چگونه از حقوق بشری کودکان محافظت کنیم؟
منیژه رامزی؛ استاد دانشگاه کابل و فعال حقوق بشر
وضعیت عمومی کودکان بر اساس گزارشهای سازمان ملل متحد، ادارۀ یونسف و نهادهای مصوونیت کودکان، قناعتبخش نیست. ما شاهد ناهنجاریها و چالشهای زیادی در این زمینه هستیم و بدبختانه در طی ۱۹سال تجربه دموکراسی و موجودیت منابع تمویلی در عرصه کودکان؛ هنوز وضعیت کودکان، بد و غیرقابل تحمل بهنظر میرسد.
کودکان هنوز روی جادهها تکدی میکنند. معتاد به مواد مخدر هستند. مورد سواستفادههای جنسی قرار دارند، کار شاقه میکنند و ابزار درگیریهای مسلحانه هستند. بیشترین قربانی حملههای تروریستی و عملیاتهای مشترک حکومت و قوای خارجی، کودکان استند. حکومت جدید افغانستان با بهکارگیری منابع و امکانات داخلی و خارجی باید گامهایی عملی و جدی در زمینۀ حمایت از کودکان بردارد.
چند دهه جنگ، پیامدهای ناگواری در کشور برجای گذاشته است. قرار گزارشها بیشترین قربانیان را غیرنظامیان تشکیل میدهند؛ در این میان کودکان بیشتر آسیبپذیرتر بودهاند. کودکانی که درگیر منازعههای مسلحانه هستند، تنها تماشاچی نبوده و از آنها بهعنوان سرباز بهرهکشی میشود. از گرسنگی تا سرحد مرگ پیش میروند و در معرض حداکثر بیرحمی قرار میگیرند؛ از اینرو صدمههای فزیکی، روانی و اجتماعی شدیدی را برای آنها بهدنبال دارد.
بدبختانه تعدادی زیادی از کودکان در سراسر جهان در گروههای مسلحانه استخدام میشوند. این کودکان آسیبپذیرترین گروه در اجتماعند؛ ولی از دید برنامههای نهادهای مصوونیت کودکان، رسانهها، نهادهای مدنی و برنامههای حکومت به دور ماندهاند.
چگونگی نقض حقوق کودکان، در نقاط مختلف جهان متفاوت است. در کشورهای کمتر در حال توسعه مانند افغانستان، کودکان بیشتر با فقر و پیامدهای ناشی از آن مانند سوء تغذیه، کمبود امکانات بهداشتی، درمانی و آموزشی درگیرند؛ درحالیکه در کشورهای توسعهیافته، مشکلات اخلاقی و ضعف بنیاد خانواده، گریبانگیر کودکان است؛ اما خوشبختانه در کشورهای مسلمان، به سبب وجود استحکام در بنیاد خانواده و گرایشهای دینی، اعتقادی و آشنایی بیشتر با احکام اسلامی، وضعیت حقوقی کودکان جایگاه نسبتا مناسبتری دارد.
کنوانسیون حقوق کودک (CRC) 1989کودک را بهعنوان فردی که به سن هجدهسال نرسیده، تعریف میکند. حقوق کودکان شامل حق عدم تبعیض، حق حیات، حق بقا، حق رشد، حق بر ثبت نام، برقراری ارتباط با والدین، هویت انسانی و همچنین نیازهای اساسی برای حفاظت فزیکی، غذا، آموزش عمومی دولتی، مراقبتهای بهداشتی و قوانین کیفری مناسب براساس سن و رشد کودک، حفاظت برابر از حقوق مدنی کودک و آزادی از تبعیض بر اساس نژاد، جنسیت، گرایش جنسی، هویت جنسیتی، منشأ ملی، مذهب، معلولیت، رنگ، قومیت یا سایر ویژگیهاست.
حقوق کودک طیفی از اجازهدادن به ظرفیت کودک برای داشتن اختیار عمل تا اعمال نظیر فزیکی، روانی و احساسی؛ بدون بدرفتاری با کودک را دربرمیگیرد. از دیگر حقوق کودک، حق رشد و بقا است که بهدنبال حق حیات کودک میآید و یکی از بنیادیترین حقوق کودک بوده، باقی حقوق موقوف بر آن است.
حق بیان آزادانۀ عقاید، حق آزادی فکر و عقیده، شرکت در انجمنها، حق بر آموزش کودک، حق برخورداری از بهداشت، رفاه و تأمین اجتماعی از دیگر حقوق کودک در این کنوانسیون است؛ با اینحال کنوانسیون محدود به این حقوق نیست و موارد بیشماری را در بر میگیرد.
دین اسلام دوره طفولیت را چون دنیای دلپذیر شادیها، رویاها و محبت ترسیم میکند. آیتهای قرآنکریم نشاندهندۀ عطوفت بیپایان خداوند(ج) به کودکان است؛ چنانکه خداوند میفرماید: مال و فرزندان در زندگی، زینت دنیاست. پیامبر اسلام دنیای طفولیت را چون بهشت تصورکرده، میفرماید: کودکان پروانههای بهشتاند. بناٌ وضعیت زندگی این پروانهها، نسل امروز و آیندهسازان فردا باید بهتر از سایر گروههای سنی باشد.
در افغانستان با وصف اینکه آموزههای دینی حرف اول را میزند و در کنار آن قوانین ملی نافذ بوده، پای اسناد بینالمللی حقوق کودک امضاء شدهاست؛ اما چالشها در برابر کودکان بیشتر از هر مورد دیگر است و این مورد سبب شدهاست که کودکان قربانی درجه یک مشکلهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باشند.
موضوع قانون حمایت از کودکان که چندیدن سال از تصویب بازمانده بود، از جانب پارلمان تصویب شد؛ اما تعدادی زیادی از وکلا به دلیل سن ۱۸سالگی برای کودک، از تصویب آن حمایت نکردند که جنجال بزرگی را بهوجود آورد. در شرایط فعلی در افغانستان، کودکان با انواع آزار و اذیتها گرفتار هستند، مانند:
۱- قراردادن کودک در مکانهای ترسناک؛
۲- محرومکردن کودکان از بازی و تفریح؛
۳- تنها گذاشتن کودک در منزل؛
۴- اخراج از منزل و طرد کودک؛
۵- اجازه گریه نداشتن و کنترل احساسات کودک؛
۶- عدم ارتباط چشمی و گوشندادن به کودک؛
۷- مسخرهکردن و ایجاد حس حقارت در کودک؛
۸- طرد و آزار کودک با جنسیت غیردلخواه؛
۹- سرزنش و ملامت کودک در حضور دیگران؛
۱۰- بیتوجهی به بهداشت، تغذیه و پوشاک کودک؛
۱۱- بهرهکشی و توقعات نامعقول از کودک؛
۱۲- استفاده از کودک برای تحریک جنسی بزرگسالان؛
۱۳- محرومکردن کودک از محبت و آغوش گرم خانواده؛
۱۴- استفاده نادرست از داروهای خوابآور برای کودک؛
۱۵- مشاجرههای خانوادگی در حضور کودک؛
۱۶- استفاده از الکول و مواد مخدر در حضور کودک؛
۱۷- زدن و تنبیه جسمی کودک.
همه میدانیم که کودکان قسمت مهمی از زندگی ما هستند؛ ولی در بسیاری موارد نادیده گرفته میشوند، فکر میکنیم آنها تنها به خوردن، خوابیدن و پوشیدن ضرورت دارند؛ حال آنکه در کنار نیازهای حیاتی، نیازهای روانی آنها نیز مهم است.
نگاه استراتیژیک به بهبود وضعیت کودک
اگر حکومت و نهادهای مصوونیت کودکان به وضعیت کودکان نگاه استراتیژیک داشته باشند، ما شاهد مشکلات کمتری در زمینه کودکان خواهیم بود. امروز فعالان حوزۀ حقوق کودک از وضعیت آینده کودکان نگرانی دارند و از حکومت و جامعه جهانی خواهان همکاری بیشتر در این زمینه هستند. اگر به نکتههای زیر توجه شود درواقع ما به وضعیت کودکان نگاه بلند داشته ایم:
- آگاهیدهی برای کودکان؛
- آگاهی برای خانوادهها؛
- انسجام نهادهای مصوونیت کودکان؛
- تطبیق قانون حمایت از کودکان ؛
- نظارت از برنامههای نهادهای مصوونیت کودکان؛
- ایجاد زمینههای آموزشی و نظارت از آن؛
- تصویب و تطبیق پالیسی محافظت کودکان در بخشهای مختلف، مانند وزارت داخله؛
- تربیت متخصصان رشته محافظت کودکان (کارمندان اجتماعی) .
گفته میشود در افغانستان ۲۴ نوع کودک آسیبپذیر وجود دارد؛ مانند کودکان یتیم، بیسرپرست، معلول، معتاد به مواد مخدر و کودکانیکه با انواع خشونت مواجه هستند، روی جادهها تکدی میکنند ویا در گروههای مسلح استخدام شدهاند یا میشوند؛ هریک اینها نیاز به دادخواهی حقوق بشری ضرورت دارند، چون حقوق اساسی آنها سلب و در وضعیت ناسزا بهسر میبرند.
براساس آمارهای وزارت کار و امور اجتماعی هم اکنون ۱میلیون و ۹۰۰هزار کودک در جادهها مصروف کار هستند.
کودکان برای توانمندشدن، باید مهارتهای زندگی را بیاموزند و قوی تربیت شوند؛ ولی کودکان آسیبپذیر، زندگی متفاوتی را تجربه میکنند.برای توانبخشی کودکان آسیبپذیر به فعالیتهای حقوق بشری از طریق برنامههای دادخواهانه، آگاهیدهی و یا تحقیقاتی و یا هم مختلط، ضرورت بیشتر دیده می شود. بهدلیل اینکه آنها کمتر مورد توجه قرار داشته اند.
نقش کارمند اجتماعی در این مورد فراموش شدهاست. کارمند اجتماعی تلاش میکند که کودک به حقوق اساسی خود دست یابد. کودکان آسیبپذیر به توانبخشی ضرورت دارند و این توانبخشی از طریق تلاشهای فعالان حقوق بشر و کارمند اجتماعی امکانپذیر است؛ چون بر این اصل استوار است که اگر دست نیست، پا هست؛ اگر قدرت حرکت نیست، چشم، گوش، زبان، و قدرت تفکر هست؛ اگر حس بینایی نیست، حس شنوایی و لامسه هست؛ و درنهایت اگر تندرستی نیست، امید به زندگی هست.
براساس این اصل میتوان گفت که فلسفه توانبخشی به معنای امیدبخشیدن به فرد ناتوان است که از فرصتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی بهطور یکسان بهرهمند شود و به حق انسانی خود دست یابد.
نقش کارمندان اجتماعی در حمایت از حقوق کودکان بسیار مهم است. با توجه به اینکه آمارهای شفاف در مورد این آسیبها وجود ندارد و اکنون نیز نمیتوان به آمار معتبری در مورد آنها دست یافت، مقایسه روند کنونی با گذشته، امری امکانناپذیر نه بل دشوار است. ضمن اینکه آسیبهایی همچون ازدواج زودهنگام، نه تنها مربوط به دوره کنونی نیست؛ بل یکی از سنتهای اشتباهی است که از گذشته به زمان حال رسیده است. در مقابل، کودک آزاریهای جنسی و فزیکی در جامعه امروز حساسیتهای بیشتری را تولید کرده است. البته قضاوت در مورد افزایش قابل ملاحظه این پدیده نیز با پیچیدگیهای خاص خود همراه است. بر این اساس برخی از مسوولان بر این اعتقادند که آسیبهای مربوط به کودکان همچون کودکآزاری تفاوت چندانی با گذشته ندارد.
