بلند اندیشید و ساده زیست!
هادی میران
«سلیمان لایق» شاعر پرآوازه زبان فارسی و پشتو و یکی از بنیانگذاران و اندیشهپردازان حزب دموکراتیک خلق افغانستان، صبح روز اول عید قربان در یکی از شفاخانههای آلمان بدرود حیات گفت.
پدر لایق که روحانی سنتی و از مریدان سرسخت خانواده مجددی بود انتظار داشت فرزندش نیز مانند او ارادتمند این خانواده بارآید و پا بر جای پای وی بگذارد؛ ولی دست تقدیر سرنوشت لایق را دگرگونه رقم زد. او ضمن اینکه بر نام نهادهشده توسط پدر عصیان کرد، مسیر تحول و تکامل اندیشه و افکارش با مارکسیزم لنینیزم در افغانستان گره خورد.
لایق شاید یکی از باسوادترین بنیانگذاران مبارزه چپگرایی در افغانستان بود که بر آموزهها و سنتهای دینی در افغانستان اشراف قابل توجه داشت و پس از اینکه حزب دموکراتیک خلق افغانستان بر مسند قدرت نشست، نسبت به رفتار رفقایش نگاه منتقدانه داشت.
آقای لایق قلمپردازی توانمند بود و از جوانی در جراید حزبی قلمپردازی کرد، به زبان فارسی و پشتو نیز بسیار سرود و سرودههایش در هر دو زبان، بیشترینه بهعلت اندیشه و نگاه دگرگونه به پیرامون، دلانگیز و ماندگار است.
زندگی سیاسی لایق، مانند هر انسان سیاسی دیگر، قابل نقد است اما آنچه او را نسبت به رهبران سیاسی اسلامگرا متمایز میکند زندگی بیسایه، بیپیرایه و باورمندی او به فضیلتهایی بود که او از آن بهعنوان ابزار دستیابی به ثروت و مکنت بهره نجست و بهرغم شرکت در خوان قدرت، ساده و بیتکلف زیست.
لایق پس از ورود مجاهدین به کابل رهسپار غرب شد؛ ولی پس از سقوط امارت طالبان به افغانستان بازگشت و سالهای پایانی عمرش را در اکادمی علوم افغانستان که یادگار تلاشهای خود اوست کار کرد و در آپارتمان محقرانهاش در مکروریان کابل که تمام اندوخته مادی او بود، زندگی کرد.
درست شش سال قبل که نگارنده به دیدارش رفته بود، درباره آپارتمانش گفت که چگونه توسط مجاهدین بهزور گرفته شده بود و او پس از اینکه به کابل بازگشت با دشواری فراوان موفق شد این تنها اندوخته مالی زندگیاش را از چنگ و دندان قوماندانان مجاهد برهاند.
لایق ازجمله انگشتشمار رهبران اندیشه چپ در افغانستان بود که سحر کلام داشت و مخاطب در گفتارش نوعی کاریزمای روانبخش احساس میکرد. آنگاه که رشته کلامش با آمیزهیی از ادبیات و فلسفه رنگ میگرفت، مخاطب را تا دوردست میکشانید و قدرت منطق و استدلالش سخت دلانگیز مینمود.
او باآنکه گذشتههای سیاسیاش را با دیده نقد مینگریست اما نتیجه انقلاب مجاهدین را ویرانگری تعریفشده میدانست که فقدان خرد جمعی مردم افغانستان آن را بر این سرزمین تحمیل کرد.
اکنون که او چشم از زندگی فروبسته و در برگهای تاریخ این سرزمین آرمیده، افزون بر آثار چاپشده، روزنوشتهای فراوانی از وی برجای مانده که به گفته خودش در زندگی نشر و پخش آن را مصلحت ندیده است. امیدواریم که فرزندان ارجمند او به چاپ آن مبادرت ورزیده و این گنجینه ارزشمند را در اختیار علاقهمندان بگذارند.
این یادداشتها درواقع نمونهیی از دلبستگی لایق به رخدادهای پیرامون اوست که وی از چشمانداز اندیشه و عواطف خود به آن نگریسته و بهعنوان یک تعهد اخلاقی به آسایش و امنیت فردای این سرزمین، به نسل بعد از خود به یادگار گذاشته تا آنها بدانند او در برههیی از تلخکامیهای مردم این سرزمین چه دیده و چگونه دیده است.
رهبران چپ همگی ساده زیستهاند. چنانچه روزهای آخر زندگی ببرک کارمل در فقر و تنگدستی گذشت؛ لایق همانگونه که ساده و بیتکلف زیست، پس از مرگش نیز هیچ تپهیی به او اختصاص نمییابد.
روح لایق شاد و یادش گرامی باد.