مقاله

هند، پاکستان و آیندۀ صلح افغانستان

منبع: اوراسیا ریوو/ نویسنده: *آرجوما مولیک/ مترجم: شریفه عرفانی

گزارش اخیر تیم پشتیبان تحلیلی و نظارت بر تحریم‌های سازمان ملل متحد به صلح در افغانستان پرداخته است. در این گزارش آمده که طالبان همچنان روابط عملیاتی خود با القاعده را حفظ کرده است. این گزارش با زیرسوال بردن امضای توافق‌نامه ایالات متحده و طالبان، آینده افغانستان را با ابهاماتی روبرو می‌بیند.

با این‌حال بسیاری استدلال می‌کنند که طالبان با نفی بخش‌هایی از گزارش مرتبط به خودشان، مجددا تاکید می‌کنند که همواره به توافق‌نامه دوحه متعهد می‌مانند. گزارش‌هایی درباره ناکامی‌ها در میان رهبری طالبان و همچنین ظهور فراکسیون تندرو موسوم به «حزب‌الله اسلامی» وجود دارد که همچنان به خشونت علیه شکل‌گیری مذاکرات بین‌الافغانی ادامه می‌دهند.

درماندگی سیاسی طالبان تاکنون چنان که باید آشکار نشده است؛ اما اعتماد کامل به این گزارش نیز جای پرسش دارد. این مساله با تصمیم‌گیری قاطعانه‌تر دولت امریکا درباره ادامه روند خروج سربازان این کشور از خاک افغانستان مشخص خواهد شد.

انتظار می‌رود در حصار سیاسی و نظامی طالبان، دولت افغانستان با نگرانی‌های بیشتری روبرو شود. در این شرایط، در روند گفتگو‌های صلح افغانستان برای هندوستان و پاکستان چه جایگاهی می‌توان قایل بود؟ روندی که در آن طرفین دارای منافع امنیتی و استراتژیکی حیاتی هستند. پاکستان تصریح کرده است که نمی‌تواند حضور یا نفوذ هند را در افغانستان بپذیرد. هند، پاکستان را بزرگ‌ترین مانع برای برقراری صلح در افغانستان می‌داند.

طالبان همچنین اخیرا با انتشار ویدیویی در ستایش از جهاد و عقایدشان درباره «امارت اسلامی افغانستان»، همه کسانی را که این ایدیالوژی‌ها را دنبال نمی‌کنند منحرف خوانده‌اند. با اقدام دولت ترمپ در عملی کردن برنامه عقب‌نشینی، افغانستان به حال خود رها می‌شود تا با امکانات خود به نبرد با افراط‌گرایی ادامه دهد.

در چنین شرایطی هند باید به دنبال باز کردن راهی برای ارتباط با طالبان باشد. هند پیش‌ازاین هم اعلام کرده بود که فقط زمانی با طالبان وارد گفتگو می‌شود که آن‌ها به‌عنوان یک نیروی سیاسی مشروعیت خود را به دست آورند. برای درک مساله باید به پاسخ پرسش‌های زیر بپردازیم:

ماهیت دولت: ماهیت دولت به ارزش‌های متقابلا توافق‌شده، سیستم مدیریت، اصول، حقوق و حمایت از اقلیت‌ها، سیاست‌ها و قوانین، روش‌های اجرایی و نحوه زندگی افراد عادی بستگی دارد. ایده صلح در افغانستان باید برمبنای صلحی شکل گرفته میان طرفین در افغانستان باشد و نه صلحی که شخصی ثالث برای آنان برنامه‌ریزی کند.

