بررسی تیمهای سیاسی کشورهای جهان
بخش اول: ترکیه/ مصطفی هزاره
استانبول باشاک شهیر، تیم تازه سربرآورده غرب استانبول که چند سال از گنجینه دولت ترکیه مینوشد و ریختوپاش میکند، با خریدهای میلیونی ستارههای از رده خارج ریتینگ اروپا به قهرمانی سوپر لیگ ترکیه رسید.
این تیم توانست سلطه ۳۶ساله سه تیم معروف گالاتاسرای، فنرباغچه و بشیکتاش را بشکند و به اولین قهرمانی برسد. جالب اینجاست که باشگاه استانبول باشاک عمر سیساله دارد. از سال۱۹۹۰ که این باشگاه تاسیس شد و توانست دوبار در لیگ دسته دوم ترکیه به قهرمانی برسد.
استانبول باشاک شهیر پس از حضور در لیگ دسته اول ترکیه نیز با قهرمانی در سال۲۰۱۳ به سوپر لیگ رسید و در جهشی بزرگ از سال۲۰۱۶ با نایبقهرمانی و سومی و نایبقهرمانی ادامه داد و امسال نیز با تکمیل جشن قهرمانی به قدرت نخست فوتبال ترکیه در فصل۲۰۱۹ تبدیل شد.
هزینههای بلند این تیم در خرید ستارههای فوتبال و ساخت ورزشگاه مدرن فاتحتریم، یکی از دلایل عمده شهرت و قهرمانی آن است.
فوتبال در ترکیه، از آغاز سوپر لیگ در سال۱۹۵۹ بهصورت مطلق در سلطه چهار تیم بود. گالاتاسرای با ۲۲قهرمانی، فنرباغچه با ۱۹قهرمانی، بشیکتاش با ۱۵قهرمانی و ترابوزان اسپورت با ۶قهرمانی، سلاطین فوتبال در ترکیه بودند.
فوتبالی که با انگلیسیها در قرن نوزدهم و توسط ساکنان انگلیسی منطقه بورنووا به امپراتوری عثمانی پا گذاشت و توانست فکر و ذکر و عرق ملی جوانان ترک را از روحیه اقتدار ملی و عظمت پادشاهی به میدان فوتبال و دویدن به دنبال توپ گرد بهجای نقشه جهان انتقال دهد.
رفتهرفته فوتبال با استقبال بینظیری در ترکیه مواجه شد و شهر استانبول در سال۱۹۰۵ نخستین لیگ داخلیاش را برگزار کرد. برای جوانان خونگرم ترک، عطش دویدن به دنبال توپ فوتبال، آنقدر شیرین بود که بیست سال بعد، بزرگترین امپراتوری این کشور توسط انگلیسیها سقوط کرد و آنان دست از سرگرمی تازه خود برنداشتند. امپراتوری آنان توسط انگلیسیها تقسیم شد و کشورهای تازه به وجود آمد و همزمان نیز در استانبول تیمهای تازه تاسیس شد.
این سنت فوتبال است که همهچیز را تغییر میدهد. قهرمان را از فرمانده نظامی به مربی فوتبال و هیجان را از کشتار به شادی پس از گل و عرق ملی را از سلطهجویی جغرافیایی و سیاسی به سلطهجویی در جدول لیگ تغییر میدهد.
اشرافزادگان
در سال۱۹۰۵ در حوالی محله اروپایینشین شهر استانبول، پرافتخارترین تیم ترکیه در حیطه امپراتوری عثمانی تشکیل شد، تیمی که توانست در سال۲۰۰۰ جام یوفا و سوپرکاپ اروپا را به دست آورد و بزرگترین دستاورد فوتبال ترکیه باشد.
گالاتاسرای که در سال۱۹۰۵ توسط «علی سامی ین» مدیر لیسهیی به نام «گالاتاسرایی» به وجود آمد و توسط اشراف بخش اروپایینشین شهر استانبول حمایت شد و امروزه با ۲۲عنوان قهرمانی، باعث سرخوشی طرفدارانش شده است.
دو سال بعد از تشکیل گالاتاسرای، در بخش آسیایی شهر استانبول، نوریزاده ضیا سونگولن و نجیب اوکان، مدیران لیسه امید محله فنرباغچه، تیم فوتبال امید را به وجود آوردند که چند سال بعد با نام فنرباغچه شناخته شد.
جدال و رقابت بخش آسیایی و اروپایی شهر استانبول، از صد سال گذشته تا امروز، این دربی را بهعنوان چهارمین دربی بزرگ فوتبال جهان معرفی کرده است؛ تقابلی که توانست دغدغه فخرفروشان اروپایینشین استانبول، یعنی کسانی که طبق نقشه جغرافیایی اروپا در بخش اروپا زندگی میکنند و از این لحاظ خود را از طبقه برتر و اشراف میدانند با ملیگرایان بخش آسیایی استانبول، یعنی فنرباغچه و تیم محبوب پدر ترکیه نوین، مصطفی کمال آتاترک را از درگیریهای خونین خیابانی به میدان فوتبال بکشاند.
اما اشرافزادگان گالاتاسرای، دربی دیگری در استانبول با حریف آزادیخواه و فیلسوف خود یعنی بشیکتاش دارد. این دربی برای گروه چارشی هواداران تیفوسی بشیکتاش حکم مرگ و زندگی را دارد. دربی خونین تاریخی شهر استانبول که یک تقابل سیاسی تمامعیار است.
فاتحتریم، اسطوره ملی فوتبال ترکیه، یکی از بازیکنان قدیمی و مربیان گالاتاسرای ترکیه است. از دیگر بازیکنان معروف این تیم میتوان به حسن شاش ترک، فالکائو، پهپه پرتگالی، دیدیه دروگبا، ماشین گلزنی سابق چلسی، آدبایور و ویسلی اشنایدر هالندی اشاره داشت.
ملیگرایان
بعد از گالاتاسرای، فنرباغچه با ۱۹عنوان قهرمانی، دومین پرافتخار ترکیه است. این تیم که همانگونه که در بالا گفته شد، تیم بخش آسیایی شهر استانبول است و با خود افتخار داشتن هواداری تاریخی را یدک میکشد که برای ترکها حکم پدر ترکیه مدرن را دارد.
مصطفی کمال آتاترک، مهمترین هوادار تاریخ فنرباغچه است. پس از آتاترک، شوکرو ساراج اوغلو، نخستوزیر ملیگرای ترکیه که سالها بهعنوان رییس باشگاه فعالیت میکرد، بهعنوان دومین فرد مشهور هوادار فنرباغچه شناخته میشود.
دربی خونین آنها با بشیکتاش، صحنه تقابل نابرابریهای سیاسی ترکیه در میدان فوتبال است. این دیدار همیشه با حواشی مختلف سیاسی همراه است، هواداران آزادیخواه و چپ بشیکتاش هیچگاهی اجازه نمیدهند، هیاهوی دغدغههای اجتماعی و سیاسی آنها در سایه دیدار با فنرباغچه از یاد برود.
فنرباغچه در تاریخ خود بازیکنان بزرگی را داشته است. هارولد شوماخر، دروازهبان آلمان غربی در جامجهانی۱۹۸۲، جیجی اکوچای نیجریایی، آریل اورتگای ارجنتاینی، نیکولا آنلکای فرانسوی، کلودیو تافارل، دروازهبان برازیل در قهرمانی جامجهانی۱۹۹۴، روبرتو کارلوس برازیلی و روبین فان پرسی هالندی از بازیکنان مشهور فنرباغچه هستند.
همانطور که برای هواداران سنتی گالاتاسرای، طرفداری از باشگاهشان نوعی مدرن بودن و بهاصطلاح لوکس بودن تفکر آنها را نشان میدهد، برای طرفداران فنرباغچه، دوست داشتن این تیم مثل آن است که به ارزشهای ترکیه و تمامیت ارضی آن افتخار کنند، بهنوعی آنها با طرفداری از فنرباغچه، خود را مالک افراطی ترکیه میدانند؛ زیرا این تیم برای آنها حکم ترکیه نوین پس از عظمت عثمانی را دارد.
آزادیخواهان
بشیکتاش، دومین تیم پرطرفدار ترکیه و پیچیدهترین تیم فوتبال این کشور است. فوتبال برای هواداران این تیم، چیزی فراتر از نود دقیقه دوش دنبال توپ است. اردوگاه طرفداران بشیکتاش در روزگار فعلی و گذشته، پایگاه مخالفان گردنکلفت اردوغان و دیکتاتوران دیگر است.
هسته مرکزی تاریخی طرفداران بشیکتاش، نه دغدغه مرفههای بیدرد گاتالاسرای است و نه دغدغه عرق ملی فنرباغچهایها، آنها از دل اعتراضهای مختلف سیاسی اجتماعی بیرون آمدهاند. فوتبال در بشیکتاش یعنی مبارزه اجتماعی و استادیوم فوتبال یعنی تریبونی برای فریاد!
بشیکتاش در سال۱۹۰۳ در شهر استانبول به وجود آمد، این تیم با ۱۵قهرمانی در سوپر لیگ ترکیه، سومین تیم پرافتخار تاریخ این کشور است. آنها کالای سیاه و سپید میپوشند که برای آنها بهعنوان نمادی از دوگانگی زندگی است؛ تیمی که خاستگاه آن قشر متوسط و کمدرآمد جامعه بود، در میان کارگران و دانشجویان طرفدار بسیاری پیدا کرد.
هسته مرکزی طرفداران بشیکتاش، گروه چپی سیاسی چارشی است؛ گروهی که در سال۱۹۸۲ و پس از کودتای نظامی ننگین ترکیه از اتحاد برخی از فعالان سیاسی مخالف دولت کودتا تشکیل شد. گروهی که نماد مبارزه و اعتراض هستند و سالهاست که در فضای خفقان سیاسی ترکیه، کارناوالهای سیاسی خود را در استادیوم فوتبال و به بهانه بشیکتاش تشکیل میدهند و شعارهای سیاسی اجتماعی فوتبالی آنها همیشه جاری است.
شعارها از بدو ورود هواداران به استادیوم آغاز میشود. آنها بازیکنان را با شعارهای مختلف پیش از آغاز بازی درحالیکه دستهایشان را مانند نماد باشگاه که چنگالهای عقاب است بالا میبرند، به میدان مسابقه فرامیخوانند. مهمتر از آنکه رقیب بشیکتاش در بازی چه تیمی است، اتفاقهای جهان و ترکیه برای آنها ارزشمند است.
آنها برای ساموئل اتوئو، بازیکن بارسلونا که روزگاری با توهین نژادپرستانه مواجه شده بود، شعار برابری و برادری دادند و در تابلویی بزرگ در ورزشگاه نوشتند: «ما همه اتوئو هستیم.» سال گذشته نیز در اعتراض به استثمار و خشونت علیه کودکان، آنها فریاد میزدند «بشکند دستی که روی کودک بلند میشود.»
آنها با زلزلهزدگان شهر وان در سال۲۰۱۲ همدردی کردند و برای آنها کمک جمعآوری کردند و ارسال کردند. آنها علیه هرگونه بیعدالتی معترض هستند و خواهند ماند.
حتی در خارج از استدیوم ورزشی، آنها پیش از مسابقه برابر رقیبشان فنرباغچه در اقدامی پرشور خون اهدا کردند و برای ترغیب هواداران رقیب یکصدا فریاد میزدند «خونمان از هلال احمر و جسممان به مصاف فنر.» آنها هرسال در سالروز مرگ ناظم حکمت، بر مزار او میروند و شعرهای او را عاشقانه میخوانند.
گروه چارشی در سال۲۰۱۳ یکی از سازماندهیکنندگان اصلی اعتراضات گزیپارک در سال۲۰۱۳ برضد اردوغان بود. رهبران چارشی و حتی اعضای هیئتمدیره این باشگاه از آن زمان تاکنون زیرفشار سنگین تعقیب نامحسوس دولت اردوغان هستند. آنها از سازماندهندگان اصلی پروسه «بهار ترکی» در سال۲۰۱۱ بودند که سرانجامی نداشت.
این تیم، تلفیقی از کارگران و طبقه متوسط جامعه، دانشجویان و نسل پیشروی ترکیه و فعالان مدنی اجتماعی ترکیه است.
