مشارکت سیاسی زنان؛ راه دشوار رییسجمهور
سید *نعمتالله ضیا، تحلیلگر مسایل اجتماعی
حضور زنان در اجتماع و سیاست از موضوعات مناقشهبرانگیز تاریخ است. جنجال و تقلا برای تملیک آنها بهصورت پررنگ و کمرنگ در تمام کشورهای جهان وجود دارد. واقعیت تاریخی این است که زنان دارای جایگاه فرودستاند و در اسطورهها و داستانها با توبیخ و اتهام روبرو هستند؛ نگرشی که روح جمعی آنها را متاثر کرده است.
اندیشیدن برابری حقوق زنان و مردان در خارج از دنیای اسلام دارای پیشینه تاریخی است. روشنفکران زیادی در شرق و غرب برای احقاق حقوق زنان مبارزه کردهاند. خانم مری ولستون کرافت (۱۷۵۹ -۱۷۹۷) نخستین کسی است که بهصورت جدی و رسمی در این راستا اقدام کرده است.
مری ولستون کرافت، کتاب «استیفاء حقوق زنان» و سپس ویرجنیا ولف (۱۸۸۲- ۱۹۴۱) «اتاقی از آن خود» و سیمون دوبوار (۱۹۰۸-۱۹۸۶) «جنس دوم» را در حمایت و تبیین حقوق زنان نوشتند.
اینگونه حرکتهای فکری و جنبشهای اجتماعی در اکثر کشورهای جهان به وجود آمده است و همواره ادامه خواهد داشت. همچنین دکتور حمیرا مشیرزاده نیز در کتاب «از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم» بررسی و تحلیل جامعی از حرکتهای روشنفکری و اعتراضی زنان ارایه کرده است.
دستآورد این حرکتها برای زنان دارای ابعاد گوناگون است. در دنیای اسلام نیز بحث مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان از موضوعات تنشآلود بوده است. مفتیان مسلمان با تفسیر متون اسلامی محدودیتهای برای زنان وضع کردهاند. این محدودیتها باعث شده است که زنان در دنیای اسلام از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی محروم شوند. با تمام این مشکلات، انگشتشمار بانوانی در دنیای اسلام توانستهاند با عبور از محدودیتها در حوزه اجتماع و سیاست تاثیرگذار باشند.
باوجود تمام انسدادهای اجتماعی موجود در مسیر راه زنان در دنیای اسلام؛ «خانم الیزابت وارناک فرنی» در کتاب «زنان مسلمان خاورمیانه سخن میگویند» از فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و هنری بانوانی چون رابعه بلخی، شاعر افغان سدههای میانه میلادی، جمیله بوحیره (۱۹۳۷)، دختر مبارز افسانهیی الجزیره، هدی شعراوی (۱۸۸۲-۱۹۴۷م)، بنیانگذار جنبش زنان مصر، امکلثوم (۱۹۱۰ – ۱۹۷۵م)، خواننده مشهور مصری، حَلیده ادیب اَدیور (۱۸۸۳– ۱۹۶۴م)، ملیگرای ترک و بانوان دیگر یادآوری کرده است.
افغانستان از جمله کشورهایی است که فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و حتی آموزش زنان با موانع شدیدی مواجه است. بهصورت رسمی نخستین اقدام برای آموزش زنان در عصر امانالله خان توسط ملکه ثریا با تاسیس مکتبهای دخترانه صورت گرفت. از آن تاریخ به بعد جریان مقدس آموزش برای بانوان همچنان ادامه یافت.
در سال۱۳۴۵ در عصر سلطنت محمدظاهر شاه زنهایی همچون آناهیتا راتبزاد و رقیه حبیب از حوزه کابل، خدیجه احراری از ولایت هرات و معصومه عصمتی از ولایت قندهار در پارلمان کشور از مردم نمایندگی کردند.
در جمهوریت سردار محمدداوود و جمهوری دموکراتیک افغانستان نیز حضور زنان در ساختار اجتماعی و سیاسی قابل دید است. در شکلگیری و ساختار جنبشهای چپ (سوسیالیست) افغانستان حضور زنان پررنگ و تاثیرگذار بوده است.
در اکثر مبارزات و اعتراضات خیابانی، دختران و پسران دانشجو در کنارهم حضور دارند. در سازمانهای اکادمیک و ادارات دولتی نیز زنان فعال بودند. بهصورت نمونه در سال۱۳۵۶ بنیانگذاری جمعیت انقلابی زنان به رهبری بانو «مینا کشور کمال» حکایت از حضور فعال زنان در اجتماع و سیاست دارد.
البته با ختم دوره جمهوری دموکراتیک افغانستان در سال۱۳۷۱ در زمان دولت اسلامی افغانستان (حکومت مجاهدین) و در عصر امارت اسلامی طالبان فعالیت زنان مختل و ممنوع شد.
پس از سال۱۳۸۰ و حضور جامعه جهانی در افغانستان، دوباره فعالیت زنان از سر گرفته شد. در این ۱۹سال حضور زنان در عرصه سیاست و اجتماع با چالشهای جدی مواجه بوده است؛ اما دستآوردهایی نیز دیده میشود.
دستهای پیدا و پنهان بسیاری در تلاش محدود و محروم کردن زنان از فعالیتهای علمی و سیاسی در افغانستان هستند. بهصورت نمونه تایید نشدن قانون منع خشونت علیه زنان در پارلمان افغانستان حکایت از انسداد اجتماعی هدفمند دارد؛ ولی بانوان افغانستان با گذشته تاریخی خود، همواره با بلند کردن صدایشان و پیمودن راه دشوار آزادی با متانت و قدرت به پیش رفتهاند.
در دوره ریاستجمهوری آقای حامد کرزی، زنان در ساختار حکومت و شورای ملی و شوراهای ولایتی حضور داشتند؛ اما این حضور بسنده نبود و باید زمینه برای مشارکت بیشتر آنها مهیا میشد.
در دوره ریاستجمهوری دکتور محمداشرف غنی برای زنان تحصیلکرده میدان بیشتری داده شده است. حمایتهایی که از طرف حکومت دکتور غنی در راستای مشارکتدهی زنان در سیاست و اجتماع صورت میگیرد امیدوارکننده است.
در این دوره حرکتهای نرم و پیوستهیی در راستای مشارکت زنان در سیاست و اجتماع صورت گرفت؛ اما قابل توجه نبود. نامریی ماندن این حرکتها شاید دلایل زیاد داشته باشد؛ ولی یکی از این دلایل، ضعف دستگاه رسانهیی و تبلیغاتی ریاستجمهوری است که موفق به آگاهیدهی نشده است.
دو اقدام رییسجمهور غنی در مشارکت اداری و سیاسی زنان در تاریخ افغانستان بینظیر است و در کشوری مثل افغانستان رادیکالترین اقدام بهشمار میرود. میتوان گفت اقدامی انقلابی بوده است. در اقدام نخست، در سال۱۳۹۷ تعداد ۱۱تن از زنان را بهعنوان معاون نواحی شهرداری شهر کابل تعیین کرد.
در اقدام دوم (سرطان ۱۳۹۹) قرار است یک بست معاونت در هر ولایت بهصورت اختصاصی برای بانوان ایجاد شود. این اقدام شاید بهظاهر زیاد تاثیرگذار جلوه نکند؛ اما در کشوری مثل افغانستان که همیشه جنجال و مناقشههای لاینحل درباره مشارکت زنان در اجتماع و سیاست وجود دارد، دارای پیامدهای نیکو و جدی خواهد بود.
بنیانگذاری این سنت نیکوی اداری – سیاسی مسیر دشوار آزادی و فعالیت بانوان را چالشزدایی میکند. تغییرات اجتماعی خودبهخود بهوجود نمیآید. اگر دست روی دست بگذاریم و در انتظار دست نامریی باشیم که در ثانیه نامعلوم آینده وضعیت اجتماعی ما را تغییر دهد و انسداد اجتماعی را از مسیر فعالیت زنان در عرصههای علمی، فرهنگی و اداری بردارد، از محالات و خیالات واهی خواهد بود.
حکومت رییسجمهور غنی شاید عاری از نقد نباشد؛ اما در برخی بخشها از جمله در افزایش مشارکت زنان در سیاست و حکومت موفق بوده است. اقدامات وی رادیکال ولی دارای منطق درست سیاسی و اداری است؛ وی بدون اینکه از نقد و تخریبها هراس کند بانی این رویه حسنه اداری شده است.
همانطور که امروزه اقدام امانالله خان و ملکه ثریا در عرصه آموزش زنان قابلقدر است، اقدامات دکتور غنی نیز قابلتامل، تحسینبرانگیز و تاریخساز خواهد بود.