با این حال بهنظر میرسد حتا با این پیشفرض که کودکآزاری و آسیبهای مربوط به کودکان در شرایط فعلی از لحاظ تعداد وقوع آنها، تفاوت چندانی با گذشته نداشته؛ اما از لحاظ تأثیرگذاری، دامنه آسیبها، علل و زمینههای وقوع آنها تفاوتهای انکارناپذیری وجود دارد، به گونهیی که میتوان این فرض را مورد تأکید قرار داد که ضریب آسیبپذیری کودکان نسبت به قبل افزایش چشمگیری یافته است.
براین اساس، اگر در دهههای قبل موارد مربوط به آسیبهای کودکان همچون کودک آزاری و مواردی همچون تجاوز و تعرض وجود داشت؛ امروز حس ناامنی نسبت به این موارد به دو دلیل افزایش چشمگیری پیدا کرده است: نخست تنوع رسانهها، انتشار سریع و گرایش مردم به مطالعۀ این گونه حوادث و مهمتر از آن نقش قدرتمند شبکههای اجتماعی در گردش این اخبار
دوم؛ حتا اگر در دهههای قبل، این آسیبها وجود داشت؛ اما مصادیق امروز آن گسترش قابل ملاحظهیی یافته است. پس مسوولیت و رسالت فعالان حقوق بشری است که نهادهای مصوونیت کودکان را متوجه مسوولیتشان بسازند، از کمیسیون مستقل حقوق بشر کمک بخواهند و به دادخواهیهای فردی، موضوعی و کلی بپردازند تا آسیبپذیری کودکان کاهش یابد و شاهد وضعیت بهتر در حوزه کودکان باشیم. شهرهای ما دور از ناهنجاری برای کودکان باشد و نه تنها وضعیت کودکان کابل بهتر شود؛ بل وضعیت عمومی کودکان در افغانستان بهبود یابد.
صراحت محافظت از کودکان
مطابق ماده ۵ کنوانسیون حقوق کودک، برای هر شخص ضروریست که تواناییهای متفاوت هر کودک را شناسایی کند و اعمالشان را به شیوهیی با آن برابر کند که از توانایی کودکان کم یا زیاد نباشد. کودکان خوردسن و بعضی کودکان دارای معلولیت، بعضی کارها را انجام داده نمیتوانند، این به این دلیل است که دنیا برای همه یکسان ساخته نشده که آنها طور کامل اشتراک کنند. تمام ظرفیتهای کودکان بهطور متداوم انکشاف کرده، برملا میشوند.
کارمندان اجتماعی محافظت کودک، مسوولیت شمولیت همچون کودکان را دارند که در تصمیمگیریهایی بالای زندگی آنها اثرگذار است تا در نهایت کودکان بتوانند تواناییهای کامل خود را تجربه کنند.
از بانو منیژه رامزی استاد محترم بابت نگارش این مقاله و از روزنامه وزین راه مدنیت بابت انتشار این مقاله وزیر و پر محتوا تشکر و قدردانی می کنم. نکات خیلی آموزنده و مفید در آن است که از آن کسب فیض کردیم. به راستی که در جامعه ظلمت زده و عقب مانده ما کمتر به کودک می رسند و حقوق آن ها را نادیده می گیرند. من که در کنار فعالیت های مدنی و فرهنگی مسئولیت آگاهی عامه یکی از سازمان های مربوط به زنان را دارم. درین خصوص تلاش زیاد خواهم نمود.
به امید آگاهی و دانایی .
سلام و درود خدمت شما، برای تان مؤفقیت استدعا میکنم از حسن نظر شما جهان سپاس . سبز و با سعادت باشید جناب قادری صاحب .
با حرمت
منیژه رامزی
جناب استاد گرامی!
قلم تان رسا و پر باری اش مستدام باد از نوشته پرمحتوا جناب شما مستفید شدم.