگی سیاسی در کشور ما این سرزمین نگون بخت محل جنگ های نیابتی هند و پاکستان و ایران و روسیه چین شده است. امریکا ها از آب گل آلود به نفع خود ماهی می گیرد. من ازین بابت سخت نگران سرنوشت خود و کشور خود هستم. با گذشت بیش از چهل سال هنوز هم پایان راه معلوم نیست. وقوع این جنایت از یک طرف ضعف و زبونی حکومت را در تأمین امنیت و مصئونیت برای شهروندان و دروغگویی امریکا را در مبارزه با ترویزم نشان داد. و این را نیز به نمایش گذاشت که پاکستان چقدر دست بالا در بحرانی ساختن اوضاع کشور ما دارد. عاقبت به خیر.