«جنس ضعیف»؛ عنوانی گستاخانه و تحقیرآمیز
عاقله نظری؛ نویسنده و فعال اجتماعی
در حالیکه روزهای سختی را در قرنطینه میگذرانیم و به فکر پرکردن این زمان ملالآور هستیم؛ کتاب یکی از گزینههایی است که میتواند بخشی از این زمان را برای ما پر کند.
بیمقدمه میخواهم به معرفی و نقد کتاب «جنس ضعیف» از نویسنده ایتالیایی خانم «اوریانا فلاچی» بپردازم. این کتاب گزارشی از سفر این نویسنده به پاکستان، هند، چین، جاپان، مالزی، جزایر هاوایی و بلاخره امریکاست. کتاب گزارشوار نوشته شده و تحلیلی در آن صورت نگرفته، اما بسیار زیرکانه خواننده را به سمت برداشت نهایی نویسنده سوق میدهد و عقاید او را بر ما تحمیل میکند.
هرچند فلاچی بهعنوان یک خبرنگار سعی کرده بیطرف باشد اما بدبینیها و گاهی خوشبینیهایش باعث شک و تردید در این بیطرفی میشود. نوشتههای گاه خشک و خشناش، خواننده را آزار میدهد. این را میتوان از عنوان کتاب هم فهمید. جنس ضعیف، جدای از اینکه بخشی از حقیقت باشد یا نباشد، عنوانی گستاخانه و تحقیرآمیز است.
فلاچی از واقعیتی به نام دین و سنت که زنان را در هالهیی از دشواریهای انکارناپذیر قرار داده، سخن میگوید. مانند مشاهده یک عروسی در پاکستان که عروس و داماد برای اولینبار در حجله همدیگر را ملاقات میکنند.
در چین پاهای زنان در کودکی قالب گرفته میشد که کوچک باقی بمانند. در هند با وجود ممانعت قانونی دختربچههایی هستند که بچه به دنیا میآورند و یا زنان بیوهیی که تا آخر عمر ازدواج نمیکنند یا زنانی که بهعنوان گیشا در جاپان کار میکنند. اینها همه واقعیتهای دردناکی از زندگی زنان بوده است. حتی حالا بعد از نیم قرن از چاپشدن این کتاب، زنانی در شرق با بعضی از این مسایل هنوز دست به گریبانند.
وقتی کتاب را میخوانید، متوجه میشوید که نویسنده معلومات جامعی در مورد زنان شرقی دارد و دقیقا میداند که چگونه زنانی را برای مصاحبه برگزیند، کنار هم بچیند تا خواننده بتواند به راحتی برداشت مطلب کند.
بحث دیگر تلاش زنان برای پیشرفت و برابری است. با اینکه در کتاب قصههای شنیدنی زیادی از زنان در اینباره آمده، مانند پروانههای آهنین در هند، فلاچی همانجا آب پاکی را روی دست خواننده میریزد و میگوید: هندِ پروانههای آهنی با هندی که واقعا جلوی چشم ماست، تفاوت زیادی دارد. او میگوید: وقتی زنان و کودکان فراوانی در هند گرسنهاند و از پیش پا افتادهترین حقوق بشری محرومند، مبارزات پروانههای آهنین چه فایدهیی دارد؟
کتاب جایی جذاب میشود که او در میان جنگلهای کولالامپور، دنیای زنان مادرسالار را پیدا میکند. دنیایی که در آن زنسالاری حاکم است و چیزی به نام مردسالاری همانقدر برایشان مسخره و خندهآور است که برای ما جامعه زنسالار بهتآور است.
سپس از زنان فردگرا و قدرتمند امریکا میگوید که چطور در زندگی تکراری و پوچ گرفتار آمدهاند. (شامگاهان هنگامی مترو آنان را همچون اژدهایی به درون خود فرو میبرد تا آنان را در مقابل آپارتمانی که با پول این همه آزادی و استقلال خریداری کرده بودند، دوباره از درون خود فرو ریزند.)
در نهایت خانم اوریانا سفر خود را اینگونه ارزیابی میکند که زنان در سراسر دنیا، از آن زن عقبمانده و سنتی پاکستان گرفته تا آن زن فردگرا و قدرتمند امریکا، همه حول یک محور احمقانه میچرخند و هنوز راه خوشبختی را پیدا نکردهاند. او در جایی از کتاب میگوید: «نمیتوانم بهدرستی تشخیص دهم آیا آن زن چینی با پای باندبسته وحشتانگیزتر است و یا این زن امریکایی که میکوشید مرد ایتالیایی خوابآلود همراه مرا به دام اندازد.»
از نظر او زن، زن است و مرد مرد. همه زنها در تمام دنیا با هم برابرند و اختلاف بین زن و مرد هیچگاه به پایان و نتیجه نخواهد رسید؛ زیرا طبیعت انسان تغییرناپذیر است. از نظر او مبارزه زنان برای پیشرفت و برابری به یک کلیشه مسخره میماند. تنها ارج دادن به حقوق بشر فراتر از جنسیت است که مسیر خوشبختی را میسر میسازد.
یک مساله قابل ذکر است که فلاچی نام کتاب را جنس ضعیف میگذارد که البته عنوان اصلی این کتاب به زبان ایتالیایی جنس بیهوده است و مترجم ایرانی این تحقیر را یک درجه پایینتر آورده و آن را جنس ضعیف ترجمه کرده است. غمانگیزتر اینکه تحت این عنوان تحقیرآمیز از زنان شرقی حرف میزند و خود بهعنوان نویسنده در این کتاب از زنان اروپایی نمایندگی میکند که میتواند خوب را از بد تمیز بدهد و روشنگر راه باشد. این بیانگر نگاه از بالا به پایین نسبت به زنان در شرق است. او زنان شرقی را مقلدان بیچونوچرای زنان غربی میداند که لباس غرب به تنشان زار میزند!
اگر از حق نگذریم این کتاب در زمان خود حاوی اطلاعات جالبی از وضعیت زنان جهان بوده است. حتی تا امروز که سالها از نشر آن میگذرد خواندنش خالی از لطف نیست و اطلاعاتی در اختیارمان میگذارد که برایمان تازگی خواهد داشت.
فالاچی گر چی خشن نوشته اما چیزی به دور واقعیت هم نیست، وقتی کتاب (نامه به کودکی که هرگز زاده نشد) وی را میخوانی میبینی که در رابطه به مردا هم خشک و خشن است. و دلیل این تند و خشن نوشتن وی را میشه از کتاب مصاحبه با تاریخ وی درک کرد.