مقاله

حقوق برای همه

زهرا یزدان‌شناس، کارشناس ارشد حقوق بشر/ بخش اول

اشاره: زندگی فردی و اجتماعی ما تابع مجموعه‌یی از قواعد و مقررات است که تعدی از آن‌ها می‌تواند موجب ایجاد خسارت برای ما و دیگران گردد. بر اساس قانون، عدالت و انصاف، همۀ افراد جامعه باید در پیش‌گاه قانون، برابر و یکسان باشند.

 عدم اطلاع ما از قانون اگرچه موجب از دست رفتن حق‌های مسلم ما نمی‌شود، ولی دفاع محکمه‌پسندی برای از بین بردن حق دیگران یا ایجاد خسارت برای آنان نخواهد بود.

اگر بخواهیم در زندگی به حق و تکلیف خود به خوبی آگاه باشیم باید از حقوق و قوانین، اطلاعات کافی داشته باشیم. حقوق و قوانین در اصل ادبیات سخت دارند و صرف دانستن مواد قانونی هم به کسب اطلاعات موثر منجر نمی‌شود.

 این منطقی و منصفانه نیست که هم از مردم انتظار داشته باشیم به حق و تکلیف خود آگاه باشند هم موارد قابل استفاده‌یی در اختیار آنان نگذاریم.

چنین تفکر و نگاهی به این مساله، باعث به وجود آمدن جنبشی جهانی در بین حقوق‌دانان شد که تلاش می‌کنند دانشجویان حقوق را به صورتی آموزش دهند که بتوانند موارد پیچیده حقوقی را به زبانی ساده به دیگران ارایه دهند.

 مقالات و نوشته‌های حقوقی از جمله ابزارهای آموزش و ارتباط با مردم جامعه هستند که موارد تخصصی حقوق را به زبانی ساده و طوری که برای همگان قابل استفاده باشد ارایه می کنند.

این مجموعه نوشتار تحت عنوان «حقوق برای همه» در تلاش است ضمن بیان همه نکات لازم و ضروری حقوقی، با قلمی روان همراه مخاطبان ارتباط برقرار کند:

صحبت از عدالت، اغلب تصویری از عدلیه و قاضی‌‌یی که حق را حکم می‌کند یا نیروهای پولیس که مجری عدالت هستند در ذهن می‌آورد، ولی واقعیت این است که در اهداف و تعاریف عدالت برای همه، این راهروهای بیروبار عدلیه و پرونده‌های زیاد و قطور، آخرین نقطه مد نظر است.

 وقتی از ضرورت کسب اطلاعات حقوقی و نیاز آن در زندگی می‌گوییم، در واقع صحبت از تلاشی است برای اینکه افراد کمتری نیاز به مراجعه به دادگاه پیدا کنند یا در صورت نیاز هم، بیش‌ترین و بهترین اطلاعات را از  حقوق خود و قوانین داشته باشند.

از اصول عدالت در سیستم قانون‌گذاری این است که قانون برای همگان یکسان عمل کند و همه در پیش‌گاه قانون و عدالت یکسان نگریسته شوند.

 فرض و نگاه این است که همۀ قوانین به‌همین صورت تدوین و تصویب شده‌اند و قاضی‌ها و سیستم عدلیه و اجرا هم کاملا مطابق قانون عمل می‌کنند، اما در عمل حتی در یک سیستم عادلانه هم ممکن است افراد به حق خود نرسند؛ زیرا میزان آشنایی ما با ماهیت حق، چگونگی برخورداری از آن، شیوۀ درخواست رسیدگی و دادخواهی در صورت تضییع آن و نحوۀ جمع‌آوری و ادارۀ مدارک به دادگاه، می‌تواند در احقاق حق ما موثر باشد.

 در نتیجه حتی با عدالت‌مدار بودن قانون و بی‌طرفی دادگاه هم، این مساله که ما چقدر به حق و حقوق خویش آشنا باشیم و شیوۀ احقاق آن را بدانیم، می‌تواند در رای دادگاه و برخورداری ما از حق خویش تاثیرگذار باشد.

بیایید با مثال زیر به این مطلب فکر کنیم:

تصور کنید که شما صاحب حقی هستید که من آن را از شما سلب کرده‌ام. شما با آنکه  صاحب حق هستید، ولی از قوانین اطلاعات کمی دارید و من کاملا آشنا به اصول کار دادگاه و قانون هستم.

 قاضی پرونده موظف است که مطابق مستندات ارایه‌شده در شکواییه و دفاعیات شفاهی در حضور دادگاه بر اساس قانون مرتبط به این پرونده و اصول کلی قانون و قضاوت، بین ما حکم کند.

 من با مهارت خود و آگاهی از قانون، موارد را به گونه‌یی پیش می‌برم که ذهن قانون‌مدار قاضی به‌سمت من متوجه شود و از سویی دیگر با طرح سوالات یا دفاع خود، شما را به گفتار یا رفتاری وادار می‌کنم که در نهایت در دادگاه به نفع من برداشت شود.

