خار چشم جهان مردانه!
جان استوارت میل در رسالۀ انقیاد زنان مینویسد: «حمله کردن به یک اعتقاد همگانیِ غلط، کاری طاقت فرسا است.» در مسالۀ آزادی زنان مصداقی برای این حرف میل است. زیرا محدودیت زنان امری عادی تلقی میشود. آن کس که به آزادی زنان معتقد است باید دلیل ارایه کند، نه آنکس که به محدودیت زن معتقد است.
اگر فردی بیگناه در اتاقی حبس باشد، او میتواند و باید آزادی خود را مطالبه کند و برای این مطالبه نیازی به اقامۀ دلیل ندارد. اما زنی که ادعای آزادی میکند، زنی که درس میخواند و کار میکند در موقعیتی مشابه باید توضیح بدهد چرا خواهان این حقوق است. زیرا آزادیِ زن امری عادی و معمولی نیست، چه بسا در بسیاری فرهنگها غیر معمول است.
در این هفتخوان رستم، خواناول همین توضیح دادن است. زن نه تنها به دیگران که باید به خودش هم توضیح بدهد چرا میخواهد در جامعه حضور داشته باشد. اگر زنی از این مرحله بگذرد، که برای خودش و برای دیگران واضح و مبرهن سازد که حضور او در جامعه چه نفعی برای او و جامعه دارد، خوان بعدی از این هم دشوارتر است.
در رمان کوتاه پنه لوپه به جنگ میرود اثر اوریانا فالاچی داستان زنی را میخوانیم که با اعتقادی راسخ به فمنیزم و برابری، برای تحصیل، کار و ماجراجویی در دنیایی مردانه از ایتالیا که خانۀ امن او و خانواده و نامزدش است، به آمریکا میرود. جهان و قوانینش چنان دگم و مردانه است که او طاقت نمیآورد و شکست خورده دوباره به ایتالیا بازمیگردد. این تصویر زنی است که به خود و توانایی هایش باور دارد ولی قوانین بازی مردانه را نمیداند. مثل آن است که مهرههای تخته نرد را روی صفحۀ شطرنج بگذاریم. هر چقدر هم نرد را خوب بلد باشی، مهرههایش روی صفحۀ شطرنج به درد نمیخورد.
جهان مردانه یعنی چه؟ روزی در همین کابل سوار تکسی شده بودم، گویا تکسیران زنی که پهلوی من در سیت پیشرو نشسته بود را آزار میداد، زن صدایش را بلند کرد و اعتراض کرد. موتروان گفت تو اگر زن خوبی بودی در خانه مینشستی، چرا اصلا بیرون آمدهیی؟! زمانی که برای کانکور درس میخواندم زیاد میشنیدم که میگفتند اگر قرار است ازدواج کنید و خانهنشین بشوید، چوکیهای پوهنتون را به ناحق اشغال نکنید.
جهان مردانه، جهانی است که در آن زن نباید در جامعه باشد و اگر هم حضور دارد، ما مسوولیتی در قبالش نمیپذیریم. ما مرخصی زایمان و بارداری به او نمیدهیم. ما مرخصی دوران پریود به او نمیدهیم. حتی معاشی معادل معاش مرد به او نمی دهیم. تا اینجا باز هم قابلتحمل است. جامعه حتی در قبال امنیت جانی زن هم مسوولیتی نمی پذیرد.
فاطمه احمدی(پولیس زنی که ادعای آزار جنسی از طرف همکاران بالارتبهاش را داشت) صرفنظر از درستی یا نادرستی ادعایش، صرفنظر از بدنامی یا خوشنامی خودش، حرفی زد که قابل تامل است. دولت با اینهمه تبلیغات برای به صحنه آوردن زنان در جامعه، چقدر در مقابل این زنان مسوولیت می پذیرد؟ وقتی سیستم از ما زن پولیس میخواهد، زن داکتر، زن خبرنگار، زن مهندس و وزیر و وکیل و معاون، سیستم چقدر قرار است خودش را تغییر بدهد، این صفحه شطرنج چگونه مهرههای تخته نرد را در خود جای میدهد؟ وقتی دختران مکتبی را تشویق میکنید که درس بخوانند و شغلی داشته باشند، چقدر مصوونیت شغلی برایشان فراهم میکنید؟ آیا سزاوار است دختری که تشویق و ترغیب شده است پولیس بشود، زیر چرخ دندههای سیستم خرد بشود؟ این دختر به دنبال تعریف جدیدی از زن بودن با دودلی وارد پروسهیی شده است که از او زنی پولیس میسازد.
زن شاغل دیگر یک زن سنتی نیست، تعریف کلاسیک از زن خانهدار و مادر و همسر برای او کافی نیست. او هویت قبلی خود را، هویت مادرانش را به کناری نهاده و در جستجوی معنی جدیدی از زن بودن برخاسته است. و این به پا خاستن معلول تبلیغات و فرصتهایی است که سیستم در اختیار او قرار داده است. در کنار هویتهای سنتی برای زن و مرد، باید هویت جدید و مورد احترامی شکل بگیرد که زن شاغل را تعریف کند. به همگان بفهماند که زنی که کار میکند، فاحشه نیست که هدف پیشنهادات نامشروع قرار بگیرد. زنان بسیاری در میان این توحش مردانه هویت خویش را از دست دادهاند یا با ناامیدی به خانه بازگشتهاند. وقتی سیستم به وجود حتی نمادین این زنها نیاز دارد، باید در برابرشان مسوولیت هم بپذیرد.
آزار جنسی در محل کار تنها پیشنهاد نامشروع نیست. اینکه توقع داشته باشی بتوانی با زنی که همکار توست رفتار خاصی داشته باشی، اما این را برای زنان خانۀ خودت عیب بدانی، از تو یک آدم آزاردهنده میسازد. فراخواندن زنان به درون سیستمی که انعطافپذیری لازم برای موجودیت زنان را ندارد، یا زنان را به خانه بازمیگرداند یا آنها را ترغیب میکند که بیولوژی زنانۀ خویش را دستآویزی قرار دهند برای رشد کردن در این سیستم که جز فساد و فساد و فساد نتیجهیی ندارد.
سمیه جوادی
با سلام و عرض ادب :
من با نظر خانم جوادی موافقم البته زنان آزاد خارچشم مردانی است که غرض و مرض دارند، حسود و خود خواه اند، زورگوی و سوء استفاده گر اند، کج اندیش و کج بین اند. تنگ نظر و کوتاه بین اند.
زنان آزاد برای مردان واقع بین و عادل و با انصاف و با وجدان نه تنها که خار چشم نه بلکه نور چشم اند.
یک نکته را نباید از نظر دور داشت که بحث سوء استفاده از مقام و موقعیت یا زر و زور یک عده خاص افراد بی ایمان و بی وجدان را نباید به حساب همه آورد. خبط و خطا از همه افراد بشر سر می زند.به هر حال از نقد و نظر خانم جوادی تشکر می کنم و به امید ساختن یک جامعه فاضل و متعادل تلاش و پیکار می کنیم.
با دعا و درود
با دعا و درود.