تلاشهای خزندۀ چین در «بازی بزرگ» افغانستان!
دکتور علیاحمد کریمی، امریکا
مقوله سیاسی «بازی بزرگ» یا «قمار بزرگ» در افغانستان به قرن ۱۹ بازمیگردد. در این بازی بزرگ، افغانستان صحنۀ بازی و رقابتهای خصمانه دو امپراتوری بزرگ اروپا (روسیه تزاری و بریتانیا) بود. در آن زمان شاهنشاهی روبهزوال ایران که به اینسو و آنسو میلولید نقش ضعیف داشت. آیا افغانستان بار دیگر میتوانست صحنۀ بازی قدرتهای باشد؟
در سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰افغانستان میدان «بازی بزرگ» دو ابرقدرت اتمی جهان (شوروی و امریکا) شد. در این بازی کشورهای ایران و پاکستان هردو با ورود به بازی بزرگ نقش خود را مطابق برنامه اربابان انجام دادند. امریکا پس از بیستسال حضور در افغانستان گویا قصد خروج از این کشور را دارد و قدرتهای تازه که در گذشته در بازی بزرگ جایی نداشتند برای به دست آوردن نقش تعیینکننده در این بازی صفآرایی میکنند تا قسمت خود را از این کیک شیرین به دست آورند.
جمهوری خلق چین در میان سایر قدرتها بهطور خزنده و بدون سروصدا فعالیت میکند. افغانستان برای چین از اهمیت استراتژیکی مهمی برخوردار است. این کشور پس از فدراسیون روسیه دومین کشور پُرهمسایه جهان است. چهارده همسایه در مرزهای زمینی و دستکم پنج همسایه با مرزهای آبی دارد.
چین در میان این همسایهها با افغانستان و پاکستان سابقه اختلافات ارضی، مرزی و برخورد نظامی ندارد. این کشور در زمان سلطنت محمدظاهر شاه حضور خود را برای برنامهریزیهای درازمدت در افغانستان آغاز کرد و در سال ۱۹۶۰هزاران جوان چینی برای فراگرفتن زبانهای پشتو و فارسی به افغانستان اعزام شدند.
چین در آن زمان توان و قدرت لازم اقتصادی برای حضور موثر تجاری و نظامی در افغانستان نداشت. این کشور پس از حضور طولانی نیروهای ائتلاف در افغانستان با حمایت پاکستان با تلاشهای خزنده وارد بازی بزرگ شده است.
طبق گزارشهای موثق، سفیر چین در اسلامآباد در سال ۲۰۰۰به دیدار ملاعمر رفت و بر سر یک معامله بزرگ تجاری و نظامی با او به توافق رسید. از آن زمان سرمایهگذاری چین در افغانستان آرامآرام توسعه یافت. مهمترین رقم در آن زمینه سرمایهگذاری سه میلیارد دالری شرکتهای دولتی چین در معادن مس افغانستان است؛ اما هدف نهایی چین تسلط بر گنجینههای پنهانی افغانستان (معادن سنگهای صنعتی مانند سریم، لیتیوم، نئودمینوم، لانتانوم و اورانیوم) است که در صورت بهرهبرداری به میلیاردها دالر تخمین زده میشود و میتواند افغانستان را در ردیف ثروتمندترین کشورهای جهان جای دهد.
همکاری چین با طالبان جنبه نظامی نیز دارد. طالبان در نقاط مختلف افغانستان و بهویژه در لوگر نقش محافظان سرمایهگذاری چین و کارکنان فنی آن را به عهده دارد. نظر به گزارش منابع معتبر، چین سلاحهای گوناگون به طالبان میدهد و سلاحهای چینی نه از طریق پاکستان؛ بل از طریق جمهوری اسلامی ایران وارد افغانستان میشود.
هدف چین از دور نگه داشتن پاکستان در این بخش از «بازی بزرگ» جلوگیری از برهم خوردن روابط اسلامآباد با واشنگتن است که هرسال بین دو تا سهمیلیارد دالر به این کشور (پاکستان) کمک میکند. همکاری چین و جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، در چارچوب کمک به طالبان که بهظاهر میبایستی دشمن ایدیالوژیک هردو به حساب آید، بازداشت خواست مشترک چین و ایران برای دور نگاه داشتن امریکا از روسیه در «بازی بزرگ» است.
بهرغم ظواهر نه چین و نه ایران نظر خوبی نسبت به مسکو ندارند. روسیه و چین باوجود اینکه از اعضای کلیدی در سازمان همکاری شانگهای هستند؛ اما از رقبای اقتصادی و سیاسی در جمهوریهای آسیای میانه به شمار میروند. نفوذ چین به این جمهوریها به علت تحقق برنامه «یک کمربند، یک راه» از طریق افغانستان باید تحقق یابد.
دیپلماتهای غربی میدانند که چین مانند همیشه و در همهجا همه تخمهای خود را در یک سبد نمیگذارد. همکاری با طالبان و رساندن پول و اسلحه به این گروه، مانع از آن نیست که چین چند مهره برای حکومت رسمی افغانستان نداشته باشد و به یقین مهمترین مهرهها در دولت رسمی افغانستان توسط پاکستان جابهجا میشود.
حضور چین در افغانستان روزبهروز توسط شرکتهای این کشور که به حزب کمونیست آن تعلق دارد پررنگتر میشود و هدف چین برای ایجاد یک بلوک دوست از اقیانوس هند تا آسیای میانه و از آنجا به اروپا و آفریقاست. افغانستان مانند قرن ۱۹اینبار به صحنه بازی بزرگ قدرتهای تازه قرار گرفته است. کس نمیداند که وضع این دنیای آشفته و پر از رقابت پس از بحرانهای بزرگ اقتصادی و اختلافات شدید سیاسی کرونا چگونه خواهد بود.
هماکنون سیاستمداران کهنهکار جهان نگرانی دارند که دنیا پس از کرونا چهره دیگر خواهد داشت و از حالا شبح جنگ سرد جدید در جهان در گذر است.
افغانستان در آسیا نقش بزرگی در نظم و همکاریهای جهانی دارد. اگر امنیت در افغانستان برقرار نشود، باتوجه به گذشته و سرنوشت قماربازان قرن ۱۹این کشور در«بازیهای بزرگ» جدید به جهنم تمام بازیگران تبدیل خواهد شد. اگر قدرتهای بزرگ و منطقه در برقراری امنیت صادقانه همکاری کنند، سرمایهگذاریهای آزادانه با رقابتهای سالم میتواند افغانستان را به مرکز ترانسپورت تجاری میان آسیا و اروپا تبدیل کند.
یادداشت: برای نوشتن این مطلب از منابع مختلف رسمی و روزنامههای معتبر خارجی استفاده شده است.