امریکا راهی را میرود که روسیه رفته بود؟
عبدالمنان دهزاد
چهلویکسال پیش از امروز مردم افغانستان شاهد اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی بودند. ارتش سرخ در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، جهت حمایت و پشتیبانی از حزب دموکراتیک خلق افغانستان با تمام قوت نظامی (با بیش از یکصد هزار نیروی تا دندان مسلح) این کشور را اشغال کرد.
این تجاور سرآغاز جنگ و بحران طولانی در افغانستان بود که تا امروز هم این بحران دست از سر مردم این کشور بر نداشته است.
به ما بپیوندنید در تلگرام روزنامه راه مدنیت:
https://t.me/madanyatdaily
اتحاد جماهر شوروی سابق پس از نُهسال و نهماه حضور سنگین، افغانستان را ترک کرد و بیش از یکونیم میلیون انسان این سرزمین را شهید و زخمی نمود. حدود پانزدههزار نیروی ارتش سرخ نیز کشته شدند و خسارات مالی بسیاری را متقبل گردیدند، اما جنگ و بحرانی که اتحاد شوروی به افغانستان به ارمغان آورد، معدود به نُهسال حضور آنها نماند.
این جنگ سیویک سال است که دوشادوش مردم این سرزمین حرکت میکند و تا کنون جان صدها هزار انسان را گرفته است.
حملۀ ایالات متحده امریکا و شرکای بینالمللیاش در ۲۰۰۱میلادی به افغانستان مشابه همان حرکت اتحاد جماهیر شوروی بود.
کودتای ۱۳۵۷ و بعد تجاوز اتحاد شوروی بهروایتی سرآغاز بدبختی و فلاکت مردم افغانستان بود. از آن پس نظم و قانون نسبی که وجود داشت، به کلی از این کشور رخت بست و هرج و مرج همهجا را فرا گرفت. تا حدی که بیستسال حضور سیاسی و اقتصادی غرب در رأس ایالات متحده امریکا نتوانست آن را جبران کند.
این جنگ در کنار اینکه خسارات مالی و جانی بسیاری به همراه داشت، همچنان افغانستان را به میدان رقابت کشورهای منطقهیی و جهانی تبدیل کرد.
ایالات متحده امریکا در روزگاری که افغانستان در اشغال کامل اتحاد شوروی سابق قرار داشت، پشتیبان محکم مجاهدین افغانستان بود و در حمایت از آنها نهتنها نمایندگی سیاسی خویش را در پشاور باز کرد؛ بل مجاهدین افغان را مبارزان شجاع و رزمندگان راه خدا نامید، اما همین که اتحاد شوروی سابق از افغانستان رفت، ایالات متحده امریکا بار و بسترش را برداشت و از کنار جنگهای تحمیلی و تنظیمی میان مجاهدین رد شد.
این جنگها که پشت سرِ آن دستان نیرومند سازمانهای استخباراتی همسایگان افغانستان و برخی کشورهای منطقه بود، راه را به پیدایش و ظهور گروه موسم به طالبان باز کرد. گروهی که تا کنون تاریخ نمونۀ آن را به حافظه نداشت.
این گروه از سوی برخی کشورهای همسایۀ افغانستان و قدرتهای منطقهیی حمایت شد؛ کشورهایی که از همپیمانان استراتژیک ایالات متحده امریکا در منطقه بودند.
سرانجام پس از حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱میلادی، ایالات متحده به پایگاههای تروریزم در افغانستان حمله کرد و ظاهرا طالبان را از صحنه دور نمود، اما کسانی را حمایت کرد که روزگاری برای رژیم طالبان در کشورهای منطقهیی و جهان لابیگیری میکردند.
از حضور نظامی ایالات متحده امریکا بیست سال گذشت، بیست سال ظاهرا در برابر طالبان جنگیدند، ولی امروز دیده شد که نهتنها طالبان را شکست ندادند، بل آنها را با کشانیدن به میز گفتگو مشروعیت داده و به رسمیت شناختند.
این گفتگوها که در غیبت حکومت و مردم افغانستان سمتوسو خورد، بهنظر میرسد منتهی به شریک ساختن طالبان در حکومت و یا تسلیمی افغانستان به آنها خواهد بود.
پس از موافقت و نهاییشدن این گفتگوها، نیروهای ارتش امریکا افغانستان را ترک میگویند، ولی برای مدیریت افغانستان یک نیروی کارکشتۀ استخباراتی خویش را در کابل نگه میدارند تا از رأس تا قاعده این سرزمین را زیر نظر داشته باشند.
این نیروها مسلما بیش از هر چیزی حافظ منافع ملی امریکا در افغانستان و برخی کشورهای همسایه خواهند بود. برای آنها مهم نیست که طالبان این کشور را مدیریت میکنند و یا گروههای به اصطلاح دموکرات؛ بل آنچه مهم است «حفظ و گسترش منافع ایالات متحده» در افغانستان و کشورهای پیرامون آن است.
در اینکه امریکاییها طالبان را میآورند و آبرومندانه بر سکوی قدرت مینشاندند، شکی نیست؛ اما سوال این استکه چه تضمینی وجود دارد که دوباره سرنوشت افغانستان بهسان گذشته به سمتِ جنگهای داخلی نرود؟ چه تضمینی وجود دارد که طالبان فردا دست به ترور مخالفان و منتقدان خویش نزند؟
در این موارد ایالات متحده اصلا از طالبان تضمین نگرفته است، به استثنای به خطر روبرو نشدن منافع ملی ایالات متحده امریکا در افغانستان، اما هرچه باشد، مردم افغانستان در این بازی زیان میبینند.
مضاف بر آن، اگرچه منافع و برنامههای سیاسی و استخباراتی ایالات متحده امریکا در افغانستان متوقف نمیشود؛ اما اصالتا این بازی در نظام منطقهیی و جهانی منتهی به شکست امریکا خواهد بود. دقیقا همان راهی را که اتحاد جماهیر شوروی سابق رفته بود.
گورباچف زمانی که فرمان بیرونشدن نیروهای ارتش سرخ از افغانستان را صادر کرد، هرگز فکر نمیکرد خروج از افغانستان بهمعنای پایان بازی این قدرت جهانی خواهد بود، اما همانگونه که تحلیلگران سیاسی پیشبینی کرده بودند، همان شد.
امروز ترمپ پا جای پای گورباچف گذاشته و همان راه و معاملۀ را با طالبان در پیش گرفته که شوروی با مجاهدین در پیش گرفته بود. حتی بازی امریکا با طالبان بدتر از جنگ شوروی با مجاهدین است.
امریکا گروه طالبان را که بیست سال با آنها به عنوان تروریست و گروه دهشتافگن جنگید، اینک با باز کردن درب گفتگو با آنها نهتنها جنگ آنها را مشروع دانست، بل حضور خودش را اشغال و دولت مورد حمایتاش را دستنشانده قلمداد کرد.
افزون بر آن، موضعگیریهای امروز مقامات امریکایی با موضعگیریهای دیروزی مقامات شوروی شبیه هماند. شوروی سابق دلیل خروج خویش را از افغانستان طولانیشدن جنگ افغانستان و هزینه سرسامآور اقتصادی و تبعات جبرانناپذیر اجتماعی این جنگ عنوان کرد و امروز هم مقامات امریکایی همین دلایل را در راستای بیرون شدنشان به کار میبرند.
دیروز رهبران شوروی به این نتیجه رسیده بودند که جنگ افغانستان برای شوروی دیگر سودمند نیست؛ امروز هم ترمپ بارها همین موضوع را مطرح نموده و بر سودمند نبودن جنگ افغانستان برای امریکا تأکید کرده است.
هنگامی که اتحاد شوروی سابق از افغانستان بیرون میشد، نیروهای مجاهدین از سوی کشورهای همسایۀ افغانستان، کشورهای اسلامی، غربی و بهویژه امریکا حمایت میشدند. امروز هم امریکا زمانی کابل را میخواهد رسما به طالبان تحویل دهد که این گروه را کشورهای همسایه، قدرتهای منطقهیی و بسیاری از کشورهای اسلامی حمایت میکنند.
دیروز مقامهای امریکایی با این وجود که حکومتِ به رهبری داکتر نجیب بسیار قدرتمندتر از حکومت کنونی به رهبری غنی بود، با آن هم مقامات شوروی اطمینان کامل داشتند که پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، مجاهدین در اولین فرصت رژیم دستنشاندۀ آنها را ساقط خواهند.
امروز هم امریکاییها همین باور را درباره حکومتِ به رهبری دکتور غنی دارند و آنها فکر میکنند که حکومت فعلی یک هفتۀ هم بدون حمایت مالی و سیاسی امریکا دوام نمیآورد.
این نکته را رییسجمهور امریکا در ۲۰۱۵م بیان کرده بود: «آنجا همه چیز فقط دو ثانیه بعد از خروج ما از هم میپاشد.»
بنا بهنوشتۀ «کوردووز»، آن زمان گورباچف آخرین رییسجمهور اتحاد جماهیر شوروی «داکتر نجیب را به مسکو احضار کرد و به او گفت که بهتر است حکومت کابل ظرف ۱۲ماه آینده خود را برای خروج ارتش شوروی از افغانستان آماده کند، چه کابل آماده باشد یا نباشد، شوروی از افغانستان خواهد رفت. پس بهتر است که پایههای قدرت خود را مستحکم کنید». اما امروز هم ترمپ بارها به دکتور غنی و تیم همراهش هشدار داده که اختلافات داخلی را کنار بگذارید تا صلح و ثبات در کشورتان به میان آید، در غیر آن امریکا دیگر تحمل این جنگ طولانی را ندارد و مجبور از افغانستان بیرون شود.