ازجمله حمایتهای فردی قابلتمجید حکومت دکتور غنی از بانوان، گماشتن بانو «ظریفه غفاری» بهعنوان شهردار میدانوردک و معرفی بانو «زلا زازی» بهعنوان آمر دفتر اداره مبارزه با جرایم جنایی فرماندهی پولیس ولایت خوست است.
این بانوان شاید با مشکلات زیاد و با انتقادهای عقدهمندانه مواجه شوند؛ اما حضورشان در پرخطرترین ولایتها ریسک کلانی است که در زندگی سیاسی و اجتماعیشان آن را پذیرفتهاند. شجاعت و دلیری قابلتحسین آنها با حمایت روشنفکران، فعالان مدنی و حقوق بشری کشور مواجه شده است.
فعالیت آنها در این ولایتها بیش از آنکه برای خودشان دستآورد سیاسی و مالی داشته باشد برای بانوان همنسل و همقطارشان دستآورد بهشمار میرود. گامهای استوار این بانوان شجاع برای صدها بانوی تحصیلیافته جرات میدهد تا بهدنبال آنها گامهای استوارتری بردارند.
این اقدامات دکتور غنی حکایت از ادامه سنتی تاریخی دارد که گاها فراموش، سرکوب و تجرید شده است. معنای این اقدام شاید برای ما بسیار جدی نباشد؛ اما این حرکت دارای ابعاد و پیامهای مهم تاریخی است. یکی از پیامهای این حرکت هشداری است برای بنیادگرایان و تندروانی که مخالف سرسخت حضور زنان در اجتماع هستند. این حرکت برای آنان تفهیم میکند که کنش و عزم سیاسی و اداری زنان تحصیلکرده امروز افغانستان برای ساختن فردای انسانیتر و زیباتر راسختر شده است.
این اقدام برای مخالفان تحصیل و تعلیم زنان، این پیام را میرساند که اگر مکتب دخترانه را به آتش میکشید و برای آنها حق تعلیم نمیدهید، آنها همنسلان شجاعی دارند که از خشونت نمیترسند و در مقابلتان میایستند و با منطق رسای انسانی از حقوق خود دفاع میکنند.
یکی از مولفههای جدی بنیادگرایی و افراطیت، مخالفت و دشمنی ناتمام آنها با حضور زنان در اجتماع و سیاست است. برای مبارزه با بنیادگرایی و خشکاندن ریشههای شوم آن؛ زنان تحصیلکرده با حضورشان در جامعه میتوانند موفقانه عمل کنند.
به این نکته نیز باید اشاره کرد که فعالیت زنان در عرصه هنر و موسیقی در این ۱۹سال اخیر، بینش و شیوه تفکر جامعه افغانستان را دچار تغییر جدی کرده است. هر فریادی که از حنجره سرکوبشده بانوان هنرمند طنینانداز میشود لرزه بر اندام بنیادگرایان میاندازد و هر تار مویشان خنجری برهنه است که بر قلب بنیادگرایی فرود میآید.
حمایت دولت، تحصیلکردگان، رهبران، علمای دین، سیاستمداران، فعالان حقوق بشر و روشنفکران افغانستان از فعالیت زنان در عرصه فرهنگ، سیاست، هنر، اقتصاد و اداره، وضعیت را به سمت پیشرفت و ترقی سوق میدهد.
پینوشت:
- سید نعمتالله ضیا، لیسانس جامعهشناسی دارد و ماستریاش جندر و مطالعات زنان است. وی علوم اسلامی را نیز معادل لیسانس خوانده است.
اول باید بالای ارتقاع ظرفیت زنان کار صورت میگرفت البته در بعضی موارد صورت پذیرفته اما بسنده نیست.
حضور زنان در مقام های بلند سکتور امنیتی بی نتیجه و برعکس با عث ضعف همان ادارات گردیده همچنان حضور زنان در بخش دیپلوماسی و سفارت خانه های کبرا نیز تاثیرات منفی خود را داشته که یکی از نمونه های ٱن بانو رحمانی سفیر کبیر افغانستان در واشنگتن میباشد که نامبرده با وصف ٱنکه نتوانسته منافع افغانستان را با ایالات متحده تامین نموده بر فاصله میان دولت افغانستان و امریکا خاتمه ببخشد بلکه ابتکار عمل را به دستگاه های دیپلوماسی پاکستان نیز سپرده و در کنار ٱن متهم به سٶ استفاده ازین سمت بر اختلاص فحش میباشد.