افغانستان: سیاست بد، استراتژی بد، سیاستمداران بد
منبع: پاتریوت پست/ نویسنده: چارلز پیج/ ترجمه: شریفه عرفانی
در حالیکه سیاستگذاران ایالات متحده در مورد خروج در اواخر سال جاری میلادی میاندیشند، در اینجا برخی از هشدارها ذکر شده است.
بسته به اینکه چه منبعی را دنبال میکنید، یا روزها با اعلامیه پرشور مبنی بر خروج همه سربازان ایالات متحده تا روز انتخابات از افغانستان فاصله داریم، یا در راه و مسیر فرودی گیر کردهایم که هنگام دستیابی به توافقی آزمایشی با طالبان، در اوایل سال جاری ایجاد شد.
بهنظر میرسد جمعیتی که در انتخابات شرکت میکنند، مردمی هستند که مدتی برای عقبنشینی لابی میکردند و هنوز امید دارند که «برگ برندهشان در ماه نوامبر خواهد بود.»
صرف نظر از اینکه آیا این پیشنهاد بالونی آزمایشی بوده یا تصمیمی عملی و جدی، باید در تصمیمگیریهای مهم امنیت ملی که اساساً بر اساس پیامدهای سیاسی کوتاهمدت است، محتاط باشیم. بهویژه که در رابطه با چین وارد دورانی جدید میشویم؛ شاید جنگ سردی تازه. عقبنشینی شتابزده در این مرحله، سیاست و استراتژی بدی است و بعید به نظر میرسد که بتواند حسن نیت سیاسی را بهوجود آورد که اندیشمندان پیشبینی میکنند.
این سیاست، سیاست بدی است، زیرا مطمئنا پایانی زشت برای حماسه خواهد بود. ممکن است بر انتخابات در ماه نوامبر تأثیری بگذارد یا نگذارد؛ اما به هیچوجه نمیتوان توجیهی برای آن یافت و چیزی نخواهد بود جز شکستی برای امریکا.
ما به آدمهایی نادرست، تقریباً همه چیزهایی را که در طول ۲۰سال خواستار آن بودند، میدهیم و در عوض هیچچیز بهدست نمیآوریم. جمعیتی که اکنون موافق خروج هستند، استدلالشان بر این پایه است که بیرون کشیدن سربازان زن و مردمان از میدان خطر یک پیروزی است: «دیگر ارزشش را ندارد که حتی یک امریکایی زندگیاش را از دست بدهد»، اما این سرنوشت ترسناک شبیه چیزیست که بسیاری از همان مردم، دولتمردان را وقتی صحبت از بازگشایی امریکا باشد، بهخاطرش سرزنش میکنند.
این حرکت، حرکتی کنایهآمیز است. با توجه به اینکه یکی از مهمترین پیشرفتها در مذاکرات جاری این است که طالبان به تعهد خود مبنی بر هدف قرار ندادن نیروهای آمریکایی و ناتو (آخرین تلفات عملیات خصمانه منسوب به طالبان منسوب درماه جنوری رخ داده است) پایبند ماندهاند، اگر به تعهدشان برای دورشدن از القاعده پایبند نبودهاند!
با این وجود، اگر حفظ زندگی سربازان زن و مرد به اولویت اصلی ما تبدیل شده و ما در حال دستیافتن به این هدفیم، ضمن اینکه میزان ثبات را افزایش داده و چشماندازی برای نتایجی حتی مطلوبتر از این را در آینده باز نگه میداریم، سخنی از حفظ اعتبارمان نمیزنم، چرا حالا چنین شتابزده عقب مینشینیم؟
این استراتژی از دو لحاظ بد است: اول اینکه، این استراتژی موضع ما را مقابل متحدان و شرکایی که روزبهروز مهمتر میشوند، تضعیف میکند. دوم، ما بهدنبال مهار چینی هستیم که روزبهروز جسورتر میشود. بعد از چند سال بیثباتی در سیاست خارجی ایالات متحده، چین و جهان به تماشای این نشستهاند که ببینند آیا ما ملتی هستیم که «هر باری را به دوش میکشیم، هر هزینهیی را پرداخت میکنیم … تا بقا و پیروزی آزادی را تضمین کنیم» یا با شعار «صلح در زمان ما» راهمان را میکشیم و میرویم.