بشیکتاش که همان پنج سنگ را معنی میدهد، اشاره به بازی مشهور پنج سنگ ترکی و همچنین اسکلهیی معروف در تاریخ عثمانی است. پس از بشیکتاش، تیم فوتبال ترابوزان اسپورت با ۶قهرمانی در سوپر لیگ ترکیه، بهعنوان چهارمین تیم پرافتخار ترکیه است.
استانبول باشاک
همین اتفاقها بود که چشم اردوغان را به سمت فوتبال برد. پس از سال۲۰۱۳ اردوغان به دنبال تیمی گشت تا بتواند سلطه سیاسیاش را در میدان فوتبال نیز به نمایش بگذارد. از آنجا که نقش هر سه تیم بزرگ استانبولی در پروسه بهار ترکی محسوس بود، چشم اردوغان به سمت قسمت غربی استانبول و محله باشاک افتاد.
باشاک شهیر که از دستاوردهای بهاصطلاح مدرنسازی استانبول توسط اردوغان است، با پیشرفت چشمگیر ساختوساز در ده سال اخیر مواجه بوده است. ازجمله این ساختوسازها در کنار پروژه فرودگاهی و ساختمانهای تجاری بزرگ میتوان به مجموعه پزشکی شهر اشاره کرد که قرار است بزرگترین مرکز پزشکی اروپا باشد.
او این منطقه و این تیم را بهصورت نامحسوس حمایت کرد تا هم منطقه و هم تیم جدیدی را برای مردم بسازد؛ تیمی که علیه او شورش نکند و منطقهیی که با او همسو باشد.
استانبول باشاک استادیوم هرچند کوچک، اما بسیار مدرنی دارد؛ ورزشگاهی که به احترام فاتحترین اسطوره کشور ترکیه به نام او مسما شده است.
این تیم که توسط شهرداری استانبول ساخته شد، در هیئتمدیره آن اعضای برجسته حزب متعلق به اردوغان یعنی حزب عدالت و توسعه است و ریاست این باشگاه را گوکسل گوموشداع، شهردار پیشین استانبول برعهده دارد. امسال هم خود اردوغان با کالای باشاک شهیر به ورزشگاه آمد و در جشن قهرمانی امسال نیز بلال، فرزند اردوغان شرکت کرد.
روبینیو ستاره روزهای دور رئال مادرید و تیم ملی برازیل، دمبا با، اسکرتل و گائل کلیچی بازیکنان مشهور این تیم هستند که در حاتمبخشی سران باشگاه برای جلبتوجه بیشتر خریداری شدند.
اردوغان در پی ساختوساز تازه است. او بنای یک حکومت قدیمی تاریخی- مذهبی یعنی حکومت عثمانی را با نابودسازی تلاشهای آتاترک و دیگر گروههای مدرن ترکیه را دارد. او میداند که برای یک جوان ترک، فوتبال و تیم موردعلاقهاش همانقدر اهمیت دارد که عقاید او؛ از همین رو رجب طیب اردوغان در پی تخریب سه تیم بزرگ استانبول یعنی بشیکتاش، گالاتاسرای و فنرباغچه و ایجاد هویتی جدید در فوتبال است.
اما او توانایی آن را ندارد که هسته صدساله تیمهای استانبولی را از بین ببرد و هویتی تازه برای آنها بسازد. هر تیمی در استانبول برای مردم آن یادآور تاریخی فراموشنشدنی یا شالوده تفکری مستحکم است.
وقتی جوانی محصل در استانبول هزینه خرید وعده غذایی را به خرید تکت بازی بشیکتاش و ایستادن در صف تماشاچیان و فریاد زدن شعارهای انساندوستانه ترجیح میدهد، وقتی پیرمردی ملیگرا در ترکیه همه آنچه از وطن دارد را پای تلویزیون و دیدن بازی فنرباغچه دوباره به یاد میآورد، رویای تازه اردوغان برای آوردن دیکتاتوری در میدان فوتبال، رویای بر آبی معلوم میشود. در فوتبال خبری از کودتا و کشتار و قتل و نابرابری نیست، هرکس آنچه هنر دارد را در میدان پیاده میکند.