طالبان؛ هنوز هم عامل اصلی خشونت در افغانستان
منبع: vitalinterests/ ترجمه: سید عبدالله احمدی
نویسنده: توماس جوسلین؛ سردبیر ارشد مجله جنگ طولانی در بنیاد دفاع از دموکراسیها FDD
روز سهشنبه، دو حمله تروریستی بزرگ در افغانستان بیانگر افزایش جنگ و منازعه در افغانستان بود. در کابل، پایتخت افغانستان، افراد مسلح به یک شفاخانه پرازدحام که توسط پزشکان بدون مرز اداره میشود، حمله کردند. جهادگران بیشتر از دهنفر بهشمول مادران و نوزادان تازه متولدشده را در داخل زایشگاه کشتند. در گوشه دیگر، در ولایت ننگرهار در شرق افغانستان، یک بمبگذار انتحاری خود را در مراسم تشییع جنازه یک مقام پولیس محلی منفجر کرد. بیش از بیست نفر کشته و تعدادی دیگر زخمی شدند. داعش شاخه خراسان مسوولیت بمبگذاری دوم در ننگرهار را به عهده گرفت. هیچ یک از گروههای مخالف مسلح حمله به بخش زایمان کابل را به عهده نگرفتند، با وجود اینکه اکثریت به این باور است که داعش شاخه خراسان پشت این حمله قرار داشته است. طالبان مسوولیت هر دو حمله را انکار کردند.
بهدنبال آن وزیر امور خارجه امریکا، مایک پومپئو و نماینده ویژه ایالات متحده در امور صلح افغانستان، زلمی خلیلزاد، فوری این انکار طالبان را بهعنوان یک شریک احتمالی ضد تروریسم به تصویر کشیدند. پمپئو در بیانیهیی گفت: «ما یادآور میشویم که طالبان مسوولیت هر دو حمله را نپذیرفته و آن را عمل فجیع دانسته و شدیدا محکوم کردهاند. طالبان و دولت افغانستان باید باهم همکاری کنند تا عاملان این جنایت را به سزای اعمالشان برسانند.» خلیلزاد در توییتی همین مطلب را بیان کرد که طالبان و دولت افغانستان باید «علیه دشمن مشترکی که مرتکب» چنین وحشیگری میشود، همکاری کنند.
پومپئو و خلیلزاد معماران اصلی توافقنامه امریکا و طالبان هستند که در ۲۹ فبروری در دوحه نهایی شد؛ توافقی که قرار بود راه را برای روند صلح هموار کند، به یک شکست دیدنی تبدیل شد. بیش از دوماه از امضای این توافقنامه میگذرد، ولی تا کنون هیچ پیشرفتی برای صلح به وجود نیامده است. چرا؟ پاسخش کوتاه است: طالبان صلح نمیخواهند.با وجود اینکه واقعیت چیز دیگریست، ولی همچنان پومپئو و خلیلزاد دیدشان نسبت به طالبان تغییر نکرده است. آنها این واقعیت را نادیده میگیرند که طالبان بازیگر اصلی خشونت در سراسر کشور است نه داعش شاخه خراسان. در حالی که حملات در کابل و ننگرهار واقعا «فجیع» بود، ولی اعمال طالبان نیز کمتر از آن نیست. هنوزم این طالبان است که بیشترین غیر نظامیان را در افغانستان قتل عام میکند.
این درحالی است که پومپئو و خلیلزاد استدلال کردهاند که طالبان میتوانند شریک ضد تروریسم امریکا باشند، هیچ دلیلی قانعکنندهیی برای پذیرش این استدلال وجود ندارد. بهرغم تعهدات ضد تروریستی که در توافقنامه ۲۹ فبروری درج شده است، هیچ مدرکی مبنی بر اینکه طالبان رابطهاش را با القاعده قطع کرده باشد وجود ندارد.طالبان پس از امضای توافقنامه با امریکا بلافاصله به حالت تهاجمی رفتند. ایالات متحده، دولت افغانستان و سایر کشورها بارها از طالبان خواستهاند تا قبل از شروع مذاکرات موقتا اسلحه خود را بر زمین بگذارند، اما طالبان همواره خواست آتشبس را رد کردهاند. طالبان تنها در روزهای منتهی به امضای توافقنامه دوحه با «کاهش خشونت» کوتاهمدت موافقت کردند. هنوز جوهر امضای توافقنامه خشک نشده بود که این گروه حملات گسترده علیه نیروهای افغان را در سرتاسر کشور به راه انداخت و صدها نفر کشته و زخمی شدند.
این کمپین دعوت به آتشبس از اوایل ماه مارچ آغاز و تا امروز ادامه دارد.یوناما هشدار داد که «افزایش نگرانکننده خشونت» پس از امضا در دوحه وجود دارد. مقصر اصلی طالبان است. تعداد تلفات غیرنظامیان در سه ماه اول سال ۲۰۲۰ کمتر از سالهای گذشته بود. با وجود این هم تعداد تلفات بالا بود. طی این مدت از ۷۱۰ تلفات غیر نظامی، ۲۸۲ کشته و ۴۲۸ نفر زخمی شدند. یوناما عامل بیش از نیمی از تلفات غیرنظامیان افغانستان را به «عناصر ضد دولت» یا بهعبارتی طالبان و متحدان آن و داعش خراسان نسبت میدهد.
یوناما گزارش میدهد که طالبان در سه ماه اول امسال، عامل ۳۹درصد تلفات غیرنظامیان بوده است و داعش خراسان عامل ۱۳درصد از تلفات غیر نظامیان. با وجود اینکه حملات تروریستی در کابل و ننگرهار توجه بسیاری را به خود جلب کرده، خشونت فراگیر طالبان علیه غیر نظامیان تا کنون به مراتب گرانتر و سنگینتر بوده است. هر هفته شاهد کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از مردان، زنان و اطفال بیگناه توسط طالبان هستیم. افراد طالبان مشغول خلع سلاح نیروهای امنیتی افغانستان و مشخص کردن مخالفانشان در سرتاسر کشور هستند.
از ۲۹فبروری، طالبان مسوولیت صدها عملیات در اکثر ولایات افغانستان را به عهده گرفتند و این روند همچنان ادامه دارد. در اوایل ماه جاری، رویترز گزارش داد که بر اساس دو مجموعه اطلاعات جداگانه (یکی از آنها توسط «منبع نظامی غربی» و دیگری توسط «نهادی مستقل» نگهداری میشود) نشان میدهد که طی ۴۵روز پس از امضای توافقنامه صلح با ایالات متحده، طالبان «بیش از ۴۵۰۰ حمله در افغانستان» انجام دادهاند که این نشاندهندۀ تشدید خشونت است. روزانه بیش از ۱۰۰حمله توسط طالبان انجام شده است. در حالی که بسیاری از این اقدامات در مقیاس کوچک بودند، ولی سرعت و دامنه شورش طالبان هنوز به مراتب مشکلسازتر از هر چیزی است که داعش بتواند انجام دهد. بهعنوان مثال، در تاریخ ۱۰ ماه می، طالبان یک پوسته نظامی اردوی ملی افغانستان را در ولایت شرقی لغمان تصرف شدند که باعث کشته شدن بیش از بیست سرباز افغان شد.
این نوع حمله نسبت به قتلعامهای انجامشده توسط داعش خراسان پیشرفتهتر بهنظر میرسد و نیاز به برنامهریزی، آموزش تسلیحاتی پیشرفته میباشد. اگرچه ISIS-K خطرناک و کشنده است، اما توانایی انجام حملات در سطح طالبان را در سراسر کشور ندارد. فقط طالبان و متحدان وابسته به آن یعنی القاعده میتوانند انجام دهند. ارتش امریکا مطمینا میداند که طالبان جنگ را در پیش میگیرند؛ زیرا مقامات امریکایی از این گروه خواستند که خشونت را کاهش دهند. طالبان نسبت به چنین خواستهیی اعتراض کردند و مدعی شدند که در توافق ۲۹فبروری چنین تعهدی انجام ندادهاند.
دگروال سونی لگت، سخنگوی نیروهای امریکا و افغانستان در پاسخ به طالبان در ۲ ماه می نوشت: «اما ما با همه طرفها برای کاهش خشونت تا ۸۰درصد جهت رسیدن به گفتگوهای صلح صحبت کردیم.» «صحبت» نه مکتوب. اگر طالبان پس از ۲۹ فبروی واقعا متعهد به کاهش خشونت بودند، این کار باید به صورت کتبی انجام میشد. آیا اینطور نیست.در واقع تداوم جنگ طالبان به خاطر سقوط دولت افغانستان است که طرف توافق دوجانبه ایالات متحده و طالبان نبود. رییسجمهور افغانستان اشرف غنی روز سهشنبه اعلام کرد که نیروهای امنیتی در حال انجام «حمله» علیه طالبان و سایر مخالفان مسلح هستند. افغانها با صبر در حالت «دفاع فعال» قرار داشتهاند تا به سمت صلح حرکت کنند، اما طالبان همچنان خواستهای ارتش امریکا را برای کاهش خشونت و پیشنهاد آتشبس غنی رد کردند.
