تحلیل

آیا ترمپ «بازیچه» دست طالبان خواهد شد؟

نویسنده: *مایکل اوهانلون / منبع: USA TODAY / برگردان: شریفه عرفانی

با اعلام توافق جدید و تقسیم قدرت بین پرزیدنت غنی و رییس اجرایی سابق، عبدالله عبدالله، در تاریخ ۱۸ماه می، حداقل دیگر قرار نیست دولت افغانستان در پیش چشم ما تجزیه شود. تا همین اواخر، هر دو خود را پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری پرمناقشه پاییز گذشته می‌دانستند. هرکدام به‌حدی بر ادعای خود پافشاری داشتند که به‌طور جداگانه مراسم تحلیف خود را در اوایل ماه مارچ برگزار کردند.

اکنون عبدالله توافق را می‌پذیرد یا حداقل شکست را قبول می‌کند. تصمیمی سخاوتمندانه که در سال ۲۰۱۴ نیز، در شرایط مبهم و مشابه انتخاباتی گرفته شد؛ اما مسوولیت سنگین رهبری تیم دولت/جامعه مدنی افغانستان را در مذاکرات با طالبان برعهده خواهد گرفت. تیمی که هدفش صلح و آرایش جدید تقسیم قدرت در کشور است.

نتیجه مذاکرات نامشخص می‌ماند

توافق‌نامه غنی و عبدالله بسیار گره‌گشاست و باعث می‌شود ایالات متحده کمک یک میلیارد دالری که مایک پومپئو، وزیر خارجه امریکا، پس از موفق‌نشدن در حل بن‌بست سیاسی در سفر اخیرش در ماه مارس به کابل، قطع کرده بود را دوباره به این کشور بدهد.

 اما مطمیناً وضعیت افغانستان همچنان وخیم می‌ماند. حملات گسترده دولت اسلامی و یا القاعده تعمدا باعث کشته‌شدن زنان و کودکان در هفته‌های اخیر شده است. طالبان داشتن هر گونه نقش در آن حملات را انکار می‌کنند، اما حملات مهلک‌شان علیه پولیس و سربازان افغانستان تشدید شده است.

میزان واقعی خسارات در ماه‌های اخیر توسط کابل و واشنگتن طبقه‌بندی شده تا از تضعیف روحیه نیروهای امنیتی جلوگیری شود، اما ممکن است آمار از کشته‌شدن ۱۰۰۰پرسنل امنیتی در هر ماه خبر بدهد.

ضرر و زیان طالبان احتمالاً کمتر نیست؛ با این حال، بر اساس گزارش روزنامه نیویارک تایمز، این سازمان با استفاده از ترکیبی از تعصب مذهبی، نفرت از دولت، پناهگاه‌هایش در پاکستان و غنایم حاصل از فساد، توانسته نیروهای تازه‌نفس فراوانی را برای پر کردن صفوف خود جذب کند. بنابر گفته تایمز، تعداد نیروهای طالب در حال حاضرمتشکل از ۵۰هزار یا حتی تعداد بیشتری جنگجوست.

تلفات غیرنظامیان نیز افزایش یافته است. به هر دلیلی، از بمب‌گذاری‌های بزرگ گرفته تا گرفتارشدن در آتش جنگ داخلی؛ گرچه این تلفات بیشتر از تعداد تلفات در پلیس، ارتش و طالبان نیست.

در حال حاضر چشم‌انداز توافق صلح ناامید‌کننده است. هر دو طرف می‌گویند که موقعیت‌شان بهتر از دیگری است؛ برای همین به راحتی نمی‌شود دستورالعملی برای سازش ارایه داد. رییس‌جمهور غنی و داکتر عبدالله علناً خود را در مطابقت با قانون اساسی، رهبران برحق کشور می‌دانند و با این نگرش وارد مذاکره با طالبان می‌شوند.

طالبان می‌گویند که دولت غنی/عبدالله یک مخلوق نامشروع و عروسک خیمه‌شب‌بازی جامعه کافر بین‌الملل است که تنها تا زمانی توانایی ماندن در قدرت را دارند که نیروهای ناتو از ارتش و پولیس آن‌ها حمایت کنند. همچنین در ادامه می‌گویند نیروهای امریکایی و به دنبال آن تمام نیروهای ناتو، به‌سوی در خروجی روانند؛ زیرا توافق‌نامه صلح ۲۹فبروری که توسط فرستاده امریکایی، زلمی خلیلزاد، با طالبان امضا شده است همین را می‌گوید؛ وعده کاهش ۴۰درصدی نیروهای قبلی امریکا تا اواسط ماه جولای و عزیمت کامل‌شان از افغانستان تا بهار ۲۰۲۱٫ در نبود نیروهای ایالات متحده، متحدان ناتو نیز باقی نخواهند ماند.

اگر پرزیدنت ترمپ بخواهد بازیچه دست طالبان قرار نگیرد، زمان آن فرا رسیده که برنامه‌های ایالات متحده را به‌روشنی اعلام کند. در حقیقت توافق ۲۹فبروری، چنان که خواهیم دید، در آن حد که خیلی‌ها از جمله رهبری طالبان به آن باور پیدا کنند، روشن یا تعیین‌کننده نیست.

در حقیقت، این توافق از طالبان نیز درخواست‌های زیادی دارد. همچنین صریحاً تأیید می‌کند که کلیه شرایط آن با هم مرتبط هستند. بنابراین، واشنگتن به‌راحتی نمی‌تواند این توافق‌نامه را بسط داده و اضافه کند که اگر طالبان نتوانند نقش خود را انجام دهند، امریکا نیز دیگر ملزم به اجرای تعهدات خود نیست.

آنچه ایالات متحده خواهان آن است

مشخصا، علاوه بر اینکه ایالات متحده متعهد به عقب‌نشینی نیروهایش شده و طالبان قول قطع روابط با القاعده و داعش را داده، قولی که در حقیقت همین حالا هم شکسته شده چرا که یک گروه افراطی، یعنی شبکه حقانی، بخشی ازاین دوِ، القاعده و رهبری طالبان، را تشکیل می‌دهد. این توافق‌نامه شامل شرایط ذیل نیز می‌شود:

وی گفت: «پس از اعلام تضمین‌ها برای خروج کامل نیروهای خارجی و جدول زمانی در حضور شاهدان بین‌المللی، و تضمین اعلام این‌که از خاک افغانستان علیه امنیت ایالات متحده و متحدانش استفاده نخواهد شد، امارت اسلامی طالبان که توسط ایالات متحده به‌عنوان یک دولت شناخته نمی‌شود و به‌نام طالبان شناخته می‌شود مذاکرات بین‌الافغانی را با طرف‌های افغانستان آغاز خواهند کرد … آتش‌بس دایمی و همه‌جانبه موضوعی‌ست که در دستور کار گفتگو و مذاکرات بین‌الافغانی قرار خواهد گرفت. شرکت‌کنندگان در مذاکرات بین‌الافغانی در مورد تاریخ و ماهیت آتش‌بس دایمی و همه‌جانبه بحث خواهند کرد؛ از جمله مکانیزم‌های اجرایی مشترک، که همراه با تکمیل و توافق در مورد نقشه راه سیاسی آینده افغانستان، اعلام خواهند شد.»

این شرایط واژه‌پردازی درهم پیچیده‌یی دارد. شاید تعمدی در بین باشد. می‌توان از آن‌ها این برداشت را کرد که اگر تیم طالبان در بحث و گفتگو با هیات عبدالله، صرفا موضوع مشارکت در قدرت را مطرح کند، بدون در نظر گرفتن صداقت یا جدیت مذاکرات بعدی، به تعهدات خود عمل کرده است، اما این برداشت سطحی، احمقانه است. ایالات متحده نباید اجازه دهد چنین تفسیر مبهمی به پنداشتی عمومی مبدل شود از آنچه که توافق ۲۹ فبروری به واقع بر آن تأکید دارد.

علاوه بر این، جمله آخر در بالا اشارۀ خاصی به تکمیل نقشه راه سیاسی آینده برای کشور دارد، نه صرف یک ژست گذرا یا اظهارنظری که بدل به مذاکره‌یی تازه شود.

مطمیناً، نه طالبان و نه تیم عبدالله/غنی را نمی‌توان مسوول رفتار دیگری دانست. همچنین قرار نیست هیچ یک از طرفین به‌تنهایی از سوی خود شرطی اتخاذ کنند. با این حال، از آنجا که قرار است سفیر خلیلزاد همچنان در اتاق مذاکره بین تیم عبدالله و طالبان حضور داشته باشد، وی می‌تواند در قضاوت در مورد اینکه آیا یک یا هر دو طرف با حسن نیت در تحقق این اهداف عمل می‌کنند یا نه، یاری‌رسان باشد.

اگر طالبان با حسن نیت مذاکره نکنند، ایالات متحده و ناتو موظف نیستند که سال آینده تمام نیروهای خود را خارج کنند. ترمپ به‌جای اینکه بر بیزاری از جنگ و تمایل سیاسی به پایان دادن جنگ پیش از رویارویی با رای‌دهندگان در ماه نوامبر تأکید بورزد، باید این مساله را روشن کند.

برای اینکه امیدی برای پیروزی در مذاکرات باشد، ترمپ باید بگوید که قصد ندارد خروجی شتاب‌زده داشته باشد، به‌ویژه به این دلیل که تمایل طالبان برای کمک به عناصر القاعده در آینده را هنوز نمی‌توان رد کرد. بنابراین ترمپ باید میزان خستگی خود از این جنگ را با وعده دیرینه‌اش مبنی بر محافظت از امریکایی‌ها در برابر تروریسم، در دو کفه ترازو باهم بسنجد.

سیاست آینده امریکا متأثراز رفتار طالبان، در میدان جنگ و بر سر میز مذاکره، خواهد بود. در غیر این صورت طالبان نتیجه خواهند گرفت که اگر ساعت دراختیار امریکایی‌هاست، وقت مال خودشان است و هیچ توافق معناداری در تقسیم قدرت رخ نخواهد داد. زیرا طالبان (شاید به اشتباه، اما هنوز هم با جدیت) انتظار دارند که به محض ترک امریکایی‌ها، قدرت دوباره به چنگ‌شان بیفتد.

پی‌نوشت:

*مایکل اوهانلون، عضو هیات مشارکت‌کنندگانUSA TODAY، همکار ارشد موسسه بروکینگز و مؤلف «فراتر از ناتو: یک معماری امنیتی جدید برای اروپای شرقی» است.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا