مصطفی هزاره
پرچمدار و مدعی جدایی ایالت خودمختار کاتالان از حکومت پادشاهی اسپانیا – که برای برخی از هوادارانش فلسفه تیم مردمی را دارد – مدتها آلوده به مافیای اقتصادی فوتبال است.
بارسلونا که از چاپ اعلان تبلیغاتی روی پیراهن خود ابا میورزید و این پیراهن را بهعنوان پرچم ایالت کاتالان میدید، از سال ۲۰۰۶ به بهانه کمکهای خیرخواهانه و با درج لوگوی تبلیغاتی سازمان جهانی یونسکو، عطش پول را مزهمزه کرد و امروزه بهعنوان یکی از گرانترین پیراهنهای فوتبال، لوگوی شرکتهای مختلف تجاری را به مبالغ گزاف روی آن چاپ میکند.
بازار نقلوانتقالات فوتبال نیز از چند سال گذشته، میدان خریدهای گزاف و بیمورد باشگاه بارسلونای اسپانیا شده است. خریدهای فیالبداهه و میلیونی که به نظر میرسد چیزی بیش از عطش خرید بازیکن برای باشگاه است؛ خریدهایی که شباهت به خرید مدلهای لباس برای تکثیر و فروش عکس و پیراهن برند یک شرکت دارد. آنطور که دیده میشود بهمحض درخشش ستارهیی در جهان فوتبال و چند هفته تداوم درخشش یک بازیکن، دلالان باشگاه بارسلونا پشت دروازه باشگاه مورد نظر، سبز میشوند.
تیمی که روزگاری به فلسفه لاماسیا یا آکادمی بازیکنسازی بارسلونا غبطه میخورد و از آن بهعنوان دلیل محکمی برای فوتبال بهمثابه عنصری مردمی و همهگیر یاد میکرد، اکنون به اختاپوسی در بازار دلالی نقلوانتقالات تبدیل شده است.
بازیکنانی مثل مسی، ژاوی، اینستا، سرجیو بوسکتس، کارلوس پویول، تیاگو آلکانترا، ویکتور والدز، سسک فابرگاس و جرارد پیکه ساخته و پرورشیافته فلسفه لاماسیا هستند؛ ولی امروزه دلالان اقتصادی باشگاه بارسلونا با خرید ستارههای تیمهای دیگر فوتبال به قیمت گزاف، توازن اجتماعی بودن فوتبال را به میدان اقتصادی تبدیل کردهاند.
ساندرو راسل و بارمتئو، دو رییس اخیر باشگاه بارسلونای اسپانیا بهعلت فرار و تخلفات مالیاتی بارها توسط سیستم قضایی اسپانیا ماخذه شدهاند. نقطه آغاز حراجی اقتصادی بارسلونا با فروش نیمار در دوره ساندرو کلید خورد؛ انتقالی که نرخ نقلوانتقالات در فوتبال را شکست و راه را برای پولشویی تاجران جهان با خرید باشگاههای فوتبال و استفاده از نقلوانتقالات برای فرار مالیاتی هموار کرد.
این مبلغ نجومی با واکنشهای بسیاری مواجه شد. آرسن ونگر، سرمربی وقت آرسنال آن را تجارت، نه ورزش نامید و برخی دیگر از مربیان فوتبال نیز با واکنشهایی مشابه، نفرت خود را به نسبت این خرید غیرمعمولی اعلام کردند.
انتقال یک ستاره از تیمش به باشگاه دیگر، همیشه ریسکهای خود را به همراه دارد. ممکن است این انتقال به افول این ستاره و حتی به درخشش آن بازیکن منجر شود. برای مثال، ریوالدوی برازیلی پس از رفتن به باشگاه آس میلان، دیگر آن چپپای جادوگر فوتبال نشد، کاکای برازیلی، اقبال چندانی در رئال مادرید نیافت و همینطور استیو مک منمن انگلیسی هم شانسی در رئال مادرید پیدا نکرد؛ ولی برعکس آن، انتقال دو رونالدو یعنی رونالدوی برازیلی و پرتگالی به رئال مادرید نقطه اوجی برای این دو بازیکن بود، زیدان، رونالدینیو و دیگر بازیکنان نیز مثالهای مشابهی هستند.
