تحلیل

حالا در افغانستان زمان ظهور امان‌الله دیگر است نه طالبان

نویسندگان: *مارکندی کاتجو و امیل گلزار/ منبع: The Week/ ترجمه: شریفه عرفانی

توافق‌نامه‌یی در دوحۀ قطر، بین دولت امریکا و طالبان امضا شده تا جنگ ۱۸ساله در افغانستان پایان یابد. براساس این توافق، نیروهای امریکایی ظرف ۱۴ماه از افغانستان خارج خواهند شد.

معمول این است از توافقی که صلح را برای افغانستان به ارمغان بیاورد، استقبال شود. مردم افغانستان به خاطر درگیری‌هایی که کشورشان را ویران کرده است، متحمل رنج‌های بسیار شده‌اند، اما سؤال اینجاست که آیا آن‌ها می‌توانند تحت سلطه طالبان موفق شوند؟ به‌نظر ما چنین چیزی ممکن نیست و قصد داریم دیدگاه‌مان در این باره را بگوییم.

قبل از این کار، مایلیم اعلام کنیم که مردم افغانستان را به‌خاطر عشق به آزادی، تحسین می‌کنیم. کشور آن‌ها بارها مورد حمله قرار گرفت اما هرگز در برابر مهاجمان، خواه اسکندر کبیر، مغول‌ها، انگلیس‌ها، روس‌ها یا امریکایی‌ها تسلیم نشدند.

با این حال، به‌نظر ما بیرون‌راندن مهاجم کافی نیست. مردم افغانستان، اگر می‌خواهند کشورشان رونق بگیرد، باید دارای رهبران متفکر مدرنی مانند مصطفی کمال آتاتورک ترکیه باشند. رهبرانی که مصمم باشند در اسرع وقت کشورشان را مبدل به کشوری صنعتی و مدرن کنند، اما از طالبان می‌توان انتظار هر چیزی را داشت جز ذهنیتی مدرن. آن‌ها در حقیقت افرادی مذهبی‌اند با ذهنیتی فیودالی.

برای رونق گرفتن، افغانستان باید رهبرانی مانند پادشاه امان‌الله (۱۹۶۰- ۱۸۹۲) افغانستان داشته باشند. اگرچه او در تلاش خود برای نوسازی افغانستان به‌دلیل دسیسه‌های انگلیس که دستش با ملاهای مرتجع و فیودال در یک کاسه بود، ناکام ماند، اما لیاقت آن را دارد که به‌خاطر تلاشش تحسین شود.

اگر او به این موفقیت دست می‌یافت، امروز افغانستان کشوری مرفه و مدرن بود و مردم آن از زندگی در سطح استندرد بالایی برخوردار بودند و در دوران اخیر متحمل این‌همه رنج نمی‌شدند.

امان‌الله از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۹ پادشاه افغانستان بود. پیش از او، افغانستان تقریباً هیچ آزادی نداشت و در میدان رقابت بین انگلیس و روسیه تزاری گرفتار بود، دو قدرتی که هرکدام می‌خواستند خودشان بر این کشور استیلا یابند.

امان‌الله با به‌دست گرفتن تاج و تخت، در مراسمی باشکوه اظهار داشت: «من خودم و کشورم را در تمام مسایل داخلی و خارجی کاملاً آزاد، مستقل و خودمختاراعلام می‌کنم. کشور من به‌همین ترتیب مانند سایر کشورهای جهان به یک کشور مستقل تبدیل می‌شود.»

وی سپس این پیام را به رهبر بزرگ روسیه؛ لنین ارسال کرد: «گرچه افغانستان به لحاظ روحیه و طبیعت، همواره حامی آزادی و برابری بوده است، اما به دلایل خاص، از فرصت حفظ روابط با سایر کشورها محروم شده است. بنابراین خوشحالم که به نمایندگی از مردم افغانستان که در تلاش برای پیشرفت هستند، برای شما این پیام دوستانه از افغانستان مستقل و آزاد را بفرستم.»

لنین بلافاصله پاسخ داد و اتحاد جماهیر شوروی پس از آن، پیمان دوستی را با امان‌الله امضا کرد، به شرط اینکه هیچ یک از دولت‌ها اجازه استفاده از قلمرو خود علیه دیگری را ندهند.

این پیمان مقامات انگلیس را ترساند که از به‌وجودآمدن یک افغانستان آزاد و ضد امپریالیستی بیزار بودند.

امان‌الله سپس مانند کمال مصطفی آتاتورک، طرح‌های مدرن، مترقی و دموکراتیک در افغانستان را معرفی کرد تا این کشور را از قرن‌ها عقب‌ماندگی و فقر بیرون بکشد.

وی مدارس و مؤسسات فنی جدیدی را هم برای پسران و دختران افتتاح و برای توسعه اقتصاد، رهایی زنان و محدودکردن قدرت و نفوذ روحانیت مرتجع برنامه‌ریزی کرد. وی قصد داشت جوانان افغان را برای آموزش فنی و ممنوعیت تعدد چندهمسری به اروپا بفرستد.

در اواخر سال ۱۹۲۳، اولین قانون اساسی افغانستان تنظیم و منتشر شد. این قانون اساسی استقلال و حاکمیت افغانستان را اعلام کرد.

به مردم آزادی‌های اساسی، برابری در برابر قانون، آزادی شخصی داده شد و نابرابری مذهبی و وظایف فیودالی را منسوخ کرد. ارگان‌های دولتی مدرن شدند. اصلاحات ارضی انجام شد و روحانیت نیز محدود شد.

امان‌الله مانند پتر کبیر که روسیه را مدرن کرده بود، برای گشت‌وگذار به اروپا سفر کرد تا شرایط را در آنجا شخصا بررسی کند.

همه این اقدامات با مقاومت شدید فیودال‌ها که احساس می‌کردند مالکیت مطلق و تأثیرگذاری‌شان برتوده‌ها به فنا خواهد رفت، روبرو شد و این مقاومت مورد حمایت امپریالیست‌های انگلیس قرار گرفت که مبالغ هنگفتی به آخوندها و روسای فیودالی پرداخت می‌کردند. علاوه بر این، انگلیسی‌ها اسلحه‌های انگلیسی را در اختیار شورشیان افغانستان قرار دادند و کودتایی نظامی ترتیب دادند که امان‌الله را در سال ۱۹۲۹ سرنگون کرد.

اگر امان‌الله موفق می‌شد، افغانستان امروز چقدر می‌توانست متفاوت باشد. امروز آنچه افغانستان به آن نیاز دارد، اگر می‌خواهد به کشوری مرفه تبدیل شود، طالبان نیستند، بل امان‌الله دیگری ا‌ست.

پی‌نوشت:

– قاضی دادگستری *مارکندی کاتجو در سال ۲۰۱۱ از دیوان عالی کشورش بازنشسته شد. امیل گلزار یکی از مدافعان دادگاه عالی لاهور است.

– نظرات بیان‌شده در این مقاله دیدگاه نویسندگان است و بازتاب نظرات یا دیدگاه‌های THE WEEK. نیست.

نوشته‌های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا