شاعر باغهای معلق انگور، زمستان را قصه کرد
اهل ادبیات سالهاست سیدضیا قاسمی را به غزلسرایی می شناسند، او که اینبار در عرصۀ داستاننویسی خود را آزموده، اولین تجربۀ داستانیاش را در قالب رمان و با نام «زمستان» در ۵۵۰ نسخه توسط نشر تاک در کابل و نشر آمو در تهران، منتشر کرده است.
قاسمی خود میگوید: « در کشوری که سینما امکانات به تصویر کشیدن کامل زندگی را ندارد رمان بهترین وسیله برای به تصویر کشیدن آدمها و سرنوشتشان است.»
او که در اروپا زندگی میکند، دچار شدن به دیاسپورایی دردناک را در این رمان روایت کرده است. نسیم، راوی و شخصیت اصلی داستان در کنار رنجی که از مهاجرت میبرد به قصههای مهاجران دیگر هم میپردازد. مشقت گریختن از وطنی که دیگر امن نیست، برجای ماندن هرکه و هرچه که تعلق خاطری بر آن است و تلاش برای پذیرفته شدن در جایی دیگر، همگی در این کتاب آمده است. نویسندۀ این رمان میگوید: خود را مخاطب تجربههای بسیاری قرار داده تا بتواند این کتاب را بنویسد.
دهۀ نود شمسی برههیی از مهاجرتهای گسترده از افغانستان به مقصد غرب بود مهاجرتهایی که هر کدام قصۀ خود را دارند و حالا که در اواخر این دهه قرار داریم تعداد داستانهایی که با این محوریت منتشر میشود رو به افزایش است.
آیا آنها فراغت بالی یافتهاند تا به داستان بپردازند یا مانند نسیم، نوشتن را مرهمی بر روان رنجورشان میدانند؟ پاسخ هرچه که باشد، در نهایت این روایت است که اهمیت دارد. این داستانها غیبت حرفهایی را جبران میکند که هرگز از هیچ رسانۀ خبری شنیده نخواهد شد.