نیروهای اصلی: نیروهای اصلی در این روند صلح شامل طالبان، ایالات متحده و دولت افغانستان هستند تا حدود زیادی پاکستان نیز که تا مرحله اول روند صلح بخشی از توافق‌نامه بوده است، در آن شامل می‌شود. عناصر متردد همیشه در میان طالبان وجود داشته است، با خارج شدن زمام قدرت از دست طالبان، آن‌ها باید تعیین‌کننده خطوط باشند. شاید طالبان در ابتدا با ایدیالوژی اسلام و تحمیل ایمان به وجود آمده باشد، اما ماهیت آن با گذشت مهروموم‌ها به قدرت، اقتصاد مبتنی بر مواد مخدر و اقتصاد مبتنی بر جنایت مبدل شده است.

گفتگوی بین‌الافغانی: این فرآیند سرانجام باعث می‌شود تعداد بسیار زیادی از جنگجویان و برخی از رهبران‌شان به جریان جامعه پیوسته و دوباره با آن ادغام شوند. انحصار بزرگ‌تری از محورهای قدرت به وجود می‌آید که دولت آینده افغانستان توسط آن اداره خواهد شد.

نقش هند در مذاکرات بین‌الافغانی: گزینه‌های مقابل هند ساده‌ است. هند از سال ۲۰۱۲مبلغ ۱۰٫۹میلیارد دالر سرمایه‌گذاری کرده است. هند طی ۱۹سال گذشته سرمایه‌گذاری‌های زیادی برای دولت افغانستان انجام داده است. هند هنوز هم به این واقعیت پایبند است که افغان‌ها هر نوع حکومتی را برگزینند، این کشور با واقعیت خود را انطباق داده و به‌عنوان شریک برابر با آن‌ها رفتار خواهد کرد.

تقاضای پاکستان برای عقب‌نشینی هند: کشورهای منطقه نباید درباره شرایط صلح در منطقه چیزی را دیکته کنند، اگر واقعا خواستار صلح باشند، غالب کردن نظرات‌شان در وضعیت منازعه منجر به نادیده گرفته شدن واقعیت‌ها و توانایی ایجاد صلح می‌شود.

دومین بحث مطرح‌شده این است که گفتگوی طالبان و ایالات متحده به نفع پاکستان است؛ زیرا این امر منجر به اتکای امریکا به پاکستان می‌شود؛ یعنی این پاکستان است که باید طالبان را متقاعد کند شرایط توافق‌نامه را تحقق بخشند و این مساله به پاکستان قدرت نفوذی می‌دهد که بااستفاده از آن مسیر روند صلح را به نفع خود شکل دهد.

توافق امریکا و طالبان به‌شدت به پاکستان وابسته است. فرایند تصمیم‌گیری در پاکستان را مفهوم سیستم عمق استراتژیک تعیین می‌کند. این مفهوم به معنی ترس از محاصره شدن در میان دولت‌های غیردوستانه است.

دولت پاکستان نمی‌خواهد توسط دولت غیردوستانه در شرق (هند) و غرب (افغانستان) محاصره شود، مکان‌هایی که در حال حاضر نیز به‌علت برنامه‌های ضدشورشی با خسارت قابل‌توجهی روبرو شده است.

همین ترس‌های اولیه بود که باعث شد تا این کشور در دهه ۱۹۹۰ با حمایت و کمک‌های ایالات متحده و عربستان سعودی در جنگ شوروی و افغانستان در دهه ۱۹۸۰ از طالبان حمایت کند. پاکستان هرچند ادعا می‌کند که مفهوم عمق استراتژیک به پایان رسیده و آرزوی صلح دارد، اما مفهوم استراتژیک هنوز تا حدی در فرایند تصمیم‌گیری به کار گرفته می‌شود.

امریکا با خروج شتاب‌زده سربازان خود از افغانستان احساس مشابهی را که در زمان جنگ پس از شوروی و افغانستان برانگیخت، زنده می‌کند، وضعیتی که کشور پاکستان احساس کرد توسط امریکا رها شده است.

این رها شدن می‌تواند دلیلی باشد بر پنهان‌کاری پاکستان درباره نزدیک شدن به شبه‌نظامی‌ها و پناه دادن به گروه‌های تروریستی؛ درواقع پاکستان به‌دنبال ایجاد توافق تقسیم قدرت در داخل دولت افغانستان است، اینجا همان جایی است که نقش طالبان در آن پررنگ می‌شود، همین کافی است تا بتوان اطمینان حاصل کرد که پاکستان نقش عمده‌‌یی در منطقه ایفا می‌کند، همچنین خواستار به وجود آمدن دولتی است که اساسا با این حزب روابط دوستانه داشته باشد.

برخی نیز چنین استدلال می‌کنند که پاکستان می‌خواهد پس از پایان روند صلح، طالبان قدرت را به دست آورد، دلیلش می‌تواند این باشد که روابط بین طالبان و پاکستان همیشه از هر دو طرف بدون مشکل و بر وفق مراد نبوده است. پاکستان مانند دهه ۱۹۹۰خواهان امارت اسلامی نیست، نمی‌خواهد که دولت افغانستان از گروه‌های شبه‌نظامی که به دولت پاکستان حمله می‌کنند پشتیبانی کند. پاکستان مدت‌ها است که قربانی حملات تروریستی به خاک این کشور توسط گروه‌هایی مانند تحریک طالبان است.

اکنون وضعیت موجود و پیش‌آمده در روند صلح کاملا به نفع پاکستان پیش می‌رود و این کشور را به عنصر مهمی در توافق صلح تبدیل می‌کند. تحلیلگران در سراسر جهان عقیده دارند توافق‌نامه بین ایالات متحده و طالبان از بعضی جهات معایبی دارد.

مدیحه افضل، تحلیلگر موسسه بروکینگز معتقد است که ایالات متحده شرایط خروج خود را تنظیم و طبق آن حداقل تعهدات را برای مقابله با شورشیان در نظر گرفته است.

طالبان فقط وعده داده‌اند که اجازه نمی‌دهند شرکای آن‌ها از جمله القاعده از خاک افغانستان برای حمله به امریکا یا متحدان آن استفاده کند. هیچ حرفی از حفظ حقوق زن و حقوق بشر به میان نیامده است. برای مرحله دوم روند صلح که از نوامبر آغاز می‌شود هیچ تصمیمی درباره چگونگی شرایط اتخاذ نشده است، مرحله‌یی که مهم‌ترین بخش موفقیت در مذاکرات بین کابل و طالبان است.

بنابراین، این توافق هرآنچه را که طالبان می‌خواستند با حداقل شرایط لازم در اختیارشان گذاشت. آنچه درواقع از نظر خواننده آن پنهان مانده است، مجاز بودن خشونت و تحمل سازمان تروریستی در خلال مذاکرات داخل افغانستان است. پیوندها و پناهگاه‌های امن طالبان باید قطع شود؛ اما هیچ اقدامی دراین‌باره صورت نگرفته است به‌خصوص وقتی قطر تصمیم گرفته است مکان را تغییر دهد.

مزیت استراتژیک هند

تحمیل اختلافات ارضی میان هند و پاکستان و در طرف دیگر پاکستان و افغانستان منجر به سردرگمی می‌شود؛ زیرا یکی از دولت‌های خط‌دهنده همیشه می‌خواهد قوانین سیاست خارجی خود و مسایل مربوط به نفوذ استراتژیک و سیاست داخلی خود را کنترول کند. در این میان در بازسازی دولت و در بازسازی بخش‌هایی که در جنگ ویران شده است، رقابتی مشروع وجود دارد.

تاثیر استراتژیکی موقعیتی که افغانستان در آن قرار دارد برای هند و پاکستان به‌عنوان بخشی از آسیای‌جنوبی به یک میزان اهمیت دارد. هند در سال ۲۰۰۸ بسیار زیاد تلاش کرد تا افغانستان را به‌عنوان بخشی از آسیای‌جنوبی وارد اتحادیه همکاری‌های منطقه‌یی جنوب‌آسیا (SAARC) کند.

مهم‌ترین مانع در برابر هند این واقعیت است که پاکستان از طالبان و گروه‌های مهم تروریستی حمایت می‌کند. هند معتقد است که تروریسم چهره‌یی منطقه‌یی دارد. غالبا مشخص شده مناطقی که تحت نظارت دولت نیستند و به‌درستی مدیریت نمی‌شوند اکثر مواقع برای پناه دادن به چنین گروه‌های ضددولتی استفاده می‌شوند.

برای سالیان متمادی هند بارها اظهار داشته است که هند کشوری را نمی‌خواهد که پناهگاه گروه‌های تروریستی باشد ]باید دارای[ چهره انعطاف‌پذیری باشد. هند به‌جای پیروی از استراتژی هواداری، باید سیاست خاص خود را داشته باشد. آسیای ‌جنوبی تحت ‌تاثیر هند است و هند بارها این پیام را ارسال کرده است هر اقدامی که لازم باشد برای اطمینان و حفظ صلح از دیدگاه خود انجام خواهد داد.

هند شاهد دوره پیش از ۱۹۹۰بوده است، دوره‌یی که در آن مشخص بود امارت اسلامی برای مردم به‌جای صلح، خشونت به ارمغان آورده بود. مبارزات افغانستان علیه شوروی نیز در پی افزایش ستیزه‌جویی در منطقه کشمیر که از مجاهدین افغانستان الهام گرفته شده بود، صورت گرفت.

ناامنی پاکستان

پاکستان بر دو رکن اساسی «اسلام» و «دشمنی با هند» استوار است که هر خواننده هندی می‌تواند آن را تحلیل کند. این امر از شکل‌گیری پاکستان تحت نظریه دو ملت در طول تقسیم هند بریتانیا در سال    ۱۹۴۷ناشی می‌شود. پایه و اساس ایجاد پاکستان، اسلام و تشکیل کشوری جداگانه برای اقلیت مسلمان از کشوری با اکثریت هندو است.

تزلزلی که پاکستان در روند صلح برای افغانستان از خود نشان می‌دهد، عمدتا ناشی از این ترس است که مبادا توسط دولت هند یا سایر نقش‌آفرینان مانند کشور ایران مورد یورش قرار گیرد.

تزلزلی که پاکستان در آن غرق است دو دلیل مهم دیگر نیز دارد: ۱- بزرگ بودن هند از لحاظ جمعیت و مساحت ۲- قدرت نظامی بیشتر هند که اکنون در رده‌بندی قدرت‌های جهانی، چهارمین کشور قدرتمند است.

این عوامل نیز باعث شده است که پاکستان قدرت منطقه‌یی اصلی در گفتگوهای افغانستان باشد و آرزوی تشکیل دولتی را داشته باشد که بیشتر دوستدار پاکستان باشد تا هند.

دیدار اخیر جنرال باجووا از افغانستان، تلاش مجددی است برای به دست آوردن نقش کلیدی در گفتگوها. در مرحله دوم گفتگوها که در نوامبر به پایان می‌رسد ممکن است شاهد کاهش نقش پاکستان در گفتگوها باشیم، چیزی که پاکستان از همین حالا نگران آن است.

نقش هند در افغانستان یکی از دلایل مهم این تزلزل است. این تزلزل باعث می‌شود به‌راحتی نشود رفتار پاکستان را تغییر داد. انگشت‌های زیادی میان افغانستان و پاکستان به‌سوی هم نشانه رفته‌اند، از آنجا که پاکستان بخشی از روند صلح بوده است، گام اصلی توسط پاکستان باید توقف اتهام‌زنی و اقدام برای بازسازی اقتصادی باشد.

چگونه جامعه بین‌الملل می‌تواند از تغییر رفتار پاکستان اطمینان کند و باعث شود رفتار بهتری داشته باشد؟

پاکستان می‌خواهد خودش به سمت آینده‌یی مرفه و اقتصادی پویا حرکت کند، نمی‌خواهد با برچسب‌های فعلی‌اش، یعنی حفظ پیوند با گروه‌های تروریستی، شناخته شود. گروه ویژه «اقدام مالی» که پاکستان را به‌علت حفظ روابط با گروه‌های تروریستی در فهرست خاکستری جای داده، بر پاکستان تاثیر گذاشته است. این کشور نمی‌خواهد به لیست سیاه تنزل پیدا کند. این شرط به‌منظور بهبود رفتار پاکستان با همسایگان خود به کار گرفته می‌شود و ازاین‌رو همان‌طور که می‌بینیم، پاکستان در قبال فعالیت‌های تروریستی در خاک خود بسیار پاسخگو بوده است؛ هرچند با شک و تردید می‌توان گفت که آیا در قبال هند نیز چنین پاسخگو هست یا خیر؟

پاکستان می‌خواهد نگرش مثبتی در ایالات متحده ایجاد و روابط منفی خود از میان بردارد. آنچه پاکستان در عوض خواستار آن می‌شود احساس امنیت است؛ اما متاسفانه هر چیزی که مربوط به هند باشد همواره احساس عدم‌امنیت را به این دولت القا کرده است.

روند صلح افغانستان نیز به روابط هند و پاکستان بستگی دارد؛ زیرا هر دو بازیگر اصلی هستند. باتوجه به این مساله تغییر کلیت رفتار پاکستان دشوار است. جامعه جهانی باید بر استفاده از ابزارهایی مانند گروه ویژه اقدام مالی، کمک‌های بین‌المللی و تحریم‌ها متمرکز شود تا این کشور را به رفتاری بهتر وادار کند.

مشتاقانه منتظریم

پاکستان و هند باید به‌جای ایستادن در مقابل هم، در کنار هم بایستند. هند باید سیاست حمایت از افغانستان و بازسازی اقتصادی را ادامه دهد. ادامه حمایت از دولت افغانستان از آرزوی هند برای دستیابی به آسیای میانه و منطقه اوراسیا سریع‌تر از همتای چینی‌اش که آرام‌آرام سایه خود را بر سر منطقه می‌گستراند، نشأت می‌گیرد.

پاکستان باید ارسال اسلحه و مهمات برای فرماندهان ستیزه‌جو را متوقف و به‌جای آن بر تضعیف آن‌ها و واردکردن‌شان در گفتگوها متمرکز شود.

تمرکز بر آینده عنصری اساسی برای لزوم اعتماد فردی به فرد دیگر است. ابر شک‌وتردید که بر سر این کشورها سایه انداخته است باید پایین کشیده شود و به‌جای تلاش برای برکناری یکدیگر قدردان حضور یکدیگر باشند.

هند بسیاری از افسران جوان افغانستان را در اردوگاه‌های آموزش نظامی خود – به‌عنوان بخشی از توافق‌نامه SAARC – آموزش داده است. هر سه کشور هند، پاکستان و ایالات متحده منافع مشترکی دارند و آن ایده صلح است که در این میان، هند و پاکستان در تلاش برای تقویت اقتصاد و افزایش دایره منافع، منافع مشترکی را دنبال می‌کنند.

این هدف باید اختلافات ارضی را هنگام کار برای یک هدف مشترک از میان بردارد. در پایان، طالبان فقط خونریزی به منطقه آورده است. بودجه‌یی که این کشور برای ایجاد مراکز صحی و مدارس دریافت کرده است اغلب توسط گروه‌های شبه‌نظامی از بین رفته است. لازم است برای گفتگو پشت میز مذاکره به خشونت خاتمه دهند.

پی‌نوشت:

-*آرجوما مولیک تحصیلات خود را در رشته علوم سیاسی دنبال می‌کند، زمینه موردعلاقه وی سیاست بین‌الملل و روابط بین‌الملل است. او اکنون مشغول نوشتن درباره آسیای ‌جنوبی و سیاست آسیای عمدتا مرتبط با هند است.

– عنوان ترجمه را روزنامه راه مدنیت با توجه به محتوای آن تغییر داده است.

لینک منبع:

https://www.eurasiareview.com/21062020-future-of-afghanistan-from-south-asian-perspective-oped/

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

  1. ببینید آمریکا در ابتدا اشتباه تاریخی نموده ( ګروپ تروریستان ۲۳ هزار نفری عربها را تحت رهبری اسامه بن لادن به حمایت ورهبری مجاهدین افغان به پاکستان ګسیل کردند تا که رژیم کمونستی کابل را که به حمایت شوروی استوار بود به شکست مواجه بسازد و بن لادن این ګروب تروریستی خودرا القاعده نام ګذاشت ، تمویل القاعده به دوش عربستان سعدی ودیګر کشورهای عربی بود و امریکا و انګلستان حمایه ګر و رهنما کنند شان بودند که تحت نظر (( سی آی ای و آی اس آی ))، پاکستان اداره و رهبری می شد ، برای القاعده کفار “” آمریکا ، انګریز و دیګر بلاک کفری ناتو دشمنان دایمی به شمار می روند که این مفکوره از زمان جنګ اعراب و اسراییل در ۱۹۶۷ شروع شده که فلسطین دربین شان خورد وخمیر شد وتا امروز آمریکا به ان زخم خونین نمک پاشی دارد ، بالای عراق حمله کردن – بالای لیبیا حمله کردند بالای سوریه حمله کردند – بالای افغانستان حمله کردند – ایران را تهدید نمودند ، یمن را تباه کرد ، ګویا آمریکا برای خود درد سر جور کرد و حال در دام کلان در افغانستان از طرف همان ګماشته ګان اصلی القاعده طالب های افغان که به شیطانی و توطیه د شمال ټلواله ذریعه طیارات ب ۵۲ در شمال افغانستان از طریق هوای به زور بمبارد امریکا ودر زمین به زور تانک های مدرن روسی که ازبکستان به جنرال دوستم داده بود یکجا با بابه مزاری ، محقق ، خلیلی ، سید منصور نادری ، احمدشاه مسعود ، قانونی ، ډبل عبدالله بطور دسته جمعی در دشت لیلی نیمه جان ، بحال زخمی ۲۵۰۰ طالب پشتون زیر خاک شدند که طالب ها به زبان چیزی نمی اورد ولی در دل شان همان متل تکرار می نمایند که (( پشتون د ننګ په کار کی خپل وار نه پریږدی دشمن ته ))، ازین خاطر آمریکا تحت نام قرار داد امنیتی با طالب ها برای برامدن شان بیدون تلفات از افغانستان عین سناریوی خروج سربازان شوروی از افغانستان با ربانی و مسعود امظا نموده بود را با طالبها امضا کرد ، که در وقت خروج شوروی احمد شاه مسعود امر و فرمان امریکا را قبول نه کرد با وصف ۵۰۰۰۰۰ دالر که مسول سی آی ای امریکا برای جنوب شرق آسیا آقای شارون در روکزک پشت خود آورده بود ودر میدان هوایی بګرام در حال که شارون به چهره مریض در کراچی از طیاره پیاده شد و روکزک پر دالر را به مسعود داد ، ولی مسعود بالای شوروی ها حین خروج از سالنګ حمله بالای روسها نه کرد و به امریکا ګفت که زمستان سرد بود سربازان ما لباس ګرم نه داشت ازین خاطر ما بالای روسها حمله نه کردیم ، حال سناریوی خروج ناتو از افغانستان نیز به حوادث خطر ناک از طرف طالبان مواجه شدنی است و القاعده فراموش نه کرده که بیت المقدس را امریکا به صفت پایتخت اسراییل به رسمیت شناخت ازین خاطر خطرات حملات القاعده و مزدوران شان طالبها تحت رهبری پاکستان بسیار محتمل است ؟؟؟؟

دکمه بازگشت به بالا