مقاله

سرگذشت ندیمه

فرشته حسینی

مارگرت النور اتوود؛ شاعر، داستان‌نویس، منتقد ادبی، فعال سیاسی و فمینیست سرشناس کانادایی است. (خوشا به حالش. او کجا دنیا آمده و ما کجا!)

این نویسنده تا همین حالا بیش از ۴۰ رمان، داستان کوتاه، داستان کودک و کتاب‌های غیر ادبی منتشر کرده است. (به نظرتان بیش‌فعال نیست؟ من خودم تا همین اکنون هرچه تلاش کردم، نتوانستم حتا یک کتاب بنویسم.

 از رمان‌های او که به فارسی ترجمه شده، می‌توان «سرگذشت ندیمه»، «عروس فریب‌کار»، «گریس دیگر»، «آدمکش کور»، «اوریکس و کریک» و «چشم گربه» را نام برد. (نمی‌دانم دیگر ترجمان افغان آن را از فارسی به دری ترجمانی کرده‌‌اند یا نی!)

آثار او ریشه در ریالیزم سنتی دارند و در نوشته‌هایش از زن به‌عنوان شخصیت اصلی استفاده می‌کند. (آیا او هم نویسنده‌یی پروژه‌بگیر بوده که شخصیت‌های اصلی رمانش را زن انتخاب می‌کرده؟ آیا قصد پناهنده‌شدن به کشورهای پیشرفته اسلامی را داشته؟)

مارگرت در داستان‌هایش واقعیت‌های اجتماعی را با تخیل و اسطوره‌شناسی و طنز همراه می‌کند. (همه دنیا در کار طنزند. از رییس‌جمهور غنی گرفته تا مارگرت جان اتوود!)

کتابی که از این نویسنده برای شما در نظر گرفته‌ایم رمان (سرگذشت ندیمه) است.

اما قبل از خواندن کتاب بیایید کمی با اصطلاحات و تعاریفی که در این رمان از آن‌ها استفاده شده، آشنا شویم: (بعدا پیام ندهید که ما هیچی نفهمیدیم!)

 از آنجا که این داستان در حکومتی با نام «جلید» و یا « گیلیاد» شکل می‌گیرد، ابتدا به ویژگی‌های این رژیم از نگاه نویسنده می‌پردازیم:

«جلید رژیمی به شدت مذهبی، مردسالار، نژادپرست، سرکوب‌گر، پولیسی و متکی به پروپاگندا است.» (آشنا به نظر نمی‌آید؟)

ویژگی‌های رژیم جلید یا گیلیاد:

رژیم همواره فقر و تنگ‌دستی را ستایش و تبلیغ می‌کند و آن را مایه سعادت و خوشبختی می‌داند.

دعا و تضرع به درگاه خداوند تشویق می‌شود.

به صورت پیوسته از سوی رژیم تبلیغ می‌شود که برخلاف گذشته، امنیت و آزادی دارید.

رژیم مراسم‌ها و آیین‌های بسیاری همچون مراسم اعدام (نصب جسد بر دیواری در مرکز شهر)، مراسم توبه (تضرع و گریه به درگاه خدا) و مراسم لگدمال (لگدکوب کردن متخلفان و متجاوزان جنسی توسط زنان) را سالی چندبار به صورت گسترده و حتا در زمین فوتبال برگزار می‌کند. (این یکی دیگر واقعا آشناست!)

حجاب برای زنان اجباری است. حکومت همواره زنان را به مروارید در صدف تشبیه می‌کند. (مردها شبیه چی هستند؟)

حق سواد، سگرت کشیدن، آرایش، کار کردن و داشتن مال و اموال برای زنان ممنوع است؛ پول آنان به شوهران‌شان یا نزدیک‌ترین خویشاوند مرد منتقل می‌شود. در واقع زنان مایملک مردان و شهروند درجه دو هستند.

ازدواج کودکان رواج دارد؛ دختران در سن کم (۱۴ سال) ازدواج می‌کنند. (راستی همی ماجرای تصویب قانون سن ازدواج در پارلمان چطور شد؟)

وظیفه دختران و زنان (به‌جز همسران فرماندهان) تولید مثل و خانه‌داری است. به‌همین جهت زنان نابارور یا اجاق کور را به کلونی‌ها یا مستعمرات می‌فرستند. مستعمرات مکان‌های وسیعی شبیه به اردوگاه‌های کار اجباری و بعضی از آن‌ها سایت‌های قدیمی دفن زباله‌های اتمی هستند. به‌جز زنان نابارور، پیرزن‌ها، اصلاح‌ناپذیران و خاینان جنسی نیز به مستعمرات فرستاده می‌شوند.

شهادت (گواهی) یک زن کافی نیست و حرف هیچ زنی را بدون شاهد و مدرک محکم نمی‌پذیرند.

مجازات‌های شرعی همچون اعدام در ملاءعام، شکنجه، قطع عضو، شلاق و تازیانه رواج یافته و قانونی است.

حکومت شدیداً بر مردم نظارت و پایش دارد. در شهرها و جاده‌ها، ایست بازرسی و گزمه‌های فراوانی وجود دارد.

کتاب‌سوزی و سانسور شدید کتاب، مجلات و مطبوعات انجام می‌شود. کتب ممنوعه که مربوط به دوران پیشین است، سوزانده می‌شود. برای یافتن این کتب ممنوعه، تلاشی خانه به خانه انجام می‌شده‌است.

مهم‌ترین برنامه‌های تلویزیون، تبلیغات دینی، سوگواری‌ها و سخنرانی‌های مذهبی و تبلیغات مربوط به جنگ است. به سربازان و رزمندگان، فرشتگان گفته می‌شود.

در حکومت جدید که در این رمان از آن با نام حکومت جلید نام برده می‌شود، زنان به طرز وحشیانه‌یی تحت انقیاد درمی‌آیند.

حکومت‌ آگاهی را برای زنان منع می‌کند تا بر آن‌ها سلطه یابد.

آن‌ها توسط قانون، مجاز به کار نیستند.

خوب، مانده نباشید. آماده‌اید برای خواندن این کتاب؟ شروع کنید و برداشت‌ها و نوشته‌یی اگر در مورد این کتاب داشتید با ما شریک سازید:

@sargozashte nadimah

 

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا