بیرق طالبان در قلب ایران!
مصطفی هزاره
حامیان طالبان در تهران با برافراشتن بیرق این گروه، از آن حمایت کردند. تکهیی سپیدرنگ که ظاهرا در ادبیات جنگی به نماد صلح شناخته میشود، اما در قامت این گروه، نمایشگر خون، وحشت، کشتار و بیرحمی است؛ تکهیی که روی آن شهادتین نوشته شده، اما صاحبان آن بیرحمترین انسانهای روی زمین هستند.
همان گروهی که افرادش در ۱۷اسد۱۳۷۷ چند دیپلمات ایرانی را در مزار شریف به قتل رساندند، دقیقاً ۲۲سال بعد و در حوالی همین روز، بیرق پیروزیشان را در قلب تهران و زیر نظر شدیدترین تدابیر امنیتی برافراشتند.
مانور طالبان از چند جهت برای افغانستان و ایران قابل ملاحظه است.
نخست این پیغام را به افراد گروه طالبان در افغانستان و حامیان تفکر آنها در ایران میرساند که تهران نیز مثل پاکستان برای آنها مکانی امن است؛ هرچند شاید ظاهرا مقامات ایرانی با این حرکت مخالف باشند، اما پشت پرده این آزادی در روزهایی اوج گرفتن «افغانیبگیر» در تهران و مشهد، پرسشبرانگیز است!
تجمع هفتاد نفر با ریش بلند و پیراهنتنبان در تهران، بدون حضور نیروهای امنیتی، نشان از این دارد که یا حامیان طالبان آنقدر به تهران و مسیرهای حضور نیروهای امنیتی و پولیس این شهر واقف هستند که میدانستند نیروهای پولیس چه زمانی در آن ناحیه حضور ندارند و یا نشان از این دارد که احتمالا این کار در هماهنگی صورت گرفته باشد.
نکته دیگر این مانور، شاید احتمالا به این مساله اشاره میکند که مقامات امنیتی ایران در پی یافتن بهانهیی برای توجیه اعمال گذشته خود نزد رسانههای بینالمللی در برخورد با مهاجران هستند.
از دید رسانههای بینالمللی مهاجران افغان در ایران، همواره چهرهیی توام با مظلومیت داشتهاند و بهخصوص دو حادثه فیر کردن و سوختن آنها در یزد و همچنین حادثه غرق شدن مهاجران در رودخانه هریرود و واکنشهای منفی داخلی و خارجی، دولت ایران را تحت فشار رسانههای بینالمللی گذاشته است.
ازاینرو به نظر میرسد نیروهای امنیتی ایران از این مانور طالبان، بهعنوان جوازی برای موجهای مختلف «افغانیبگیر» در ایران استفاده کنند و به احتمال دیگر، ارسال پیام غیرمستقیم سیاسی از تهران به کابل است؛ پیامی که به دولت افغانستان میگوید: پس از دوحه، تهران میتواند مهمترین شهر برای پیشبرد گفتگوهای صلح باشد!
از آنجا که تلاشهای آقای خلیلزاد و دولت امریکا درباره صلح، تاکنون نهتنها نتیجه مثبتی در نگرش و اعمال گروه طالبان نداشته، بل برعکس باعث امتیازدهی بیشتر به این گروه و آزادسازی زندانیان خطرناک آن در قالب حاتمبخشی آقای خلیلزاد در عطش رهبریاش در پروسه صلح در پیشگاه مقامات امریکایی شده و این گروه را روز به روز افسارگسیختهتر و بیرحمتر از گذشته کرده است.
به نظر میرسد تهران در حال ارسال پیامی غیرمستقیم به کابل و مناطق وزیرستان بهعنوان دو طرف درگیر جنگ است. آنها از طرفی باتوجه به نتایج ضعیف گفتگوی صلح قطر در افغانستان بهدنبال به دستگیری پروسه تازه صلح برای دولت افغانستان و از طرفی در حال ارسال پیام تازه به طالبان برای جلب رضایت آنها هستند.
اما این پرسش را باید از تهران، دوحه، اسلامآباد و واشنگتن پرسید که به کدام قیمت در حال امتیازدهی به طالبان هستند؟
به گروهی که سالها برای قدرتنمایی از هیچ عمل شنیع و فجیعی دست برنداشت، به خانه، مسجد، مکتب و شفاخانه نیز رحم نکرد و برای عرضاندام بهصورت ناجوانمردانه به کشتار عامه مردم در نقاط مختلف کشور دست زد، چگونه این کشورها میتوانند در بازی سیاست، بر حقیقت چشم فروبسته و کشتارهای مختلف این گروه را فراموش کنند؟
این گروه، ۲۲سال پیش هیچکدام از دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف را زنده نگذاشت. مردم ایران همواره به گروه طالبان بهعنوان خارجشده از دین و مشکوک به مسلمانی نگریستهاند و چهبسا که دانشآموختگان وهابی آنها، مذهب تشیع را رافضی و از دین خارجشده میدانند!
تحرکات گروه طالبان در چند روز اخیر نشان داده که بسیاری از حملات هولناک در افغانستان در بحبوحه گفتگوهای صلح که ظاهرا توسط گروههایی مثل داعش و … به گردن گرفته میشود، در حقیقت توسط افراد تندروی گروه طالبان صورت میگیرد.
پاکستانیها نیز حاضر نیستند برای توافقی ساده روی کاغذ، پایگاههای گرانقیمت طالبان را که آیاسآی برای آنها ساخته است برچینند و هزاران کیلو مواد منفجره و صدها فرد آموزشدیده نظامی و مذهبی طالبان را با گل و شیرینی به صلح بیاورند.
تحرکات گروه القاعده و اصرار طالبان بر آزادسازی افراد خارجی القاعده این گروه از زندانهای افغانستان نشان میدهد که نیت صلحطلبی تنها به اسم طالبان ختم خواهد شد؛ ولی جنگ در قالب بیرق و نام دیگری با همان افراد در افغانستان ادامه خواهد یافت.
در این زمینه هنوز استراتژی ایران مشخص نیست که بهعنوان همسایه، آیا همچون رابطه با طالبان (که خود مقامات ایرانی مدعی هستند در سالهای اخیر با آنها در ارتباط بودند) حاضرند با گروههایی مثل القاعده و داعش نیز به بهانه صلح در پروسه بعدی وارد رابطه و مذاکره شوند؟
از آنجا که در تهران اگر حتی چند سانتیمتر از چادر یک زن کنار برود، با پولیس و نیروهای امربهمعروف مواجه میشود، به نظر نمیآید که برافراشتن دوونیم متر بیرق طالبان توسط هفتاد نفر کار آسان و یا بدون هماهنگی با پولیس باشد.
باید دید که تهران در پی چیست؟ امیدواریم این حرکت، اشتباهی باشد که مقامهای ایرانی را در رابطه با گروه طالبان بیدار کند؛ البته نکته بارز اینجاست که نگاه مردم ایران به طالبان و اعمال آنها همیشه منفی بوده است. آنها هیچگاه طالبان را نمیپذیرند و حرکات آنها را قبول ندارند.