بارک اوباما پیش از پایاندادن به شرایط وخیمی که در بهوجود آمدنش در عراق دخیل بودیم، شتابزده پای خود را پس کشید. دونالد ترمپ احتمالاً بعداً افرادی که سنگینترین بار را در سوریه به دوش میکشیدند، که خود نتیجه جانبی خروج زودتر از موعد از عراق بود، با انتشار توییتی که به آنها (و بقیه جهان) میگفت ما داریم به خانه میرویم، غافلگیر کرد.
ما با صدای بلند صحبت کردیم و ابزار تهدید خوبی برای ایران بهدست آوردیم و قدمهای جسورانهیی برای حمایت از اسراییل برداشتیم. ما با مذاکرات یکجانبه، اگر ناموفق، با دیکتاتور کوریای شمالی، سنتی دهها ساله را واژگون کردیم. اکنون میخواهیم به قولهایی که طی دو دهه به شرکای افغان خود، غیر از ناتو، داده بودیم پایبند نمانیم. کسانی که ملت خودشان هم بنا به دستورات ما فداکاریهای بسیاری درافغانستان از خود نشان دادند. ما بهمعنای واقعی و مجازی کلمه در سراسر این نقشه حضور داریم.
غافلگیری و غیر قابل پیشبینی بودن تاکتیکی، حمله در یک زمان غیر منتظره یا از یک جهت غیر منتظره، به نفع ماست؛ اما غیرقابل پیشبینی بودن در زمینه استراتژیک به نفعمان نیست.
نیازی نیست به چین بگوییم در صورت حمله به تایوان با چه پاسخی از سوی ما روبرو خواهد شد، اما اگر تایوانی آزاد و دموکراتیک برای ما اهمیت دارد، نیاز مبرمی داریم به اینکه چینیها باور کنند پاسخمان قاطعانه خواهد بود.
چرخۀ آیا باید «بروم» یا «بمانم» که در افغانستان در حال گردش است، یک بلاتکلیفی استراتژیک است که به نفع چین تمام میشود. با توجه به آنچه در عراق، سوریه و کوریا رخ داده و اکنون در افغانستان در حال رخ دادن است، قوام و قدرت اقتصادی چین از نظر شرکای بالقوه تهدید کمتر و جذابیت بیشتری به همراه دارد. قبل از آنکه به خود بیاییم، به سراغ منابع قدیمی برای استفاده از نظریه دومینو رفتهایم.
این دوگانگی بینالمللی باعث میشود چین در محاسباتش تحریک شود تا اقدامات تهاجمیتر در سطح بینالملل از خود نشان دهد. همانطور که اخیراً در هانگ کانگ شاهدش بودیم. حزب کمونیست چین بیش از آنکه برای پندار بینالمللی اهمیت قائل باشد، به نتایج واقعی اهمیت میدهد.
همچنین بعید به نظر میرسد که عقبنشینی، پیروزی سیاسی بهحساب آید؛ آنچه طرفداران آن دوست دارند شما باور کنید. بهخصوص اگر تلفات کم باقی بماند و دولت طالبان و افغانستان همچنان به پیشرفت خود ادامه دهند، همانطور که در هفتههای اخیر با آزادی زندانیان و ایجاد حکومت یکپارچه نشان دادهاند.
رابرت گیتس، وزیر دفاع پیشین گفته مشهوری درباره جو بایدن دارد: «تقریباً در هر مساله مهم سیاست خارجی و امنیت ملی در طی چهار دهه گذشته اشتباه کرده است.» از جمله توصیههای وی برای خروج از افغانستان در اوایل دولت اوباما. اگر متعاقباً ترمپ همین سیاست را اتخاذ میکرد و سعی میکرد از آن بهعنوان یک دستآورد بزرگ استفاده کند، حتی کاکا جو (جو بایدن) هم میتوانست بهطور قناعتبخش آن گفته را رد و ادعا کند که نهتنها حق با او بوده، بل یک دهه قبل نیز، او درست میگفته است.
گفته میشود با توجه به نگرانیهای مربوط به ویروس در چین و اقتصاد نامطلوب، مسایل داخلی احتمالاً در این انتخابات تعیینکننده خواهد بود. تا جایی که نقش سیاست خارجی دخیل باشد، هیبت چین بسیار پرجلوه است. پیامی که حاکی از آن است که تلاش جدی و مداوم برای مهار دردسر چین، توضیح اینکه چگونه برقراری روند صلح افغانستان قرار است انجام شود بخشی از این تلاش است، به احتمال زیاد بیشترین سهم را در ماه نوامبر دارا خواهد بود.