تحلیل

هزارتوی صلح و برندگان احتمالی

هادی میران

لویه‌جرگه مشورتی صلح درباره سرنوشت چهارصد زندانی طالبان، پس از سه روز بحث و تبادل‌نظر، رای مثبت به رهایی آن‌ها داد و بدین‌سان مانعی که در برابر آغاز مذاکره بین‌الافغانی میان دولت و طالبان قد برافراشته بود، از میان برداشته شد.

البته از همان آغاز کار لویه‌جرگه و بیانیه افتتاحیه رییس‌جمهور پیدا بود که برآیند بحث و جدال اعضای لویه‌جرگه، چیزی کمتر از توافق بر رهایی این زندانیان نخواهد بود و برگزاری لویه‌جرگه درواقع پاشیدن رنگ مشروعیت به اقدامی تلقی می‌شد که دولت ناگزیر از انجام آن بود.

تصمیم لویه‌جرگه مبنی بر رهایی این چهارصد زندانی طالبان، با استقبال کشورهای دور و نزدیک منطقه مواجه و از آن به‌عنوان اقدامی در راستای استقرار صلح و ثبات در افغانستان سخن گفته شد.

اکنون تمامی زندانیانی که طالبان رهایی آن‌ها را پیش‌شرط آغاز مذاکرات بین‌الافغانی قرار داده بودند، از قید رها شده‌اند. در میان آن‌ها کسانی هستند که تسهیل‌کننده عملیات‌های انتحاری و انفجارهای خونین مانند حمله به هوتل انترکانتیننتال شناخته شده‌ و براساس فیصله‌های عدلی و قضایی، به اعدام و یا حبس بلندمدت محکوم شدند.

دست تقدیر اما سرنوشت آن‌ها را به‌گونه دیگری رقم زد و شانسی برای زندگی به آن‌ها داد. قدم بعدی پس از رهایی زندانیان طالبان، آغاز مذاکره بین‌الافغانی است که انتظار می‌رود به‌زودی در قطر شروع شود؛ البته کشورهایی مانند ناروی، آلمان و سویدن برای میزبانی از نشست میان طالبان و دولت افغانستان اعلام آمادگی و همکاری کرده‌اند و احتمالا نشست‌های بعدی در این کشورها برگزار خواهد شد.

پرسش اصلی اما این است که سرنوشت این مذاکرات به کجا خواهد انجامید و اگر این مذاکرات به نتایج لازم منتج نشود، سیرت و صورت آن چگونه خواهد بود؟

پاسخ دقیق به این پرسش، پیش از همه‌چیز مستلزم اشراف مناسب بر شکل و محتوای بازی‌ها و شگردهای سیاسی است که در پیرامون این موضوع شکل گرفته و با عنوان و چهره‌های متفاوت ادامه دارد.

دقت در فرازوفرود این بازی چنان می‌نماید که بیش از اینکه این  فرایند توسط ایالات متحده، طرح و تدوین شده باشد، توسط انگلیس‌ طرح شده که ویژگی‌های رفتاری و روان جمعی مردم افغانستان را خیلی بیشتر و دقیق‌تر از ایالات متحده امریکا می‌شناسند.

هرچند هزینه‌های مالی و دیپلماتیک این پروژه بردوش ایالات متحده امریکا است، اما مهندسی آن بدون تردید از ابتکارات انگلیس‌ها دانسته می‌شود که نمونه‌های تاریخی آن نیز در تاریخ افغانستان به ثبت رسیده است.

پایان خونین پادشاهی آخرین سلسله سدوزایی، شجاع‌الملک مشهور به شاه شجاع و رهبری قیام ضد انگلیسی توسط وزیر اکبر خان و صلاح انگلیس‌ها بر بازگشت امیر دوست‌محمد خان، پدر وزیر محمداکبر خان بر تخت قدرت که در هند بسر می‌برد، شباهت بسیاری با معامله ایالات متحده با طالبان دارد که در گذشته‌یی بسیار نزدیک بخشی از پیکره خبیثه تروریزم بین‌المللی را به رسمیت شناخته بود.

