شاه امانالله خان؛ مشروطیت و تجددخواهی ناتمام
سید عبدالله احمدی، فعال حقوق بشر
مشروطهخواهی، حرکتی گروهی برای محدود کردن استبداد در نظام شاهی است؛ البته با نافذ شدن قانون اساسی و جداسازی نیروهای سهگانه قدرت.
مشروطه را مهار اقتدار سنتی و توزیع قانونمند قدرت در چارچوب نهادهای نو خواندهاند. مشروطیت نه برای براندازی نظام شاهیست و نه پیروزی نظام جمهوری.
از سوی دیگر از جنبش ضد استبدادی سال۱۹۰۹ (مشروطه اول) هیچگونه آییننامه و مرامنامهیی در دست نیست تا آرمان و مرام آن را گمانهزنی کرد – و آنگاه با قاطعیت مورد نظر تاریخنگاران افغانستان – آن را بر پیشانی این یا آن حرکت سیاسی، اجتماعی و دینی کوبید.
استاد حبیبی مینویسد: «جمعیت مشروطهخواهان افغانستان یا جاننثاران ملت ظاهرا مرامنامه خاص و مکتوب نداشتند و یا به ما نرسیده است.»
امانالله خان با عمل کردن برخلاف اجدادش، اقدام به تجددخواهی در کشور کرد. ریشه تجددخواهی امانالله خان را میتوان در موارد زیر جستجو کرد.
آشنایی به علوم روز
شاه امانالله مشهور به غازی امانالله خان، فرزند سوم امیر حبیبالله خان، نواسه امیر عبدالرحمان خان و نبیره امیر دوستمحمد خان از دودمان بارکزی است. وی در اول جنوری۱۸۹۲ در پغمان کابل به دنیا آمد. شاه امانالله یگانه فرزند امیر حبیبالله خان بود که در لیسه نظامی آموزش دید و با صاحبمنصبان اردو ارتباط نزدیک داشت.
عضویت در جنبش مشروطهخواهان
امانالله خان عضویت جنبش مشروطهخواهان را داشت و این باعث تشویق وی برای تغییر و تجدد شد.
تحولات سیاسی و اجتماعی کشورهای ماحول افغانستان و جهان
رویدادهای پس سالهای جنگ اول جهانی، در پایان این جنگ در سال۱۹۱۸ میلادی و پسازآن بر شکلگیری حوادث در جهان و منطقه و ازجمله بر افغانستان اثر گذاشت. در افغانستان امیر امانالله خان پس از قتل پدرش در فبروری۱۹۱۹ به پادشاهی رسید.
با روی کار آمدن هتلر، وی گزارش هیات اکتشافی «هنتیگ- نیدرمایر» را که در سال ۱۹۱۴-۱۵ از منطقه هندوکش تدوین شده بود، نادیده گرفت و افغانستان را مرکز سیاست خارجی و نظامی آلمان قرار داد. او سعی کرد افغانستان را به اتحاد آلمان در جنگ جهانی اول علیه هندوستان – که مستعمره انگلیس بود- دعوت کند.
در سال۱۹۲۱ دوباره روابط دیپلماتیک بین آلمان و افغانستان برقرار شد و براساس یک قرارداد فرهنگی امضاشده بین دو کشور در سال۱۹۲۴ مکتب آلمانی «نجات» و سپس «امانی» در کابل تاسیس شد. قراردادی نیز برای ایجاد راهآهن و اعزام متخصصان آلمانی به افغانستان به امضا رسید.
براساس این قرارداد، ساختمان قصر دارالامان و پل آرتل در کابل روی دست گرفته شده و در سال۱۹۲۶ پیمان دوستی میان دو کشور بسته شد. سفر شاه امانالله خان در سال۱۹۲۸ به برلین منجر به تحکیم روابط فرهنگی و اقتصادی میان دو کشور شد.
به گفته غبار «در نوامبر۱۹۲۸ به یک رویداد معمول میان یک دسته پشتون کوچی و دهنشینان شینوار، از جانب ماموران محلی برخوردِ درخور و مناسب صورت نگرفت؛ شورش به یک بلوای مسلحانه علیه دولت مرکزی تبدیل شد.»
سفرهای خارجی
سفرهای خارجی هشتماهه (به روایتی ششماهه) به اروپا، آسیا و افریقا در ۲۹نوامبر ۱۹۲۷ آغاز شد و تاثیر شگرفی بر انگیزه و اقدامات بعدی شاه امانالله خان در راستای تجدد و مشروطهخواهی گذاشت.
طی این سفرها شاه جوان از کشورهای مصر، ایتالیا، فرانسه، بلجیم، سوییس، آلمان، انگلستان، پولند، شوروی، ترکیه و ایران دیدار کرد و استقبال باشکوهی از شاه امانالله صورت گرفت. در ایتالیا لقب «موسیلینی شرق» به او داده شد. صدراعظم وقت انگلستان از او و خانوادهاش پذیرایی بینظیری کرد. در پایان سفر شاه از راه بندر اسلامقلعه به کشور بازگشت.
وصلت با خانواده طرزی
ازدواج با ملکه ثریا، دختر محمود طرزی که تجربه زندگی در خارج از افغانستان (ترکیه) را داشت و با فرهنگ تجدد و زندگی مدرن تا حدودی آشنا بود بر اصلاحات و تفکرات شاه امانالله خان اثرگذار بود. ارتباط با این خانواده، امانالله خان را به مطالعه و فعالیتهای فرهنگی و مدرن ترغیب و تشویق کرد.
شاه امانالله با همکاری محمود طرزی مسایلی چون تعدد زوجات (بیش از چهار زن در یک زمان)، جلوگیری از رسم «بدلی» یعنی انتقام خونی در میان قبایل را ممنوع اعلام کرد.
تعدد زوجات پس از وفات امیر دوستمحمد خان و با افزایش آنها از سی تا چهل زن در قید یک سردار رایج شد. این خود موجب ناتوانی آنها در تعلیم و تربیت فرزندان و همچنین تشدید همچشمی و نفاق بین امباقها و فرزندان آنها میشد.
این وضع باعث شد که فرزندان آنها به انواع لهو و لعب مشغول شده و از تحصیل و تعلیم بازمانند. در آن زمان، سواد اکثر شاهزادگان در خواندن کتاب فارسی و نوشتن یک امر و احکام خلاصه میشد.
دستاوردهای امانی در عرصه تجددخواهی
یک: استرداد استقلال افغانستان از هند بریتانیایی که با امضای سند راولپندی رسمیت یافت.
دو: پیروزی در جنگ سوم افغان و انگلیس
سه: تغییر حکومت از شاهی به مشروطه شاهی
چهار: تصویب نخستین قانون اساسی زیر نام نظامنامه اساسی افغانستان. (بیش از پنجاه نظامنامه یا قانون برای تنظیم عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به اجرا درآمد.)
برای نخستین بار در افغانستان مجلس شورای ملی توسط امانالله خان، مطابق برنامههای جنبش مشروطیت پایهگذاری شد.
وی پس از بازگشت از سفر معروف و طولانیاش به اروپا، طرح تازهیی برای تشکیل شورای جدید در اجلاس بزرگ سران قبایل (پنجم تا هفتم سنبله۱۳۰۷) مطرح کرد. در این نشست هزار نفری، تشکیل شورای منتخب ۱۵۰نفری به تصویب رسید و در متممی که به قانون اساسی افزوده شد، بر تبدیلی «شورای دولت» به «شورای ملی» و سازماندهی فعالیتهای آن در چارچوب قانونی جداگانه تاکید شد.
این قانون نیز در اجلاس سران قبایل در پغمان با عنوان «نظامنامه انتخابات شورای ملی» تصویب و در آن مقرر شد که همه اعضای شورای ملی توسط مردم بهصوت مستقیم و برای یک دوره سه ساله انتخاب شوند. نداشتن ماموریت رسمی در دولت، داشتن توانایی خواندن و نوشتن و سن بین ۲۰ تا ۷۰ از شرایط آن بود.
امانالله خان در جرگه پغمان پیشنهاد کرد که اعضای آن، اعضای مجلس شورای ملی را از میان خود برگزینند؛ اما اعضای جرگه آن را نپذیرفتند و زمینه برگزاری انتخابات نیز هرگز فراهم نشد. به همین علت، در دوره امانی فقط «شورای دولت» برای چند سال ادامه فعالیت داد.
پنج: معارف
– لیسه نجات یا امانی و لیسه مستوره (ملالی)
– فرستادن دختران و پسران به خارج از کشور برای ادامه تحصیل
شش: آزادیهای مدنی
– لغو بردگی
– تحریم تعدد زوجات
– لغو بد دادن (ازدواج اجباری)
– آزادی در نوع پوشش زنان
هفت: فعالیتهای رسانهیی و نشر اخبار و چاپ کتاب
بیش از ۲۰نشریه ازجمله روزنامه، جریده، مجله و نشریههای دولتی و اختصاصی و آزاد در مرکز و برای نخستینبار در ولایات افغانستان منتشر شد؛ اما یکی از دستاوردهای مهم این دوره در عرصه مطبوعات تصویب نظامنامه مطبوعات و یا قانون مطبوعات در ۱۸ماده در جدی۱۳۰۳ و بهدنبال آن ظهور مطبوعات آزاد یا غیردولتی بود.
نخستین شماره «ارشادالنسوان» مجله هفتهوار اختصاصی زنان افغان در ۲۷حوت ۱۲۹۹ منتشر شد. این نشریه پنجشنبه هر هفته منتشر میشد، ولی مشخص نیست که در مجموع چند شماره از آن منتشر شده است.
هشت: ایجاد روابط دیپلماتیک با کشورهای منطقه و جهان
نه: حمایت از صنایع ملی
دلایل ناتمامی و ناکامی برنامههای تجددخواهی شاه امانالله
- اقدامات از بالا به پایین بود (شاه دیکته میکرد که زنم حجاب ندارد و شما نیز حجاب نداشته باشید، بدون فرهنگسازی و اقدامات همهجانبه.)
- نارضایتی درباریان و شاهزادگان از اقدامات تجددخواهی شاه بهعلت کاهش امتیازاتشان و اقدام آنها برای خلع شاه
- عواید داخلی به میزانی نبود که بتواند پاسخگوی بلندپروازیهای تجددخواهی امانالله باشد.
- شاه، خود غربزده شده بود و بعد از سفر هشتماهه به غرب و مقایسه وضعیت افغانستان و اروپا، مجذوب فرهنگ و زندگی اروپایی شده بود و میخواست ظواهر زندگی در افغانستان مانند اروپا شود.
- ترجیح مسایل ظاهری و شکلی مدرنیته و کاهش چشمگیر بودجه نظامی و نداشتن اردوی قوی
- بیخبری و کماطلاعی از وضعیت واقعی زندگی فرهنگی مردم و نادیده گرفتن حساسیتها و عرف جامعه در اصلاحات
دلایل عدمپذیرش تجدد از طرف مردم
- اکثریت قریب به اتفاق مردم افغانستان تجربه و شناختی از زندگی مدرن و مزایای آن نداشتند.
- مردم پایبند زندگی قبیلهیی خود بودند و مصمم به استمرار آن بودند و اکنون نیز هستند.
- تصور مردم از شاه، فردی بیدین و بیباور به اسلام بود (بیگانگان در ایجاد این تصور نقش بارز داشتند.)
- تسلط بنیادگرایی بر افکار عمومی و بسیج مردم
مثلا «ملای لنگ» در یک گردهمایی با حضور خیل عظیمی از مردم، در یک دست قرآن و در دست دیگر قانون جزای دوره امانالله خان را گرفت و گفت: «مسلمان حقیقی باید بین نظامنامه و قرآن مجید انتخاب نماید.» حتی همان زمان نیز کسی جرات نداشت به قانون اساسی، «قانون» بگوید، به همین علت از آن به عنوان نظامنامه یاد میشد.
دلایل خارجی
- رقابتهایی که قدرتهای جهانی وقت مانند انگلستان، شوروی و آلمان در منطقه برای ضربه زدن به یکدیگر و نفوذ بیشتر در افغانستان داشتند.
- هند بریتانیایی از گسترش فرهنگ استقلالخواهی در شبه قاره در هراس بود و اتحاد جماهیر شوروی نیز ترس مشابه در آسیای میانه داشت.
- بعد از امضای پیمان راولپندی، کمک نقدی هند بریتانیایی به افغانستان قطع شد.
جمعبندی
در دوره کنونی نیز مشابهات تاریخی فراوانی در راستای عدمموفقیت تجددخواهی با آن دوره دیده میشود. برای مثال رقابتهای قدرتهای جهانی و قدرتهای منطقهیی در افغانستان، کاهش کمکهای خارجی به دولت افغانستان، نارضایتی بخشی از مردم از اقدامات حکومت، غیراسلامی دانستن حکومت کنونی توسط برخی گروههای رادیکال، نداشتن بودجه کافی برای اداره کشور و عدم خودکفایی اقتصادی دولت.
با بررسی وضعیت موجود میتوان گفت که افغانستان بار دیگر در آستانه تکرار تاریخ قرار گرفته و هر اقدام اشتباهی میتواند دوباره فرصتهای درخشان پیشرفت را نابود کند. بر نخبگان، اندیشمندان و روشنفکران کشور است که این بار با حمایت از جریانهای اصلاحی و آگاه کردن مردم، از بروز دوباره شکست و عقبماندگی کشور جلوگیری کنند.
منابع و ماخذ
– غبار، غلاممحمد، افغانستان در مسیر تاریخ، انتشارات میوند، ۱۳۹۲٫
– فرهنگ، محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، درخشش، ۱۹۹۲٫
– فیاض، علیاکبر، تاریخ مختصر افغانستان، خاوران، ۱۳۹۴٫
– کاتب، فیضمحمد، سراجالتواریخ، امیری، ۱۳۹۵٫
– تیمور، تاریخ ملی هزاره.