چرا طالبان ترکیب هیات مذاکرهکننده خود را تغییر داد؟
دکتور عزیز احمد بارز
دفتر سیاسی طالبان در قطر مسوولیت تامین روابط خارجی و مذاکره طالبان با امریکا را به عهده داشت و در فبروری٢٠٢٠ نتیجه مذاکرات آنها منتج به امضای توافقنامه «صلح» با امریکا شد.
در اثر تلاشهای امریکا و جهان، ملابرادر، معاون گروه طالبان که متمایل به صلح خوانده میشود از زندان پاکستان رها و جهت پیوستن به ریاست دفتر گروه طالبان به قطر منتقل شد. او و خلیلزاد، نماینده ویژه وزارت امور خارجه امریکا، توافقنامه صلحی را امضا کردند که طالبان را در موقعیت برتر سیاسی و نظامی قرار داد.
به ما بپیوندید در تلگرام روزنامه راه مدنیت:
در تفاهمنامه دوحه اشکالات حقوقی فراوان وجود دارد؛ بهویژه نبود نمایندگان نهاد دولت، دشواری زیادی را در گامهای عملی گفتگوهای صلح ایجاد میکند.
نمایندگان طالبان باید با طرف نظام «دولت، نهاد سیاسی و جامعه مدنی» جهت عملیشدن مفاد توافقنامه دوحه به مذاکرات رودررو بنشینند.
در این موقع حساس، ملابرادر با تعدادی از اعضای دفتر قطر به اسلامآباد فرا خوانده شدند، بعد از نشستهای داخلی گروه طالبان در سایه سنگین «آیاسآی» رییس دفتر قطر و رییس تیم مذاکرهکننده طالبان با امریکا ملابرادر، جایش را به مولوی عبدالحکیم، رییس کمیته قضایی طالبان داد.
شیخ عبدالحکیم کیست؟
شیخ عبدالحکیم، رییس دادگاه عالی طالبان و بلندترین مقام مذهبی این گروه است. گزارشهایی وجود دارد که او بر طالبان در غرب کشور و شورای هلمند تاثیرگذاری دارد و این شورا با سپاه پاسداران جمهوری ایران روابط نزدیک دارد. احتمالا پاکستان با مشورت امریکا گزینش شیخ حکیم را مشروط به قطع رابطه او و شورای هلمند با جمهوری اسلامی ایران کرده باشد.
گفته میشود تاثیرگذاری مولوی حکیم، برابر با ملا هیبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان است. او هزاران طلبه دارد و با «آیاسآی» رابطه نزدیک دارد. همچنان خبرهایی وجود دارد که او حکم اعدام صدها انسان بیگناه و نیروهای امنیتی اسیر را امضا کرده است.
اگر روابط و همکاری نزدیک او با سازمان استخبارات نظامی پاکستان مستقلانه تایید شود، او بهترین «مامور سایه» جهت عملیکردن خواستههای عمیق پاکستان در روند صلح احتمالی افغانستان است.
خواستههای پاکستان چیست؟
اول: نابودی دستآوردهای بیست سال اخیر
دوم: روی کار آمدن گروهی که منافع پاکستان را تامین و دشمنی علنی با هند داشته باشد.
سوم: تامین منافع درازمدت و پیروی از سیاست منطقوی و جهانی پاکستان در کابل
چهارم: حل معضل دیورند
طالبان تندرو، بهترین گروه جهت تامین منافع پاکستانند. پاکستان از گروههای میانهرو مجاهدین در دهه نود میلادی بهویژه برهانالدین ربانی، رییسجمهور فقید افغانستان خاطره خوش ندارند، چون حکومت و متحدان او بعد از رسیدن به قدرت، مداخلههای پاکستان را تحمل نکردند. در پهلوی آن جهت تامین روابط با روسیه، هند، ایران و کشورهای آسیای مرکزی که رقیبان منطقهیی پاکستان هستند اقدام کردند.
پاکستان نتوانست نظر حکومت ربانی را با برنامه تکروانه خویش در افغانستان تغیر دهد، اما در لابی درازمدت و تفاهم با همکاران جهانی و منطقه خویش درصدد بیثباتی و سقوط حکومت او شد. این برنامه پاکستان موفقانه عملی شد و نتیجه اینکه طالبان روی صحنهاند.
در این مقطع زمانی پاکستان تلاش میکند تا با روی کار آوردن تندروترین طالبان به اهداف خویش که در بالا ذکر شد، دست یابد.
آیا امریکا و جهان اجازه میدهد تا پاکستان به تمام خواستههای خویش در افغانستان در عوض عملیشدن برنامه صلح با طالبان دست یایند؟
دقیقا به همه خواستها نخواهند رسید. اگر پاکستان بتواند تا پایان برنامه صلح رابطه خویش را با تیم رییسجمهور امریکا در قضیه صلح افغانستان حفظ کند و تاثیرگذاری عمیق بالای گروه طالبان به ویژه «تندروترینهای این گروه و شبکه حقانی» داشته باشد، به بیشترین خواستهها ورویاهای خویش در افغانستان میرسد.
اما باید در برابر انزوای رقیب دیرینه خود هند و دستیافتن به بازار آسیای مرکزی از راه افغانستان به امریکا به منطقه و حکومت آینده افغانستان امتیاز بدهد.
کنار زدن طالبان نسبتا میانهرو که تجربه و آموزشهای مذاکره را از جانب کشورهای «چین، ناروی و قطر» داشتند و آوردن تندروهای طالبان بستگی به اهداف بلندمدت پاکستان و بازیهای استخباراتی امریکا و منطقه دارد.
خواستههای مشروع همسایگان افغانستان در سایه روابط دپلوماتیک دوجانبه و چندجانبه قابل تامین است، اما خواستههای نامشروع آنها میتواند روند صلح را از دور خارج یا به تاخیر مواجه کند.
با توجه به عوامل ذکرشده، نگرانی عمیق من این است که گروه طالبان یک گروه با ظرفیت و تشکیلاتمحور نیست تا بتواند منافع گروه خویش را با منافع ملی افغانستان، خواستههای امروزی کشورهای جهان و منطقه گره بزنند. پس ممکن است کشورهای حامی این گروه از جمله پاکستان، از این گروه جهت تامین منافع راهبردی خویش به خوبی استفاده کنند.