شلتری که امن نیست (تحلیل و بررسی فلم کوتاه Shelter)
اشاره: فلم کوتاه «شلتر» تولید سال ۲۰۱۸ در کابل و بر اساس یک رخداد واقعی است. این فلم در جشنوارههای مختلفی شرکت کرده و اکران شده است؛ از جمله: جشنواره بینالمللی فلم مهرگان در افغانستان و کسب جایزه بهترین بازیگر خانم، جشنواره بینالمللی فلمهای افغانستان در سویدن، جشنواره بینالمللی فلم فرهنگ و توریزم در هند و جشنواره فلم صلح آسیا در پاکستان. این متن برگرفته از اولین جلسه نقد و بررسی کانال «کابل فلم تاکKabul Film Talk » است که با حضور نویسنده و کارگردان آن سید زهیر موسوی و گردانندگی حسن موسوی به بررسی، تحلیل و نقد این فلم پرداخته شده است:
در مورد دلیل ساخت فلم خانه امن یا شلتر برایمان بگو. ایده ساخت این فلم از کجا آمد با اینکه در توضیحات فلمت نوشتی که فلم بر اساس داستان واقعی است.
اواخر سال ۲۰۱۷ بود، یکی از اقوام که کارمند یکی از شلترها (خانه امن) در یکی از ولایتهای افغانستان بود در مورد فساد جنسی و مالی در دفترشان برایم تعریف کرد. او میگفت: رییس شلتر آن ولایت، یک وظیفۀ کلان دولتی و قدرت سیاسی دارد و برادرش هم یکی از اعضای مافیای همان شهر بهشمار میرود.
رییس شلتر بعضی از دختران جوانی را که به آن شلتر پناه آوردهاند را گاهی برای تمیزکردن خانۀ زورمندان و انجامدادن خدمات و سرویسهای جنسی روان میکند.
او همچنین میگفت این شلترها با بودجههای کلانی که از سازمانهای دولتی و غیردولتی خارجی میگیرند، منبع عایداتی خوبی برای صاحبان آن است. طوری که بیشتر بودجهیی که برای شلترها کمک میشود، به جیب شخصی صاحبان آن میرود و توسط آن پول، تجارتهای کلانی راه انداختهاند. همچنین مقداری از کمکهای غیرنقدی را بین کارمندان تقسیم میکنند اما بیشتر آن را روانه بازار میکنند و بهفروش میرسانند.
بعد از شنیدن این موضوع، ایدۀ ساخت فلم شلتر در ذهنم شکل گرفت و دو سال در ذهنم چرخید و تهنشین شد. در طول این دو سال سعی کردم تحقیقات بیشتری کنم و در این مورد بیشتر بدانم؛ تا اینکه اوایل سال ۲۰۱۹ فلم شلتر ساخته شد.
بسیار دردآور است، امیدوارم که این فلم گامی باشد برای جلوگیری از این نابسامانیها. میرویم به سراغ موضوع تحلیل فلم که از روش تحلیل صحنه به صحنه استفاده میکنیم از ابتدا تا انتهای فلم. در ثانیه سوم فلم در مورد شلتر یا خانه امن، توضیحات نوشتاری میبینیم. چرا توضیحات نوشتاری اضافه کردی و شلتر را توضیح دادی؟ آیا بهتر نبود با زبان تصاویر گپ بزنی؟ چه مشکلاتی وجود داشت اگر میخواستی از زبان تصاویر این توضیحات را برسانی؟
با ما باشید در صفحه جدید تلگرام راه مدنیت:
توضیحات اول فلم بیشتر برای مخاطبان خارج از کشور هستند که بتوانند به مفهوم شلتر یا خانه امن نزدیک شوند. چون شلتر در همهجای دنیا وجود ندارد. به تصویر کشیدن متن ابتدایی فلم، بهنظرم ضروری نبود چون به زمان داستان و فلم میافزود و فلم را طولانی و کمی خستهکننده میکرد؛ چون شروع و پایان فلم برایم مهم بود، نمیخواستم تغییری در آن ایجاد کنم. بههمین خاطر در ابتدای فلم توضیح را اضافه کردم.
چرا در اولین شات از تصویر واژگون استفاده کردی؟
تصاویر واژگون و برعکس فلم، کنایهییست به نام و مفهوم خانۀ امنی که امن نیست. شلتری که پناهگاه نیست! شاید سوال خلق شود که ما پس باید تصاویر داخل شلتر را واژگون ببینیم، که سوال بهجایی است! اما اگر میخواستیم تصاویر شلتر را واژگون ببینیم شاید بیننده بیش از اینکه درگیر مفهوم فلم شود، دچار سردرگمی درک ساختار فلم گردد برای همین ما تصاویر واژگون شلتر را درست میبینیم و تصاویر دنیای خارج از شلتر را واژگون و برعکس.
دلیل استفاده از تم رنگی سیاه و سفید برای این فلم چه بوده است؟
انتخاب تم سیاه و سفید برای این کار چند دلیل داشت. اول دلیل تکنیکی فلم بود که به لحاظ امکانات و تجربه ما نمیتوانستیم صحنههای فلم را دارک لایتینگ یا نورپردازی تاریک کنیم. مانند فلم «پدرخوانده یک»، یا فلم «هفت» که ما در این سبک نورپردازی حتی روزها را تاریک میبینیم و با این نوع نورپردازی سینماتوگرافر میتواند دنیای تاریک و فرورفته در ظلمت را به تصویر بکشد. برای فلم شلتر ما هم یک فضای فرورفته در تاریکی و ظلمت نیاز داشتیم. به همین دلیل مجبور بودیم رنگ فلم را از بین ببریم و سیاه و سفید فلمبرداری کنیم تا بیشتر بتوانیم به دنیای درونی دختر و همچنین داستان نزدیک شویم.
دلیل استفاده از کات به سیاهی بهصورت خشن چیست؟ تقریبا در تمام کاتهای بین سکانسها از این نوع کات استفاده کردی و از هیچ جلوۀ نرمی استفاده نکردی.
فلم شلتر بنابر داستانی که بیان میکند باید خشن جلوه کند و خشونت فقط دیدن خون و صحنههای سلاخی نیست؛ بل خود نحوه تصویربرداری و ادیت فلم باید به انتقال خشونت به بیننده کمک کنند. به همین خاطر از کاتهای شارپ و ساده استفاده شده است. در صورتی که اگر در کاتها از فید شدن یا افکتهای نرم استفاده میشد این حس در ادیت از بین میرفت.
در صحنههای آغازین فلم، خانمی را از نیمرخ میبینیم که در حال کشیدن سگرت است و از نوع بازی معلوم میشود که در حال فکرکردن است، فکرکردن به چی؟ جواب را کارگردان ساده کرده و از یک تصویر با ترانسپرنسی یا شفافیت کمتر در سمت چپ قاب استفاده کرده. بنا به اطلاعاتی که در ابتدا توسط متن داده شد و این تصویر که گویا فکر شخصیت را نشان میدهد، فلم و داستان آن مشخص میشود یا شاید لو میرود، فلم در مورد زنانی است که در خانه امن مورد سو استفاده قرار میگیرند. کمره پیشروی میکند، مخاطب به شخصیت نزدیکتر میشود. شاید بناست که با او همگام شود و با او همذاتپنداری کند که ناگهان روی شیشه کوبیده میشود و هم مخاطب و هم شخصیت را از این افکار بیرون میآورد. همزمان صدای زاغ شنیده میشود که در فرهنگ ما نماد خبر ناگوار و مصیبت است. دیالوگی که خانم به کرکتر میگوید، نشان میدهد که شخصیت به یک تصمیم فکر میکرده که جواب قبلا توسط تصاویر و متن داده شده. در این لحظه موسیقی شروع میشود تا به فضای داستان کمک کند. شات بعدی یک اکستریم کلوز آپ است از لب، در حال کشیدن رژ لب یا لب سیرین، این شات نشاندهنده این است که شخصیت تصمیم خود را گرفته. نمای بعدی نمای نامتعارف بسیار نزیک از چشم است در حال کشیدن ریمل. سوالی که پیش میآید این است که چرا این قدر از نمای نزدیک یا اسکترم کلوزآپ برای این دو قاب استفاده کردی؟
دلیل استفاده از اکسترم کلوزآپها جدا از بحث تجربهکردن آن، دلیل تکنیکی مفهومی داشت. تصاویر در کلوزآپها معمولا زیبا و جذاب و گاهی اروتیک بهنظر میرسند. کاراکتر ما یک دختر زیبا بود که نمیخواستیم بیننده به جذابیت دختر بیندیشد. در بین نماهای کلوزآپ و اکسترم کلوزآپ، اکسترم کلوزآپ بار خشنتری داشت و ما هم انتخابمان اکسترم کلوزآپ شد.
شات بعدی، نمای اورهد از پشت سر اما شخصیت بیرون از آینه فوکس است و شخصیت داخل آینه خیره است. میشه دلیل این کار را هم توضیح بدهی؟
در بیشتر موارد در دنیای سینما آیینه و چشم سیمبول حقیقت هستند. در صورتی که رجوع شود به فلمهای تارکوفسکی یا دیگر فلمسازان بزرگ، برای دیدن چهرۀ واقعی کارکتر از آیینه استفاده میشود یا جایی که استعاره از حقیقت باشد ما آیینه میبینم. از آنجا که هنوز حقیقت موضوع برایمان آشکار نشده است تصمیم بر این شد آیینه را نبینیم.
در ادامه تصویری از یک کتابچه میبینیم در نمای نزدیک، این صحنه جایی است که هنرپیشهها با تکنیک زبان بدن و با بازی با بخشی از بدن (دست) بیان احساسات میکنند، شخصیت اصلی توانسته با این تکنیک «تردید، جبر و شاید تنفر» از امضا کردن را بهخوبی به تصویر بکشد. زهیر جان این امضا به چی معناست؟
خوب در منطق داستان، خروج از شلتر نیاز به امضای دفتر دارد. اما برای ما غیر از این موضوع، زمانی که کسی تصمیمی میگیرد پای عواقب آن را امضا میکند و مسوولیت آن را بر عهده میگیرد. امضای کارکتر اصلی در این نما، یعنی او بر آنچه تصمیم گرفته است و آگاهی کامل دارد و عواقب آن را پذیرفته است.
وقتی شخصیت بعد از امضا کردن به درون فضای خیره یا بلور گم میشود. استفاده از بلور در هنگام خروج از قاب به این معناست که شخصیت درون دنیایی قدم میگذارد که برایش ناواضح، گنگ و نامعلوم است، گاهی بهمعنای سردرگمی و تردید است. شات بعد، نمای معرف تو شات است، برای بیان تقابل، این شات شروع گفتگو است تا قبل از این شات عملا از زبان تصاویر داستان بیان شده که زبان سینما است، تنها یک منولوگ بوده یک گفتگوی یک نفره، یک خبر که بهخوبی با صدای زاغها هماهنگ شده بود. شروع دیالوگ کنایه از برگزاری جشن روز زن است که باعث شده زندگی شخصیت بهسمت تباهی بیشتر پیش برود. تغییر شات از نمای بازتر به نمای بسیار بسته از لب زن میانسال همراه است با تغییر حالت دلسوزی زن میانسال به حالت تهاجمی و حمله به شخصیت و منتگذاری، نمای کلوز و تاپ شات تلطیف شده از شخصیت احساسات او را بهخوبی منتقل میکند و همچنان بازی در سکوت او و حالت پریشانی و در فکر بودنش. بازی خانم تمکین در هنگام تهدید شخصیت در نمای معرف کمی غیر معمول است، که به شخصیتپردازی او کمک کرده، یک بازی متفاوت از بازی کلیشهیی که اکثر بازیگران تازهکار هنگام تهدید انجام میدهند، بازی متشنج همراه با استفاده از حرکات بدن شدید همراه با فریاد زدن. در بین گفتگوها یک دیالوگ برای تبلیغ سگرت داری: «که بلند گریه نمیتانن سگرت میکشند» این دیالوگ خودت است یا از جایی خواندی؟
نه این دیالوگ تبلیغ سگرت نیست! بل تجربهیی شخصی است از تماشای دخترانی که هنگام ناراحتی بهجای گریهکردن سگرت کشیدهاند. این دیالوگ را خودم نوشتم، گرچه از نحوۀ ادای دیالوگ راضی نبودم.
پایان گفتگوی دو نفره و واکنش خوب مهال واک (شخصیت اصلی) صدای طیاره میآید. صدای طیاره، نماد پرواز و اوج گرفتن است، یک ترانزیشن یا انتقال از یک دنیای پست به دنیای عالی از زمین به آسمان. اما نمادگذاری معکوس انجام دادی، ذهنیت خودت چی بوده از استفاده از این نماد در این شات؟ (این در صورتی است که صدای بسیار واضح و بلند استفاده کردی (شاید بهتر بود مدت زمان کمتر یا پخشتر استفاده میکردی، چرا که احتمال دارد مخاطب را به سمت دیگری هدایت کند.)
به نظر من سمبولها با داستان فلم هست که معنا پیدا میکنند. هر سمبول در هر فلم میتواند معنا و بار مثبت و منفی متفاوتی داشته باشد. در جریان صحبتهای دو نفره اگر توجه داشته باشید کاراکتر اصلی به لبها و چشمهای رییس شلتر نگاه میکند و این یعنی اینکه او در دنیای خودش غرق است و درگیر تصورات و نگرانیهای خود است. برای ورود مردی که قرار است کاراکتر اصلی را با خودش به خانه ببرد، ما نیاز به یک افکت شنیداری داشتیم که برشی بزند به تصورات و تخیلات کارکتر و او را با حقیقت روبهرو کند. در میان افکتهای شنیداری صدای طیاره انتخاب شد چون در کابل صدای طیاره بومیتر است مانند کشورهایی که از صدای قطار استفاده میکنند.
مرد دست خود را دراز میکند بازی در سکوت و واکنش شخصیت نشاندهنده بیگانگی، ترس و انزجار است. در موتر هم بازی دست و چهره او، بیانگر یک سردرگمی و استرس است. صدای بستهشدن دروازه زندان، یعنی شخصیت اصلی، زندانی مرد است. اما نوع بازی مرد و سکوت او غیر معمول است، و پفکردن سگرت به صورت شخصیت کمی غلوآمیز شده، پیشکردن پیاله در سکوت، چشمان مست شخصیت و دود چیزی که ما میبینیم این است که شخصیت مرد چشمان خود را به کمره نشان میدهد، اما به نظر من اگر او با همین چشمان به طعمه خود یعنی شخصیت اصلی نگاه میکرد خیلی بیشتر به فضای داستانیات کمک میشد. فکر میکنم اگر صدای نوشیدن یا کشیدن سگرت را هم بهعنوان افکتهای صوتی اضافه میکردی کمک میکرد این فضای غیر نورمال بیشتر نزدیک به رئالیسم شود. با نظر داشت اینکه در بیشتر موارد مخاطب بهجای کمره است؛ وقتی مستقیم شخصیت اصلی واکنشی به لنز کمره نشان میدهد، به این معناست به مخاطبی که در حال تماشای فلم است واکنش نشان میدهد. نظر به اینکه تمام تلاش یک کارگردان این است که مخاطب را با شخصیت درگیر کند و تا جای ممکن همذاتپنداری یا حداقل حس ترحم مخاطب را در قبال شخصیت برانگیزد، اما با استفراغ کردن مهال واک (شخصیت اصلی) به لنز کمره، دقیقا تو به صورت مخاطب استفراغ میکنی، دلیل این انتخاب چی بوده است؟ در شات بعدی که مدیوم شخصیت اصلی است و به کمره نگاه میکند دقیقا چه استفادهیی دارد؟
در دنیای فلم، کمره چشم مخاطب هست و برای اینکه حریم مخاطب حفظ شود تا او احساس امنیت داشته باشد، معمولا بازیگران از نگاه مستقیم به کمره منع میشوند. اما در فلم شلتر ۴ بار این حریم با نگاه مستقیم بازیگر به کمره مورد حمله قرار میگیرد و دلیل این موضوع این است که نمیخواستیم بیننده فقط یک فلم تماشا کند و لحظهیی سرگرم شود. بارها در طول فلم به او یادآوری میشود که او تماشاگر ماجرایی ست که نباید به آن صرف دید سرگرمی داشت و بیننده نقش خود را در میان داستان و ماجرا پیدا کند! این اتفاق تا جایی تکرار میشود که بازیگر فلم روی کمره و مخاطب استفراغ میکند. این استفراغ یعنی زندگی رقتبار کاراکتر که دامنگیر جامعه میشود و همۀ ما بهعنوان بخشی از این جامعه در قبال آن مسوولیم.
شات بعدی، شخصیت از یک طرف دراز میکشد و مرد از طرف مخالف به بالای سر او میآید، فکر نمیکنی این شات نشاندهنده رضایت شخصیت به تجاوز است؟
این شات از جمله شاتهای مورد علاقه من هست. شاید ادای دینی به فلم پرسونای اینگمار برگمن است. اما در مورد رضایت دختر باید بگویم نه! او راضی به این اتفاق نیست اما تسلیم به اتفاق هست.
آخرین شات نشاندهنده این چرخه تکرارشونده است. حرکت پیشروی کمره معنای قدرتمندتری به ذهن مخاطب قرار میدهد. اگر صحبت آخری داری میشنویم زهیر جان بعد از آن ما میرویم تا یک جمعبندی نهایی داشته باشیم از فلم خانه امن یا شلتر
در انتها فقط میخواهم بگویم: وظیفۀ فلمساز گاهی با ساخت یک فلم طرح مساله است، من بهعنوان فلمساز وظیفهام را در مورد موضوع مدیریت و نظارت به شلترهای افغانستان انجام دادهام و از اینجا به بعد وظیفۀ خبرنگاران است که تحقیق کنند و این نوع شلترها را به چالش بکشند و دولت را مجبور به نظارت بهتر بر این شلترها بکنند. در ضمن جا دارد اضافه کنم منظور از این فلم این نیست که تمام شلترهای افغانستان چنین اوضاعی دارند؛ بل هستند شلترهایی که چنینند.
جمعبندی نهایی
ساختاری که در فلمنامهنویسی شلتر استفاده شده ساختاری دایرهییست در خدمت بیان داستان که انتخاب خوب و بهجایی است.
از نظر کارگردانی یک فلم قابل قبول است؛ چرا که کارگردان آگاهانه دکوپاژ را پیش برده و از قابها و حتی نمادهای غیر متعارف استفاده کرده و این باعث ایجاد یک خلاقیت در فلم شده است.
سینماتوگرافی (تصویربرداری) کار هم به عهده کارگردان بوده که توانسته آنچه را به ذهن دارد با کمرهیی که تماما در اختیار خودش بوده بهتصویر بکشد، خوبی کار در این است که کارگردان نیاز نداشته به نفر دومی که سینماتوگرافر باشد توضیح بدهد و با دادن توضیحات باز هم نتیجه معلوم نیست که آیا سینماتوگرافر یا تصویربردار، بتواند دقیقا تمام آنچه کارگردان در ذهن دارد را تصور کند یا خیر. اما نکته منفی کار این است که تمرکز کارگردان دو پارچه میشود. نیمی از ذهن او درگیر دایرکت است و نیم دیگر ذهن او درگیر تصویربرداری و حتی این کار باعث محرومیت کارگردان از نظرات مفید سینماتوگرافر میشود که شاید در صورت حضور میتوانست نتیجه کار را بهتر کند.
صدابرداری و طراحی صدا قابل قبول است اما گاهی انتخاب افکت باعث اختلال در توجه مخاطب میشود مانند صدای طیاره.
نورپردازی با کانترست بالا در اکثر شاتها و تاریکیهای عمدی که به فضا کمک کرده نظر به تم رنگی فلم قابل قبول است، اما امکان این وجود داشت که بهتر از این هم باشد و هرچند فضای کلی تاریک باشد اما ما بتوانیم برشهای بدن و صورت بازیگران را بهتر ببینیم و بیشتر درگیر احساسات و بازی آن لحظه شخصیتها شویم.
ادیت کار هم باز به عهده خود کارگردان بوده که نکات مثبت و منفی آن شبیه به تصویربرداری کار است که قبلا ذکر شد.
در نگاه کلی فلم شلتر یا خانه امن یک کار قابل قبول در سینمای کوتاه افغانستان است، به امید موفقیت تمام سینماگران کشور و به امید داشتن یک سینمای فاخر.
پ.ن: شما میتوانید فلم خانه امن یا شلتر را از طریق کانال تلگرام Kabul Film Talk تماشا کنید.