فقر بیان احساسات چیست؟
خالصه اسحاقزاده، عضو جامعه روانشناسان جوان افغانستان
آیا تاکنون به اینکه چرا نمیتوانید احساسات خود را بر زبان آورید، اندیشیدهاید؟
پدر با فکر کردن درباره خوشبختی فرزندش خوابش نمیبرد، ولی حتی یکبار هم با او دراینباره صحبت نکرده و از او نپرسیده است که «فرزندم چه چیزی تو را خرسند میکند؟»
دختری بهعلت رنجش از سخنان دوستش، با او حرف نمیزند؛ ولی هیچگاه به وی نگفته است که «از حرفهایت آزردهخاطر شدهام.»
خانمی که همسرش را بسیار دوست دارد، از ابراز احساسات خود ناتوان است.
روانشناسان به اینگونه رفتارها «آلکسیتایمیا» یعنی فقر کلمات در بیان احساسات میگویند. اینگونه حالتها در فرهنگ ما به رسمی مروج تبدیل شده است؛ «پنهان کردن احساسات و بروز ندادن آن!» که مخصوصا در بین آقایان بیشتر مشاهده میشود. یکدیگر را دوست داریم ولی قدرت ابراز آن را نداریم، بنابراین میتوان گفت که ما آدمهای فقیری در بیان احساسات خود هستیم!
«آلکسیتایمیا» یکی از معضلات حاد و پیشرفته روانی است که در حوزه روانشناسی – باوجود شیوع گسترده آن – اندک صحبتی از آن به میان آمده و در جامعه ما افراد کمی از آن آگاهی دارند.
در تعریفی مختصر میتوان گفت که «آلکسیتایمیا» یا نارسایی هیجانی نوعی اختلال در ساختارهای شخصیتی است که ناتوانی در تشخیص و تمیز احساس خود و دیگران از ویژگیهای آن به شمار میرود و همچنین مشکلی شخصیتی است که فرد براثر آن نمیتواند احساسات خود را شناسایی و توصیف کند.
انسانها حالات درونی، هیجانات و احساسات خود با عصبانیت، افسردگی، ناراحتی، شادی و … بروز میدهند؛ اما افراد مبتلا به آلکسیتایمیا از بیان آن ناتوان هستند. آنها بهعلت ناتوانی در تشخیص و ارزیابی عواطف و احساسات خود و دیگران، در برقراری ارتباط با همسر، خانواده، دوستان و … دچار مشکل میشوند و به همین علت اغلب گوشهگیر و منزوی هستند.
احتمالا فرد مبتلا به آلکسیتایمیا بهعلت انزوا و گوشهگیری، بدون اطلاع از بیماری خود، در خطر ابتلا به افسردگی حاد باشند. روانشناسان نیز در شناسایی این افراد دچار مشکل هستند؛ زیرا علایم این بیماری بسیار پیچیده و مرموز به نظر است.
روانشناسان و پژوهشگران عوامل مختلفی را موجب ابتلا به این مشکل میدانند که در آن عوامل ژنتیکی و محیطی دارای نقش است. گفته شده است که از لحاظ ژنتیکی، مردان نسبت به زنان بیشتر دچار این بیماری میشوند. همچنین احتمال سرایت این بیماری در آینده به فرزندان والدینی که دچار این بیماری هستند وجود دارد.
بعضی پژوهشگران حوزه روانشناسی سبب یا عوامل این بیماری را به ویژگیهای شخصیتی و بعضی دیگر آن را به سبک دلبستگی ناایمن والد کودک مرتبط میدانند. همچنین روانشناسان آن را به زندگی در محیطهایی که ابراز هیجان در آن نامناسب تلقی میشود و فرد نحوه سازگاری موفقیتآمیز با سطح احساسات و هیجانش را نیاموخته است و یا به آسیبها و تروماهای زندگی مرتبط میدانند.
ابهام خلق (الکسیتایمیا) بهعنوان صفتی شخصیتی موثر در سببشناسی بیماریهای روانتنی مطرح شده است. افراد آلکسیتایمیا بهعلت ناتوانی در ابراز احساسات دست به فعالیتهای غیرکلامی مخربی مانند آسیب رساندن به بدن خود، تخریب و شکستن اشیا، نوشیدن الکول و مصرف مواد مخدر میزنند.
راههای درمان الکسیتایمیا
بهترین درمان ارایهشده توسط روانشناسان که نتایج مثبت داشته است، استفاده از درمان CBT یا شناختی- رفتاری در مشاوره است که در آن، گروه درمانی نیز به رشد هوش هیجانی افراد مبتلا کمک میکند. افزون بر آن، درمانهایی نیز وجود دارد که خود افراد میتوانند به آن اقدام کنند:
- انجام فعالیتهای هنری خلاقانه
- یادداشتبرداری روزانه احساسات
- انجام تکنیکهای مختلف آرامسازی
- خواندن داستانهای احساسی که سرشار از انرژی و برونریزی احساسات است.