این ریسکها همراه عنصری به نام هواداران، در سالهای گذشته، نقش اساسی انتقال بازیکنان و عدم آن را با خود به همراه داشت. فرانچسکو توتی، اسطوره باشگاه «آ.اس» رم، هیچگاه حاضر نشد به رئال مادرید برود و اشک هوادارانش را ببیند، رایان گیگز هم حاضر نبود به میلان و مادرید سفر کند و با دریافت هزاران دالر پول بیشتر، دل از منچستر و شاگردی آلکس فرگوسن بکند.
اما در دوره کنونی، وضعیت به اینگونه نیست بهخصوص درباره باشگاه بارسلونا، اگر نیمنگاهی به خریدوفروشهای این باشگاه بیندازیم، میفهمیم که هوادار در این باشگاه دیگر معنای غیرت و غرور نمیدهد و در معنای تازه این باشگاه، هوادار یعنی خریدار پیراهن و وسایل فروشی با لوگوی بارسلونا.
پس از فروش نیمار، لیست خریدوفروش بارسلونا، تبدیل به مزونی برای چاپ پیراهنهای شمارهدار، درآمدزایی بهواسطه تبلیغ دریافتی از خرید بازیکن و سپس فروش و یا انتقال قرضی به تیمهای دیگر بهعنوان یک بنگاه مالیاتی و باتوجه به اتهامهای متعدد یوفا و سیستم قضایی اسپانیا، بنگاهی برای فرارهای مالیاتی شد.
از آخرین خرید موفق بارسلونا، شش سال میگذرد. لوئیس سوارز در ۲۰۱۴ با مبلغ گزاف ۸۱میلیون یورو به باشگاه آمد و با ۱۹۱گل زده، آمار فوقالعادهیی از خود برجای گذاشت؛ اما پسازآن میشود گفت که تمام خریدها، حکم نابودی بازیکنان را با خود داشت. آردا توران، ستاره رقیب از تیم اتلتیکوی مادرید با ۳۶میلیون یورو در سال ۲۰۱۵ به بارسلونا آمد و بهجای ترکیب اصلی، مستقیماً تقریباً تمام بازیها را از روی چوکی دنبال کرد و تیر خلاص بر روزهای اوج خود زد.
سه سال حضور و تنها ۳۵ بازی برای بارسلونا، حکم مرگ درخشش این ستاره را با خود داشت و در ادامه با سرنوشت فاجعهبار، از بازیکنی درجهیک تبدیل به بازیکنی معمولی شد و به تیم کشورش یعنی «استانبول باشاک» بهصورت قرضی منتقل شد.
مالکوم، ستاره برازیلی و پدیده فوتبال جهان که در فصل ۲۰۱۷ رکورد بهترین خلق موقعیت در بین بازیکنان زیر ۲۳ سال در پنج لیگ اروپایی را با خود داشت، در انتقالی جنجالی درحالیکه قرار بود با دریافت ۳۶میلیون یورو، سوار هواپیمای رم شود، در مسیر راه و با حاتمبخشی دلالال بارسلونا، با ۴۱میلیون به بارسلونا پیوست؛ ستارهیی که بیشتر کارشناسان فوتبال، او را بهعنوان زیکوی تازه فوتبال میشناختند؛ ولی این ستاره فوتبال تنها یک فصل در بارسلونا دوام آورد و در انتقالی دیگر مجبور شد با واسطهبازی همان دلالان با ۴۰میلیون یورو از لیگی درجهیک به لیگ متوسط روسیه و باشگاه زنیت منتقل شود؛ ستارهیی که حالا در سرمای روسیه، اشتیاقش روزبهروز سردتر میشود.
فیلیپ کوتینیو، جادوگر کوچک فوتبال – لقبی که یورگن کلوپ به او داده بود – در اوج درخشش فوتبالیاش در لیورپول، درحالیکه روزبهروز محبوبیت و درخشش بازیهایش در لیورپول افزایش مییافت در بازی پول و عطش ارقام آن، بهصورت بچهگانه در نیمفصل ۲۰۱۷ با رقم نجومی ۱۸۰میلیون یورو، بهعنوان دومین بازیکن گرانقیمت وقت جهان به بارسلونا آمد.
