کرونا چگونه جهان را دگرگون میسازد؟
مجیبالرحمن *اتل
تا ماه قبل، بسیاری در آلمان تصور نمیکردند ممکن است روزی قفسههای فروشگاهها، از مواد خوراکه خالی شود یا مواد ضروری محدود به یک یا دو بسته فی نفر توزیع شود. امروز دستکش، ماسک و مایع ضدعفونیکننده دیگر در دواخانهها قابل دریافت نیستند و روال معمول سفارشهای آنلاین برهم خورده و گاهی حتی تاخیر چندماهه را در تسلیمدهی اجناس خریداریشده نشان میدهد.
رسانهها گزارشهای وحشتناکی از آمار مبتلایان و درگذشت بیماران، صحنههای شفاخانههای مزدحم و کنفرانس خبری دبیرکل سازمان بهداشت جهانی و سران دولتها ارایه میکنند. آنچه رخ داده شبیه صحنههای وحشتناک فلمهای تخیلی هالیوودی است.
آزمون بزرگ
هنری کیسنجر، نظریهپرداز امریکایی از نظم نوین جهانی پسا بحران کرونا خبر میدهد. اما بهنظر میرسد در صورت طولانیشدن بحران، تحول بعد از کرونا به اندازهیی وسیع و عمیق باشد که حتی عادات روزمره ما را هم دچار دگرگونی کند. بهطور مثال آنهایی که در احوالپرسی عادت به دست دادن و روبوسی دارند، بعد از مدت طولانی دیگر تمایلی به آن نخواهند داشت. کسانی که از ترس مبتلاشدن به ویروس کرونا، عادت خوردن غذا با دست را ترک کردهاند، به احتمال زیاد قاشق و پنجه را جاگزین آن خواهند کرد.
نظریهپردازان علم سیاست، بحران کرونا را آزمونی بزرگ برای دولتهای دموکراتیک و سیاستهای آن میدانند. اداره بحران و بیرون شدن موفقانه از آن، سبب اعتماد بیشتر شهروندان نسبت به ساختار دولت و شیوۀ رهبری آن خواهد شد. در صورت ناکامی، شهروندان در رابطه با موثریت ساختارهای حکومتی و نظامهای موجود تجدید نظر نموده، در جستجوی بدیل آن خواهند بود.
سوال مهم این خواهد بود که تا چه حد لیبرالسازی اقتصاد، به سود اکثریت جامعه است. تلفات سنگین غیر سفیدپوستها در امریکا، تا هنوز از بیعدالتی اجتماعی و خشونت ساختاری پرده برمیدارد. البته تفاوت در نرخ بلند مرگومیر در میان سیاهپوستان و بومیان امریکا، نسبت به سفیدپوستها و آنهایی که با ریشه اروپایی هستند، پدیدۀ تازهیی نیست.
آلمان با ساختار متفاوت سیاسی و اقتصادی، متاثر از آموزههای اخلاقی مسیحیت (توزیع عادلانه قدرت و ثروت)، در مقایسه با بقیه کشورهای غربی، بهتر توانسته با بحران کرونا مبارزه کند. همچنین مردم آن از نظر روانی توسط آنچه توسط رهبران در مورد بحران گفته شده، آمادهاند و باهم احساس همبستگی میکنند. برعکس، ریتوریک و شعارهای غیر واقعبینانه دونالد ترمپ خلاف آنچه بوده که امروز در امریکا رخ میدهد.
بهسوی نظم جدید
جهان با تمام توان، با بیماری کرونا دستوپنجه نرم میکند. دولتها محدودیتهای جدی بر آزادیهای فردی وضع کردهاند تا از گسترش ویروس کرونا جلوگیری کنند. اقدامات موفقانه چین بهعنوان حکومت غیر دموکراتیک و مستبد در مهار گسترش کوید۱۹، با ناکامی سیاستهای حکومتهای دموکراتیک چون امریکا، ایتالیا، اسپانیا و فرانسه مقایسه میشود. این موفقیت همچنان برای توجیه سیاستهای سختگیرانه چین در آینده بهکار گرفته خواهد شد.
