انحصارطلبی با برهنهکردن بدن!
کریستال بیات
در کشورهای توسعهیافته و دنیای کنونی که جهانیشدن در حال گسترش است و جهانوطنی هر روز توسعه مییابد، تعامل و مشارکت تمام اقوام در نظامهای سیاسی یک اصل پنداشته میشود.
تنوع و تکثرطلبی زمانی یکی از ویژگیهای خوب و امتیازات دولتها بهشمار میرود که طبقات و اقشار مختلف جامعه در نظامهای سیاسی از مشارکت و حقوق برابر برخوردار باشند.
باوجود سپری شدن بیش از نوزده سال از تجربه دموکراسی و میلیونها دالر هزینه، قربانیهای فراوان و … هنوزهم بعضی با عریانکردن بدن خود، به مشارکت سیاسی دیگران اعتراض میکنند! در این نوع واکنش که با استقبال گرم و نعرههای تکبیر مواجه شد، دید و نگاه انحصارطلبانه «همه را برای خود خواستن» و انکار دیگران نهفته است.
درست است که نباید عمل و رفتار یک فرد را به قوم و تیرۀ وی تسری بخشید؛ ولی حقیقت این است که چنین نگاهی به غیرخودی از منظر قومی در افغانستان در تمام سطوح وجود دارد و این واقعیت عینی اجتماعی را نمیتوان انکار کرد.
به جای چشمپوشی و انکار واقعیتها باید از ریشه و جریانی که این طرز تفکر از آن سرچشمه میگیرد سخن گفت و اختلافات را به گفتمان تبدیل کرد.
یکی از مشکلات جدی فراروی دولت – ملتسازی در کشور سخن نگفتن درباره مسایل مهم مورد اختلاف است. در جامعهیی که واقعیتها با چشم دیده شده و با رگ و پوست نیز احساس میشود نباید بهجای سخن گفتن درباره آن، از آن تابو ساخته شود.
پرداختن به مسایل و اختلافات قومی، بررسی، تحلیل و کالبدشکافی ریشههای افکار و اندیشههای قومی، آسیبشناسی معایب آن و ارایه راهحل برای برونرفت از چنین وضعیتی به ما بیشتر کمک میکند تا درباره آن سخن بگوییم.
عریانی بدن معترض، واقعیت عینی جامعه است. او اگر بیش از این توانایی میداشت پای خود را نیز فراتر مینهاد؛ هرچند اعتراض با منطق و استدلال صورت میگیرد تا دشنام، توهین، یاوهسرایی و عریان کردن بدن و درآوردن لباس! بههرحال این عریان کردنها مسایل بسیاری را روشن میکند.
حساسیت بزرگان اقوام نسبت به غیرخودیها را میفهمیم و اینکه دو نسل پیشتر از ما چگونه میاندیشیدند و نیز باید چگونه بیندیشیم تا وضعیت بهبود یافته و شکافهای قومی کاهش پیدا کند.
عریان کردن بدن در اعتراض به تکثرگرایی و حقوق شهروندی، برابری و مشارکت به ما میآموزد که چگونه طی نزدیک به نوزده سال مشق دموکراسی، موفق به نهادینه کردن تکثرگرایی و دستیابی به حقوق مساوی نشدهایم و چرا احساسات و عواطف قومگرایانه هنوز هم بر ما غالب است و با صدای بلند «نعره تکبیر» همراهی میشود!
عریانی بدن، نگاه انحصارطلبانه را بیشتر عریان میکند. ما میتوانیم در آنسوی عریانی بدن، افکار و اندیشههایی که پشت این دیوار نهفته است را بینیم. افکار و اندیشههای قومگرایانه و خواستن امتیازات برای خودیها و انکار غیرخودیها ریشه در فرهنگ سیاسی دارد. فرهنگ سیاسی سنتی مبتنی به افکار و اندیشههای تبارگرایانه انحصارطلبی را تقویت میکند.
فرهنگ سیاسی در افغانستان تاهنوز نیز بهسوی گذار حرکت نکرده است. به حرکت درآودن فرهنگ سیاسی برای عبور از سنت بهسوی تجدد، کار روشنفکران و نخبگان سیاسی است. فرهنگ سیاسی با ایجاد گفتمانها و باز کردن بحثهای اختلافی با منطق و استدلال مبتنی بر واقعیتهای جامعه تغییر مییابد.
من از عریانی این عمل خرسندم، حداقل حساسیتهای قومی را دوباره آشکار کرد و این آشکارسازی به ما کمک میکند تا نگذاریم بارورتر شود و با رسوخ در تمام لایههای جامعه، پیام نفرت و جدایی را تکثیر کند.
متاسفانه به جای بحث های سازنده منطق زور با نمایش متورم شدن رگ های گردن و دریدن یخن بیش از پیش تعمیم می یابد. اکنون برهنه سازی که نوعی انتحاری دیگر است. شکل تازه است.