نکته جالب این بود که کوتینیو در مصاحبهیی گفته بود که به هدف کسب قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا به بارسلونا آمده است؛ درحالیکه در هر دو سال پیشرو، بارسلونا از دور رقابتها حذف شد و فاینلیست هر دو دوره لیگ قهرمانان اروپا، لیورپول بود و قهرمان آخرین دوره نیز همین تیم.
کوتینیو نیز به سرنوشت هموطنش مالکوم دچار شد و در فصل بعد با خفتوخواری بهصورت قرضی به بایرن مونیخ منتقل شد، حتی بایرن نیز حاضر به پرداخت مبلغ ۱۲۰میلیون یورو برای جذب دایم او نشد و او با خفتی بیشتر به بارسلونا و چوکی ذخیرههای آن پیوست.
عثمان دمبله، ستاره جوان فرانسوی، قربانی دیگر بارسلوناست. ستارهیی ۲۲ساله که با قیمت ۱۰۵میلیون یورو در سال ۲۰۱۷ به بارسلونا آمد. سرنوشت شماره ۱۱بارسلونا هم جایی جز کلینیک درمانی مصدومان بارسلونا نیست. سه سال حضور و تنها ۱۲گل زده، آماری در حد ستاره امروز فوتبال فرانسه و رقیب اصلی کلینیان امباپه نیست.
آنتوان گریزمان فرانسوی، حریف شماره سه مسی و رونالدو در رقابت توپ طلا هم از قربانیان دیگر خریدارهای بارسلوناست. ستاره تیم رقیب یعنی اتلتیکوی مادرید با ۱۳۳گل زده در تیم باشگاهی و ۳۰گل زده در رقابتهای ملی، یکی از شانسهای اصلی دریافت جایزه برترین بازیکنان اروپا و جهان در سه سال گذشته بود. آمار فاجعهبار او در این روزهای بارسلونا، بخت و اقبال این بازیکن را نیز در باتلاق حرص و طمع دلالان اقتصادی بارسلونا انداخته است.
نلسون سمدو، پدیده پرتگالی فوتبال نیز، در سال ۲۰۱۷ با قراردادی ۵ساله و با ۳۰میلیون یورو به بارسلونا آمد. سرنوشت او نیز در سلسله طویل افول ستارگان در بارسلونا، با انتقال و معاوضه با قربانی جدید بارسلونا یعنی پیانیچ به یوونتوس پیوست.
به این فهرست طویل بازیکنان دیگری مثل فرانک دی یونگ هالندی، الکس سانگ بهصورت در وستهام، مونیر بهصورت قرضی در آلاوز، رافینیا بهصورت قرضی در انترمیلان و بازیکنان دیگری که در آینده به هوای بازی در بارسلونا، اسیر سیستم جدید اقتصادی انگیزهکش بارسلونا میشوند را نیز بیفزایید.
نفع اصلی بارسلونا از خریدوفروش بازیکنان فوتبال، بیش از فروش لباسهای ورزشی با شماره بازیکنان، دریافت تبلیغات گزاف برای بازیکنان، فرارهای مختلف مالیاتی، فروش لوازم ورزشی بهواسطه بازیکنان دریافتی، هزینههای حاصله از سفرهای مختلف تیمی و موارد دیگر است که درآمد بسیار خوبی برای بارسلونا به همراه دارد.
ولی آنچه در این میان متضرر میشود، روحیه و انگیزه بازیکنان قربانی این انتقالات در وهله نخست و سپس کمرنگ شدن وجه مردمی و اجتماعی فوتبال و جایگزینی آن با وجه اقتصادی و مالیاتی است؛ دلیلی که در سالهای اخیر، پای تاجران اقتصادی را به خرید تیمهای مختلف فوتبالی باز کرده؛ چیزی که روحیه امروز فوتبال را از گذشته درخشانش به بازاری شبیه به فلمهای هالیوودی و مزونهای تبلیغاتی کالا شبیه کرده است.