استقبال القاعده از موافقتنامه خروج امریکا و صلح طالبان
پومپئو و خلیلزاد بدون کدام پیشرفتی در زمینه صلح، تضمینهای ضد تروریستی طالبان را بهعنوان یک موفقیت دیپلماتیک قلمداد کردند. هیات سیاسی طالبان در قطر موافقه کردند که در ازای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، از برنامهریزی حملات بینالمللی القاعده و سایر گروههای تروریستی برضد امریکا از خاک افغانستان جلوگیری کند.مشکلات زیادی در رابطه به وعدههای ضد تروریستی طالبان وجود دارد، همانطور که قبلا در Vital Interests شرح داده شده بود، مشکلات زیادی در طرح مبارزه علیه تروریسم طالبان وجود دارد. طالبان از دهه ۱۹۹۰ تا کنون در مورد تهدید تروریستی برای غرب و روابط نزدیک این گروه با القاعده دروغ گفتهاند. هیچ مکانیسم تاییدی یا اجرایی در توافقنامه دوحه وجود ندارد تا اطمینان دهد که باز هم طالبان دروغ نمیگویند.
پومپئو پس از عقد قرارداد، در انظار عمومی فراتر از متن نوشتاری ظاهر شد. او حتی ادعا کرد که طالبان موافقت کرده است که به امریکا برای «نابودی» القاعده در افغانستان کمک کند.بیش از دوماه از امضای توافقنامه دوحه میگذرد. در حالی که گفته میشود طالبان از آن زمان تا کنون هزاران حمله به نیروهای افغان و دیگر دشمنان محلی خود انجام داده است، حتی شاهد یک عملیات طالبان علیه القاعده یا گروههای وابسته به آن در افغانستان نبودهایم. طالبان اهداف جهادی بسیاری برای انتخاب دارد. از مردان القاعده در شبه قاره هند (AQIS) گرفته تا گروههای جهادی کوچکتر قومی که به وضوح بخشی از شبکه بینالمللی القاعده هستند. این بازیگران القاعده در جمع شورشیان طالبان تعبیه شدهاند، این گروهها برای سرنگونی دولت افغانستان و زنده کردن امارت اسلامی طالبان در افغانستان میجنگند. طالبان حساب هیچ یک از اینها را روشن نکرده است. طالبان تا کنون از القاعده چشمپوشی نکردهاند. مبلغان طالبان هر روز پیامهای را به زبانهای عربی، دری، انگلیسی، پشتو و اردو منتشر میکنند. آنها فعال و پرکار هستند.
با وجود این، در هیچکدام از این اظهارات و پیامها که بعد از تاریخ ۲۹ فبروری نشر شده، از القاعده نامی گرفته نشده، چه رسد علیه آن اظهار نظر کرده باشند. رهبر جهانی القاعده؛ ایمن الظواهری با آخوندزاده، امیر برتر طالبان بیعت کرد. آخوندزاده سخنی در مورد ظواهری یا القاعده نگفته است. سراجالدین حقانی، معاون اول آخوندزاده، زیرشاخه گروه طالبان را اداره میکند که از دهه ۱۹۸۰ با القاعده در هم تنیده شده است. حقانی از ۲۹فبروری تاکنون هیچ سخنی در مورد القاعده نگفته یا ننوشته است. برای طالبان آسان است که از طریق بیانیه به زبانهای مختلف، القاعده را محکوم کنند. در حالی که این گروه تا کنون چنین کاری نکردهاند.
