اخبار همهشمول
در ستون طنز «اخبار همهشمول»، ما خبر همه را میگیریم بهشمول شما مسوول عزیز!
۱- چند ماه پیش بعد از آزمایش موشکی … ببخشید «گندمی» دولت در دوران قرنطین عمومی، معلوم شد که مردم ما ظرفیت شوخی را ندارند. با اینکه میدانند آزمایش است، اما میروند عکس و متن اعتراضی منتشر میکنند و آبروی آدم را میبرند.
بعد از این قضیه دولت با ترس و لرز طرح «نان خشک» را آزمایش کرد، ولی مردم همچنان ناراضی بودند و بهانههای بیجا میگرفتند. این در حالی بود که مجریان و مسوولان طرح بسیار راضی و خوشحال به نظر رسیده و مرتب از دولت تشکر میکردند. (بلی. مسوولان و مجریان طرح هم از دولت بودند، اما نظام سیاسی افغانستان طوری است که میشود هم دولتی باشی، هم اپوزیسیون و مردم عادی. نظر به شرایط!)
اما در تازهترین اقدام، دولت طرح «دسترخوان ملی» را روی دست گرفت با این بهانه که فقرا باید علاوه بر نان خشک طعم کباب را هم گاهی تجربه کنند، اما نمایندههای مردم در پارلمان متوجه خطر بزرگ این طرح شدند و با رد کردن طرح، خطر را خنثی کردند. آقای شکمسیر ستیزهجو، نماینده مجلس در مصاحبه با روزنامه راه مدنیت گفت مطمین است اگر این مردم که چندین ماه را در قرنطین به سر بردهاند ناگهان کباب بخورند، به احتمال ۹۹ فیصد و نه اعشاریه، دچار بندش «معدوی» شده و تا حدود زیادی از بین میروند. بهتر است دولت بهجای این خوشخدمتیهای بیاثر به نیازمندانی کمک کند که معدههای با ظرفیتتری دارند. نماینده دیگری که نخواست نامش فاش شود گفت: اسنادی دارم که نشان نمیدهم ولی ثابت میکند «دسترخوان ملی» قبل از قبل فاسد شده است. این نماینده افزود دسترخوان را باید در جاهای زیربناییتر پهن میکردند و این یک خیانت ملی غیرشفاف است.
۲- این هفته اسنادی از درگیریهای دو نماینده برحال و غیر برحال مجلس نشر شد که نشان میداد طرفین سعی کردهاند مشکلاتشان را در کمال آرامش و با گلوله حل کنند تا وقت دولت و محکمه را نگیرند. متاسفانه یا خوشبختانه این کار به سرانجام نرسید و این دو وکیل یکی سابق و یکی برحال، هم وقت دولت و دادگاه را گرفتند و هم وقت رسانهها و خوانندگان را. این پرونده هنوز در دادگاه باز است و معلوم نیست کدامشان پیسهدارتر و زورمندتر، ببخشید گناهکارتر است. ما نمیتوانیم زیاد در موردش نظر بدهیم.
۳- این هفته اعلام شد که یک آقای مقام، یک انتحاری را ۳۱هزار دالر خریده است که رییس خبرگزاری پژواک را بزند. راستش ما آنقدر هر روز خبر کشت و کشتار و انتحاری میشنویم که در مقابل شنیدن این خبرها تقریبا بیحس شدهایم، اما این مبلغ ۳۱هزار دالر کمی قتقتک میدهد.
سخنی با آقای انتحاری: ببخشید اما مگر زمین را متری فروختی که ضرب و جمع کردی که ۳۱هزار دالر شده؟ شاید ۵۹۲دالر هم تخفیف دادهیی؟!
آقای انتحاری مگر نمیدانی این قسم قیمت دادنها باعث تشویش اذهان عمومی و خراب شدن بازار میشود؟ اگر میخواهی بیشتر از ۳۰هزار و کمتر از ۴۰هزار بگیری، بگو ۳۵هزار. اصلا در شان شما نیست که یک عدد غیر رُند در حساب و کتابهایتان باشد. به هر حال شما که قرار است بروی به جنت، اما خانواده محترمتان که هستند. به خاطر آنها هم که شده، حساب و کتاب را خراب نکنید.
۴- این هفته آقای غنی بالاخره خسته شد و به همه گفت این اشخاصی که آقای عبدالله پیشنهاد میکند دو روپه آدم … ببخشید باصلاحیت نیستند و در شان شایستهسالار من نیست که اینها را به مجلس معرفی کنم.
من دقیقا با ایشان موافقم. آقای عبدالله چرا از رییسجمهور منتخب یاد نمیگیری؟ چرا این همه صلاحیت انباشتهشده در وزرای پیشنهادی ایشان شما را شرمنده نمیکند و مدام این بیصلاحیتها را پیش میکنی؟
مثلا کدام نامزدوزیر؟ مثلا نامزدوزیر و سرپرست فعلی «معارف». ایشان با اینکه حتی نیم ساعت سابقه کار در دولت را ندارند در این چند هفته به خوبی مشغول رسیدگی به امور بازدیدکنندگانش جهت تبریک و چپناندازی بودند. گفته میشود آنقدر مردم از سوابق درخشان در امر خامکدوزی این نامزدوزیر خوشحالند که فوج فوج برایش گل میبرند و هرچه رنگینه جان از ایشان تقاضا میکند که اگر کار اداری دیگری هم دارند بگویند، مردم میگویند نی. صدقه سرت. ما فقط آمدیم خودته ببینیم.
بعضی افراد بهانهجو معتقدند که وقتی مردم از نامزدوزیری ایشان اینقدر خوشحالند و نمیگذارند به کارش برسد، اگر مجلس به ایشان رای اعتماد بدهد چی خواد کردند؟
اما خبر خوب هفته: یک جوان ۱۹ساله افغان توانست به آرزوی پرواز کردن برسد و بالاخره در آسمانها چکر بزند. هرچند اگر فکر کردهاید این اتفاق در افغانستان افتاده کور خواندهاید!
معمولا اتفاقهای خوب برای آدمهای عادی در اینجا نمیافتند. اگر میل دارید اتفاق خوبی برایتان بیفتد باید یکبار زحمت و خطر مسافرت قاچاق را قبول کنید. البته این قانون در مورد «عقاب تخار» و یا «چوچههای پلنگ» صدق نمیکند.
تا هفته دیگر بامان خدا