فارابی؛ معلم بزرگ شرق
پروفیسر سیریس
حکیم ابونصر محمد بن محمد بن اوزلغ بن طرخان فارابی (۳۳۹-۲۵۷) معروف به معلم ثانی، موسس فلسفه اسلامی و از فیلسوفان بزرگ جهان است.
وی با طرح نوین خود فلسفه اسلامی را تاسیس کرد و به معنی راستین کلمه معلم اول و پدر فلسفه اسلامی شد.
ظهور اسلام و تعالیم روحبخش آن، تحول شگرفی در سیر تفکرات و اندیشه دانشمندانی که در حیطه فلسفه قدم نهادهاند به وجود آورد. فیلسوفان اسلامی با تحقیق و نقد آثار بزرگان فلسفه یونان نظیر ارسطو، نقش بهسزایی در پویایی فلسفه داشتند. شاید بتوان بر پایه مستندات تاریخی گفت که فارابی، نخستین کسی است که مکتب فلسفی را در جهان اسلام بنا نهاد.
ابونصر فارابی، فلسفه یونان را نیک میدانست و در مباحث اسلامی، سرآمد همگان بود. او با احاطه بر این مباحث و تلفیق آن با برهانهای عقلی، گامی بلند در مباحث معرفتی برداشت؛ ازاینرو مرور زندگی این حکیم شهیر، ارج نهادن به مقام شامخ این فیلسوف، پوییدن راهی است که این حکیم برای ما تصویر کرده است.
به قول مارکس، این اعتقاد کلی که در قرونوسطی مانند سایهیی بر اروپا، خاورمیانه و شمال افریقا امتداد یافت، دمید و روحیه داد «روح ارسطو» است.
فارابی که به طور منظم آثار ارسطو را مطالعه کرده بود و آن را در محیط عربزبان بیان داشته و توضیح میداد، در شکوفایی دوباره فلسفه یونان – پس از دوره باستان و گسترش آن در تمام خراسان بزرگ – سهم بهسزایی داشت.
فارابی در قلمرو قزاقستان امروز متولد شد. وی در فاراب، بخارا، مرو، بغداد و حران (کران) تحصیل کرد. نزد او نهتنها مسلمانان، بل مسیحیان نستوره مانند یوهانا (یوان) بن حیلان تحصیل میکردند. فارابی چندین زبان بلد بود و این به او اجازه داد تا فرهنگهای یونانی، سوری و فارسی را بیاموزد. وی تا حدود سال۹۳۲ در بغداد زندگی کرد و سالیان آخر عمر خود را در دمشق، حلب و مصر گذراند.
فارابی نخستین فیلسوف برجسته جهان عرب بود. منابع اصلی فلسفه او را میتوان در سنت یونان و در متون اصلی افلاطون و ارسطو و همچنین در نیوپلاطونیسم و نیوارسطویی اسکندریه یافت. او خود را ادامهدهنده سنت اسکندریایی میدانست و الهام از آن را در یکی از آثار خود بیان کرده است.
فارابی به معنای کامل کلمه فیلسوف بود، همانطور که از تعهد وی به اولویت فلسفه بر الهیات مشهود است. اگر این را با توجه به دیدگاههای دورهیی که او در آن زندگی کرده است در نظر بگیریم وی مفهوم یک کشور جهانی را معرفی کرد؛ مفهومی که در زمان ما اهمیت ویژهیی دارد. درعینحالی که خود احترام کامل به هر فرهنگ و سنتی داشت، اما درواقع این تحملپذیری برخاسته از دیدگاههای سیاسی و فلسفی اوست.
گواهی بر عظمت سهم فارابی این واقعیت است که ابن سینا، یکی از بزرگترین نمایندگان فلسفه قرونوسطایی درمورد او یاد کرده است. ابنسینا تلاش کرد متافیزیک ارسطو را بفهمد، اما وقتی نظریات فارابی را خواند، توانست متن ارسطویی را بفهمد و رساله خود را بنویسد.
فلسفه فارابی نهتنها در جهان عرب بازتاب یافت، بل موسی بن میمون، فیلسوف برجسته یهود قرونوسطایی تحسین خود را از آثار متفکر قزاق پنهان نکرد.
تا قرن سیزدهم، هنگامی که سیاستهای ارسطو به طور منظم مطالعه شد، فارابی تنها فیلسوف قرونوسطایی بود که یک تفکر سیاسی اصیل را برای جهان عرب و مسیحی شکل میداد.
سهم وی در زمینه موسیقی را نیز نباید از یاد برد. بااستفاده از رسم سنتهای فیثاغورسیان و ارسطوکسینوس و همچنین وسعت زیاد عقاید افلاطون و ارسطو، فارابی مولف «کتاب بزرگ درباره موسیقی» شد، اثری که از آن زمان تاکنون توسعه نظری و عملی موسیقی تعریف و از منشا میگیرد.
کار فارابی یکی از جنبههای نهچندان شناختهشدۀ تاثیر فرهنگ یونان، یعنی گسترش آن به سمت شرق را برجسته میکند. نگاه یونان مدرن عمدتا به سمت غرب هدایت میشود و بخش بزرگی از کره زمین را از نظر جمعیت و قلمرو نادیده میگیرد.
فارابی مسیر تحقیق خود را در استپهای دوردست قزاقستان آغاز کرد، جایی که بااحساس اندیشه یونانی فرصت یافت تا در مراکز بزرگ معنوی فرهنگ فارسی و عربی – جایی که فلسفه و علم یونان جایگاه برجستهیی را به خود اختصاص داده است – به فعالیت خود ادامه دهد.
او با آثارش سهم تعیینکنندهیی در احیای اندیشه یونانی در جهان عربزبان داشت که از پیرنهها تا مرزهای چین امتداد یافته بود. فارابی یک فیلسوف واقعی باقی میماند؛ زیرا کارش به بیشترین درجه درک جهانیشدن و افزایش تحملپذیری در همه ابعاد زندگی اجتماعی- سیاسی کمک میکند.
زندگی و آثار او نشان میدهد که تمدن یونان، آن رشتهیی است که دو جهان شرق و غرب را به هم وصل میکند.
یکهزار و یکصد و پنجاهمین سالروز فیلسوف بزرگ ابونصر الفارابی گرامی باد!
با سلام و عرض ادب :
مقاله وزینی بود که در باره روان شاد “فارابی” خواندم. و نویسنده به خوبی حق مطلب را در باره این شخصیت کم نظیر تاریخ تمدن اسلامی اداء کرده است. به راستی که روان شاد فارابی یکی از نوابغی است که در زمانه بسیار حساس تاریخی ظهور کرد و توانست تاثیر عمیق و به سزایی را در تفکر اندیشمندان بعد از خود به جا بگذارد، تاثیر فارابی به قدری شگرف است که شاید بتوان گفت او و اندیشههای او بود که توانست زمینه را برای شگوفایی تمدن اسلامی فراهم سازد. و جالب این که دغدغه اصلی فارابی پیوند و تلفیق میان دین و فلسفه بود .
القاب و عناوینی که به او داده شده است همه برازنده این شخصیت گرانقدر است هم چون : «معلم ثانی»، «مؤسس فلسفه اسلامی» و «انتقال دهنده منطق صوری یونانی به جهان اسلام» . در اهمیت جایگاه علمی و فلسفی فارابی همین بس که بسیاری از شارحان و تذکره نویسان از وی به عنوان بزرگترین فیلسوف مسلمان یاد میکنند و مستشرقینی هم چون «دی فو» در مقام قیاس، وی را برتر از ابن سینا برشمردهاند.
هرچند در تاریخ اندیشه اسلامی از« کندی» به عنوان نخستین فیلسوف عرب یاد میشود با وجود این وی هرگز نتوانست مکتبی فلسفی بنا کند و نظامی جامع ارائه دهد. اما راه را برای دیگر فلاسفه باز کرد که فارابی آن را پیمود و به کمال رساند. چنان چه فارابی به تحقق این امر مبادرت ورزید و به همین دلیل از وی به عنوان مؤسس فلسفه اسلامی یاد میشود.
امیدوارم کشور های اسلامی در ترجمه و چاپ و نشر آثار فارابی بیشتر همت کرده و در آن آثار و افکار آن واکاوی بشتر و بهتر کنند تا دیدگاه های فارابی در باره سایر مسایل واضع و روشن گردد چون او در بخش های مختلف زندگی بشر قلم زده است. و باید شخصیت شاخص این دانشمند بزرگ اسلامی کما حقه به نسل های آینده و جهان معرفی شود. ما هم همگام با نگارنده مقاله با درود بر روح آن دانشمند فرزانه یک هزار و یک صد و پنجاهمین سالروز فارابی را گرامی می داریم با سپاس از روزنامه وزین راه مدنیت بابت نشر این مقاله با این شعر از روان شاد فارابی بسنده می کنم.
اســـــرار وجود خام و ناپخته بماند
و آن گوهر بس شریف ناسفته بماند
هر کس به دلیل عقـــل چیزی گفتند
آن نکته که اصــــل بود ناگفته بماند