جای شگفتی نیست که رهبری ارشد القاعده توافقنامه خروج امریکا و طالبان را تأیید کرد. در بیانیه سه صفحهیی که در ماه مارچ به صورت آنلاین منتشر شد، القاعده «پیروزی تاریخی» طالبان را علیه ایالات متحده تحسین کرد و به آخوندزاده به عنوان «امیر مؤمنان» تبریک گفت؛ عنوانی که معمولا مخصوص خلیفه مسلمین است. القاعده با بیان اینکه طالبان در برابر امریکا پیروز شده خواستار تقلید همه جهادیها از این گروه شد و مسلمانان سراسر جهان را به حمایت از امارت اسلامی طالبان فراخواند. همچنین هیات ارشد رهبری القاعده به همه پیروان خود دستور داد تا از شرایط توافقنامه دوحه پیروی کنند. با این حساب اظهارات پومپئو مبنی بر اینکه طالبان برادران خونی خود را کنار گذاشتهاند غیر ممکن جلوه میکند. القاعده در بیانیه خود ضمن ستایش از توافقنامه خروج امریکا، از ملاعمر، بنیانگذار طالبان به دلیل مقاومت محکم او در مقابل امریکا پس از ۱۱ سپتامبر و حمایت از بنلادن و افرادش به نیکی یاد میکند. ملاعمر عهد کرد «خداوند ما را به پیروزی وعده داده و بوش وعده داده که ما شکست خواهیم خورد. جهان شاهد خواهد بود که کدام یک از این وعدهها تحقق خواهد یافت.»
القاعده بارها و بارها این سخنان را نشر میکنند که نشانه پیوست ناگسستنی این گروه با طالبان است. طالبان در یک مداحی مکتوب که در هفتمین سالگرد فوت ملاعمر در اواخر اپریل منتشر شد، ادعا کردند که لجاجت ملاعمر در اواخر سال ۲۰۰۱ و پس از آن باعث شد «بت دیگری در این عصر را فرو بریزد.» طالبان در هیچ لحظهیی از مدح و ستایش ابراز پشیمانی نکردند و هیچ وقت از تصمیم ملاعمر برای ایستادن در کنار بن لادن ابراز نارضایتی نکردهاند. عذرخواهان طالبان در غرب سعی در بازنویسی تاریخ داشتهاند و ادعا میکنند که ملاعمر و طالبان هرگز نزدیک به القاعده نبودند، اما کوهی از شواهد اظهارات آنها را رد میکند. با وجود ادعاهای جدی مدافعان طالبان یک مشکل روشن وجود دارد و آن اینکه اگر واقعا این دو گروه کاملا مجزا از هم هستند، پس چرا بعد از این همه سال، هنوز طالبان از انکار القاعده خودداری میکنند؟ همین نوع سوال را میتوان از وزیر خارجه پومپئو نیز پرسید. همانطور که پومپئو ادعا میکند اگر واقعا القاعده «سایهیی از گذشته خودش است»، پس نباید انتظار داشت که طالبان به راحتی و بهطور آشکار از روابط خود با سازمان الظواهری چشمپوشی کند؟
پومپئو و خلیلزاد توافق خود را بهعنوان یک پیروزی دیپلماتیک به تصویر میکشند و ادعا میکنند که طالبان سرانجام موافقت کردهاند که با القاعده مقابله کنند، اما همانطور که پومپئو روی شواهد زیادی اصرار دارد که فعلا القاعده یک نیروی تاریخ گذشته و بیمصرف است، از این کار امتیاز زیادی به دست نمیآورد. (و دوباره، طالبان در واقع موافقت نکردند که القاعده را «نفی»، «شکست» یا «نابود» کنند.)پمپئو دولت افغانستان را نسبت به طالبان بیشتر مورد سرزنش و انتقاد قرار میدهد. وزیر امور خارجه امریکا، پمپئو در دوران همهگیری ویروس کرونا در اواخر ماه مارچ در نیمه سفر بینالمللیاش به افغانستان رفت. در آن زمان تقریبا یک ماه از توافقاش با طالبان میگذشت، ولی هیچگونه اقدام عملی برای صلح صورت نگرفته بود. با وجود این هم پمپئو دولت افغانستان را مقصر دانست.وزیر امور خارجه امریکا در سفرش به افغانستان ابتدا با رییسجمهور غنی و عبدالله رییس اجرایی سابق دیدار کرد. این دو رقیب سیاسی در بنبست توافق بعد از انتخابات قرار داشتند و در مورد چگونگی ساختار دولت افغانستان اختلاف نظر داشتند. افغانها همچنین پای خود را از مبادله زندانیان با طالبان بیرون کشیدند.
پمپئو و خلیلزاد وعده سپردند که دولت افغانستان در ازای ۱۰۰۰زندانی که توسط طالبان نگهداری میشوند، ۵۰۰۰طالب را آزاد خواهد کرد. غنی و دولت وی اجازه شرکت در مذاکرات وزارت امور خارجه با طالبان را نداشتند. پومپئو و خلیلزاد شرکت دولت افغانستان در گفتگوها را به مذاکرات بینالافغانی موکول کرد. غنی و عبدالله اختلافات خود را در سفر پومپئو به کابل حل نکردند. پومپئو در بیانیهیی که بلافاصله پس از آن در ۲۳مارچ منتشر شد، به وضعیت موجود عکسالعمل نشان داد. پومپئو اظهار داشت که ایالات متحده از غنی و عبدالله «ناامید» شده و ادعا کرد: «ادامه اختلافات آنها یک تهدید مستقیم برای منافع ملی ایالات متحده است.» پمپئو اعلام کرد که «امریکا فوری یکملیارد دالر کمک به افغانستان را کاهش میدهد و یکملیارد دیگر در سال ۲۰۲۱ از کمکهای امریکا به افغانستان کاهش خواهد یافت.»
مذاکرات سیاسی بین غنی و عبدالله در روزهای بعد از سر گرفته شد و آزادسازی زندانیان طالبان از سوی دولت افغانستان نیز آغاز گردید. پمپئو پس از سفر به کابل بلافاصله با ملابرادر، یک مقام ارشد سیاسی طالبان در دوحه دیدار کرد. پومپئو ملاقاتش را با ملابرادر به اندازه جلسهاش با غنی و عبدالله پرتنش و تند نمیداند. پومپئو در جریان یک جلسه مطبوعاتی، تکذیب کرد که سخنان تند و خشن با دولت افغانستان داشته است. پومپئو با تقدیر از اقدامات طالبان پس از امضای توافقنامه، مدعی شد که این گروه «متعهد به کاهش خشونت» بوده و «آنها تا حد زیادی این کار را کردهاند.»
به راحتی و به درستی این ادعا میتوان شک کرد. در حالیکه گزارشهای مطبوعاتی سازمان ملل و ادعاهای روشن طالبان واضح میسازد که طالبان مطابق مفاد توافقنامه ۲۹ فبروری عمل نکردهاند.
درست است که طالبان مستقیما به نیروهای امریکایی حمله نکردهاند، اما چرا باید آنها این کار را بکنند؟ ایالات متحده در حال خارج کردن نیروهایش از افغانستان است، چیزی که هدف اصلی طالبان بوده است. چرا باید طالبان برای جلوگیری از خروج امریکا کاری بکنند؟ در اکثر مواقع، طالبان از انجام عملیاتها در داخل شهرهای افغانستان خودداری کردهاند، اما این بدان معنا نیست که جهادیهای طالب خشونت را کاهش داده باشند. همه گزارشها دقیقا خلاف این موارد را بیان میکند.
در اظهارات و بیانات وزارت امور خارجه هیچ شواهدی وجود ندارد که پمپئو طالبان را به خاطر روابطاش با القاعده تحت فشار قرار داده باشد. آیا پومپئو خواستار این بود که ملابرادر همسویی و علاقه رسمی طالبان با القاعده را نفی کند؟ آیا او اصرار داشت که طالبان از رهبران یا مبارزان AQIS روی بگرداند و یا حداقل مکانهای آنها را به ایالات متحده بگوید؟ آیا وی از ملابرادر پرسید که چرا رهبری ارشد القاعده فکر میکند که توافقنامه خروج امریکا و طالبان «پیروزی» برای جهادیان است و ضربهیی به دستور کار آنها نیست؟ اگر پومپئو واقعا به هر یک از این نگرانیها پرداخته باشد، پس بهصورت محرم نزد خودش باقی مانده است. ما در شرایطی قرار داریم که پومپئو معتقد است اختلاف سیاسی در کابل «یک تهدید مستقیم برای منافع ملی ایالات متحده است.» اما اتحاد محکم و تاریخی طالبان با القاعده طی چندین دهه تهدید به حساب نمیآید. دولت افغانستان سزاوار انتقاد است، اما طالبان نه. گذشت زمان این تمایز اساسی را آشکار خواهد کرد. رییسجمهور ترمپ فقط میخواهد که نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج کند. در حالی که هیچ یک از این اقدامات برای دستیابی به این خواست آن لازم نیست. لازم نیست در هنگام خروج طالبان را تبریه کنیم.
لینک اصلی:
https://vitalinterests.thedispatch.com/p/the-taliban-is-still-the-main-driver