صف طولانی بیکاران!
سعادتشاه موسوی
روز جهانی کارگر یا روز کارگر (International Workers’ Day) جشن و مراسمی کارگری است که هر ساله در روزِ اول ماه میبرگزار میشود. بسیاری از کشورهای جهان این روز را با تظاهرات خیابانی برگزار میکنند. در واقع این روز، یادمان اعتراضات کارگران امریکایی است که برای اولینبار در روز اول ماه می۱۸۶۸ فراخوان اعتصاب سراسری دادند. خواست آنها روزی ۸ساعت کار به جای ۱۰ساعت بود.
همچنین این روز به یادبود کارگرانی تجلیل میشود که در چهارم ماه می سال ۱۸۸۶ در شهر شیکاگوی امریکا در جریان تظاهرات بزرگ کارگری کشته، اعدام، مجروح و یا زندانی شدند. این کارگران خواستار تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانه کار از ده ساعت به ۸ساعت بودند و حکومت امریکا وعده داده بود که از اول ماه می ساعات کار به هشت ساعت در روز کاهش پیدا میکند؛ اما این تغییر بهوجود نیامد. این مسأله سبب خشم کارگران امریکایی شد و آنها در یک اقدام جمعی، هزارودوصد کارخانه و کارگاه را تعطیل کردند.
دهها سال است که افغانستان و کشورهای مختلف (به استثنای ایالات متحده، کانادا و چند کشور کوچک) در این تاریخ مراسم ویژه برگزار میکنند. ایالات متحده و کانادا، نخستین دوشنبه هر سپتامبر را بهعنوان «روز کارگر» برگزار میکنند.
در واقع تجلیل از روز کارگر یک فرصت است که در آن به مشکلات و خواست های کارگران رسیدگی شود، شرایط کار آسانتر، انسانیتر و حقوق کارگر از سوی کارفرمایان در نظر گرفته شود.
متأسفانه در افغانستان وضعیت کارگران رو به انکشاف ننهاده؛ این قشر از حقوق و مزایای کافی برخوردار نیستند و بهدلیل ضعف حاکمیت قانون، در وضعیت خوبی قرار ندارند.
کارفرمایان با انواع دسیسهها از کارگران بهرهکشی کرده و حقوق آنها را رعایت نمیکنند. حقوق کارگران هم از سوی دولت پایمال میشود و هم از سوی بخش خصوصی. کارگران مظلومترین و بیدفاعترین قشر جامعهاند که هیچ کسی به صدای آنها گوش نمیدهد.
مسأله بسیار مهم در زندگی کارگران این است که قانون و مراجع عدلی و قضایی، امنیت شغلی را تضمین نمیکنند، از اینرو کارفرما هر وقتی که دلش خواست میتواند بدون دلیل کارگر خود را اخراج کند. این مسأله اعتماد میان کارگر و کارفرما را از بین برده و سبب کاهش انگیزه کاری کارگران در انجام کار میگردد.
در حال حاضر تقریبا ۱۴میلیون کارگر در سراسر افغانستان وجود دارد که کمتر از دو میلیون از آنها در بخش دولتی، نظامی و ملکی و خصوصی هستند و بقیه در بخش زراعت با ابتداییترین اسباب کشاورزی بهسختی و با درآمد اندک کار میکنند.
وظیفه وزارت زراعت است که مکانیزهکردن بخش زراعت را در استراتژیهای خود جای دهد و نظام کشاورزی کشور را بهروز بسازد.
بیتردید، مهمترین مشکل مربوط به عرصه کار و کارگری، نرخ بالای بیکاری و نبود فرصتهای کاری برای نسل جوان است؛ بنابراین حکومت باید در عرصۀ اشتغالزایی پروژههای زیر بنایی را؛ چون: ساخت بندها، میکانیزه و عصریکردن زراعت، حمایت از بخش خصوصی و زمینهسازی برای استخراج معادن وغیره راهاندازی نموده، فرصتهای کاری برای شهروندان ایجاد کند.
همچنین اعتیاد جوانان به مواد مخدر، مساله فرار از کشور و پیوستن نسلجوان به گروههای مخالف دولت، بیشتر ریشه در بیکاری دارد. فقدان برنامۀ ملی برای ایجاد اشتغال سبب میشود که هر روز حجم بحران بیکاری بیشتر شود. هر سال تقریبا نیممیلیون نیروی کارگر به جمع جمعیت آماده به کار اضافه میشود که در بلندمدت اگر فکر اساسی در این مورد نشود، وضعیتی بهوجود میآورد که مدیریت آن بهراحتی ممکن نخواهد بود.
با توجه به اینکه بحران کرونا به بحران بیکاری اضافه شده، حکومت باید در اینباره چارهاندیشی کند. فعلا دستفروشان و کارگران روزمزد نیازمند حمایت جدی استند که زنده بمانند. آنان که روزها کار میکنند و شب میخورند، قرنطین را بدون مساعدت نمیتوانند تحمل کنند، از طرف دیگر گشتوگذار آنان موجب افزایش شیوع کرونا و مصابشدن جامعه خواهد شد. متاسفانه هنوز برنامه قناعتبخش برای شرایط کرونایی از طرف حکومت عرضه نشده است و مردم دچار مشکلات عدیده هستند.
حکومت باید برای شرایط بعد از کرونا نیز پلان منظم داشته باشد که چالش بیکاری بزرگتر از تهدیدهای دیگر نشود. مثلا اعزام کارگران، به کشورهای دوست را روی دست بگیرد، تا ازیکطرف به وسیله پولی که این کارگران به کشور میفرستند، اقتصاد کشور تقویت گردد و از طرف دیگر، گراف بیکاری در کشور، تاحدی کاهش یابد.
از سوی دیگر نیاز است به بهبود شرایط کار برای کارگران در بخش خصوصی، از طرف دولت توجه شود، تا کارفرمایان از مجبوریتهای کارگران سوء استفاده و حقوق ایشان را نقض نکنند؛ برنامههای کارآموزی برای تخصصیسازی کارگران، زمینهسازی شود تا سطح مهارت کارگران بلند رفته و زمینه ابتکارات و ابداعات در عرصۀ کاری فراهم شود.