بازگشت امیر دوست‌محمد خان به پادشاهی توسط انگلیس‌ها که پسرش فرماندهی نابودی لشکر شانزده ‌هزار نفری انگلیس‌ها را برعهده داشت، از یک‌ طرف به‌قصد سرد کردن شعله‌های احساسات به‌وجود آمده علیه انگلیس‌ها در افغانستان صورت گرفت و دوام آن می‌توانست به قیام گسترده علیه حضور آن‌ها در شبه‌قاره هند منجر شود. از چشم‌انداز دوم، به‌منظور حفاظت از منافع انگلیس‌ها در افغانستان بود که کسی مناسب‌تر از امیر دوست‌محمد خان و فرزندش وزیر محمداکبر خان تشخیص داده نشده بود.

اکنون اگر تاریخ را نقب بزنید و طالبان را در نقش وزیر محمداکبر خان مطالعه کنید، به این درک و دریافت نزدیک خواهید شد که نقش ابزاری طالبان در راستای تامین منافع استراتژیک ایالات متحده امریکا در افغانستان و منطقه بسیار اثرگذارتر از نقش جریان‌های دیگر تشخیص داده شده که شریک ایالات متحده امریکا در  فرایند مبارزه با تروریزم بین‌المللی بوده‌اند و بر آموزه‌هایی مانند تامین دموکراسی و حقوق بشر تاکید می‌ورزند.

پس باتوجه به این منطق، هیات مذاکره‌کننده دولت افغانستان در  فرایند مذاکره و چانه‌زنی‌های سیاسی با طالبان، سفر به‌شدت پرچالش و دشواری را پیش‌رو خواهد داشت که موفقیت آن افزون به ظرفیت و مهارت شخصی اعضای آن‌ در مذاکره، به میزان حمایت حامیان منطقه‌یی و بین‌المللی دولت افغانستان نیز گره خورده است.

 آنچه که در این مذاکره برای دولت افغانستان تعیین‌کننده خواهد بود، انسجام سنجیده‌شده جریان‌های سیاسی مخالف با استقرار امارت اسلامی و حمایت آن‌ها از دولت و شورای عالی مصالحه ملی است. از طرف دیگر نیز نحوه تعاملات دولت با شرکای بین‌المللی می‌تواند در تعریف مسیر این مذاکرات نقشی بسیار برجسته داشته باشد.

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

  1. با سلام و عرض ادب :
    تحلیل خوبی کرده است. اما به نظرمن مذاکره شاید صورت بگیرد ولی دیدگاه ها از هم بسیار فاصله دارد. و اگر این که امریکایی مثل این که تا حالا د رمذاکرات صلح و امضای توافق نامه دولت افغانستان را دور زده است. به قول آقای میران یک بخش از بدنه خبیثه تروریزم را به رسمیت شناخته و به آن مشروعیت سیاسی داده و از چهره خشن آن قباحت زدایی نموده است. اگر در مذاکرات امریکایی ها و انگلیس ها اعمال نفوذ نه کنند و اراده خود را مثل که تا به حال کرده اند، تحمیل نه کند. احتمال توافق به نظر نه می رسد. شاید زیر نام مذاکرات صلح وقت گذرانی نمایند و چانه زنی کنند و به نتیجه هم نرسند.
    از جانب دیگر وضعیت کنونی با وضعیت زمان استعمار انگلیس کمی فرق می کند. زیر اگر دوست محمد خان دست نشانده و مزدور انگلیس ها بود . آزادی خواهان آن روز گار در انحصار انگلیس ها نبود. اما امروز قضیه فرق می کند. هر دو جانب منازعه را امریکایی ها مدیریت می کند. هم دولت و هم تروریستان را . بنا براین امکان تطبیق هر گونه طرح و نقشه موجود است. هر طوری که بخواهند می توانند مسیر حیات سیاسی کشور ما را هدایت کنند. چنان تا به حال نموده اند. معلوم نیست که امریکایی ها و اروپایی ها که به اصطلاح عوام : از یک دهن نان می خورند و از یک ک….) گوز می زنند چه طرح و برنامه در عقب صلح خواهی شان دارند. و این نیز معلوم نیست که این صلح موعود که قرار است بیارند ، موقتی است یا دایمی. هر چه است زیاد امیدوار کننده نیست. به هر حال گذر زمان همه چیز را ثابت می سازد. تشکر.

دکمه بازگشت به بالا