محدودیتهای وضعشده فعلی باعث میشوند تا دولتها پایههای اقتدار خود را محکمتر کنند و به آزادیهای فردی و اصول دموکراتیک آسیب بزنند. نگاه شهروندان نسبت به مرزهای باز و همگرایی منطقهیی و جهانیشدن در حال تغییر است.
رهبران اقتدارگرا با استفاده از فرصت، در پی افزایش قدرت خود بودهاند. در این زمینه میتوان از صدراعظم راستگرای هنگری (ویکتور اوربان) نام برد که با اعلام وضع اضطرار در کشور و همچنین تصویب قانون جدید به بهانه مبارزه با بحران کرونا، صاحب اختیارات نامحدود برای مدت نامعین شد. او بهخاطر برگشت حاکمیت دولت ملی و سیاستهای غیر لیبرال شناخته میشود.
اقتصاد کشورهای غربی از همین حالا سیر نزولی خود را آغاز کرده و در صورت ادامه قرنطینه، گمان میرود چین به بازیگر بیرقیب اقتصاد جهانی تبدیل شود. در غرب نهادهای دولتی و غیر دولتی با سرعت به سوی دنیای آنلاین پیش میروند تا خدمات ارایه کنند. این بدین معناست که دنیای آنلاین بیشتر از قبل گسترش خواهد یافت. دست یافتن به اطلاعات شخصی افراد و آموزش از راه دور حالا از هر وقت دیگر بیشتر محتمل به نظر میرسد.
در کشورهای روبهتوسعه به نظر میرسد که متضررین بحران، طبقات پایین و آنهایی خواهند بود که از طریق دستمزد روزانه امرار معیشت میکنند. اینها نهتنها امکانات محافظتی در برابر ویروس را ندارند، بل از نظر اقتصادی هم وابسته به عاید روزانه هستند.
طبق آمار صندوق کودکان سازمان ملل، ۴۰درصد مردم جهان (حدود سهبیلیون نفر) بدون امکانات اولیه دستشویی با آب و صابون هستند. همچنین آمار ارایهشده نشان میدهد که پیرها بهطور کلی بیشتر از جوانها قربانی کوید۱۹ بودهاند. آیا این بدین معناست که ما نسل کهنسال خود را از دست خواهیم داد؟ گذشت زمان به این پرسش پاسخ خواهد گفت.
ویروس کرونا دینباوران را نیز به چالش کشیده و یکی از تحولات این بحران، در حوزه دین خواهد بود. جهان پساکرونا نه تنها روابط و رفتارهای ما را تغییر خواهد داد؛ بل دینداران را نیز نسبت به باورهایشان مردد یا باایمانتر از قبل خواهد کرد. استفاده از نقاب، حجاب و برقع از همین حالا با پوششهای محافظتی ویروس کرونا در شبکههای اجتماعی مقایسه شده؛ کاربرد و مقبولیت آن توجیه میشود.
هابرماس، فیلسوف آلمانی از (عدم آگاهی جمعی) که پاندیمی کوید۱۹ آن را نمایان ساخته، حرف میزند. از نظر وی وضعیت فعلی وضعیت ناآگاهی و شکاکیت است که با گذار از آن، به آگاهی عمومی و دانش بشر افزوده خواهد شد.
جهان پساکرونا
با وجود این که نظریهپردازان از نظم جدید در جهانی پساکرونا حرف میزنند، اما عمق و وسعت چنین نظمی بستگی به ادامه بحران فعلی و ناتوانی دولتهای غربی در مهار آن دارد. ضعفها و برجستگی نظامهای سیاسی بهطور مقایسوی بهتر نمایان خواهند شد و مفاهیمی چون عدالت اجتماعی، محدوده نفوذ و مداخله دولت در امور اقتصادی، حداقل درآمد، دسترسی به بیمه و خدمات صحی از موارد مهم بحثهای بحران پساکرونا خواهند بود.
فعلا هر نوع پیشبینی پیش از وقت است، اما آنچه با اطمینان میتوان گفت، اینکه جهان پساکرونا، جهانی متفاوت خواهد بود که در آن بشر صاحب تجربه نو و دانش جدید میشود.