قاضی این دادگاه که از نظر ما عادل و مطابق قانون عمل می‌کند با شواهدی که ارایه‌شده حق را به من می‌دهد در صورتی که حق با شما بوده و از سویی هم قاضی با مستندات پرونده حکم خلاف قانون یا عدالتی نداده است.

واضح است که تنها سیستم قضایی ناسالم یا قاضی غیرعادل نیست که باعث ضایع شدن حق افراد می‌گردد؛ بل در بسیاری از موارد، خود ما به علت آگاه نبودن از قانون و حقوق خود و عدم ارایه درست مستندات، باعث از بین رفتن حق خویش می‌شویم.

 این ناآگاهی تنها در زمینۀ حق‌های مورد دعوی نزد دادگاه نیست؛ بل در زندگی عادی خود، هر روزه به علت عدم آگاهی از حقی که داریم یا حقی که دیگران دارند، سبب از دست رفتن حق خود و دیگران می‌شویم و از شیوۀ احقاق حق یا درخواست جبران خسارت آگاه نیستیم.

همۀ راه‌های احقاق حق به دادگاه و قوۀ قضاییه ختم نمی‌شود. به طور معمول، در هر اداره، نهاد، شرکت و موسسه‌یی اعم از دولتی و خصوصی، سازوکاری برای نظارت بر انجام صحیح کارها مطابق با اساس‌نامه یا قواعد الزامی در آن زمینه، وجود دارد که برای ارتقای این نظارت، بخشی هم برای رسیدگی به شکایات افراد مراجعه‌کننده در نظر گرفته شده است.

ما با آگاهی از حقوق خود در آن مجموعه و شیوۀ رسیدگی به شکایات در آن‌جا، می‌توانیم برای رسیدن به حق خود یا جبران خسارت اقدام کنیم.

اطلاعات حقوقی صحیح و کافی نداشتن در بعضی موارد باعث می‌شود که ما خود مسبب از دست رفتن حق خویش شویم و زمینه برای سوء‌استفادۀ افراد از حقوق ما فراهم شود. و خود را در پروسۀ قضایی و رسیدگی طولانی مدت و خسته‌کننده برای بازپس‌گیری آن حق درگیر کنیم. در بعضی مواقع هم این عدم آگاهی موجب می‌شود که ما ناخواسته حقی را از دیگری ضایع کنیم و مسوولیت رسیدگی و جبران آن را برای خود ایجاد کنیم.

زندگی جمعی برای اینکه نظم داشته باشد و دوام پیدا کند نیازمند قاعده و قانون است. قوانینی که چه نوشته باشند و چه عرفی، بر همه مسائل زندگی ما، از روابط ساده تا پیچیده حکومت می‌کنند. همسایه‌‌یی که با سر و صدا، مزاحم زندگی و آرامش ماست قانونی را می‌شکند که قواعد مدنی ما را به پی‌گیری و شکایت آزار او توانمند می‌سازد. وقتی کالایی از مغازه‌‌یی خریداری می‌کنیم و کیفیت آن مطابق استندرد قیدشده روی آن یا ادعای فروشنده نیست ما درگیر یک رابطه حقوقی خرید و فروش، ضرر و فسخ شده‌ایم.

شاید ما اسم حقوقی قواعدی که به زندگی اجتماعی ما نظم می‌بخشند را ندانیم اما در پیدا و پنهان، این قوانین حافظ حقوق ما و دیگران هستند و به ما اجازه می‌دهند که با کمک آن‌ها حق خود را مطالبه کنیم و ما را وادار می‌کنند در صورت تضییع حقی، مسوولیت جبران خسارت را بر عهده بگیریم.

ما به عنوان یک شهروند، بر اساس قواعد حاکم بر جامعه و روابط افراد، در هر جایگاهی که باشیم دارای حقوق و تکالیف هستیم. وقتی عهده‌دار انجام شغل و کسبی هستیم چه کسب و کار متعلق به ما باشد یا برای کسی کار کنیم، ما ملزم به ارائه خدماتی هستیم که کم‌کاری، گران‌فروشی، رفتار غیر محترمانه و هرگونه رفتار خارج از چهارچوبی که گاهی علاوه بر قانون حاکم بر آن، از عرف نیز پیروی می‌کند، می‌تواند منجر به مسوول بودن ما در عدم انجام وظیفه خود و الزام به جبران خسارت معنوی یا مادی فرد مراجعه‌کننده گردد.

اگر کمی به زندگی با دقت نگاه کنیم می‌بینیم که در همه جنبه‌های آن به اطلاعات حقوقی نیاز داریم و این‌گونه نیست که تنها زمان مراجعه به دادگاه و درخواست احقاق حق یا دفاع از شکایتی که از ما شده، نیازمند دانستن قانون باشیم. در هر موقعیتی، اطلاع از قانون حاکم بر آن شرایط می‌تواند راه را بر سوء‌استفاده از ما یا ایجاد مسوولیت ناخواسته برای ما ببندد.

حقوق در تمام کشورها و زبان‌ها معمولا ادبیاتی سخت و دشوار دارد و مثل زبان تخصصی اکثریت رشته‌ها، درک و فهمیدن متون حقوقی نیاز به اطلاعات و آموزش خاص این رشته دارد.

از سویی دیگر هر لحظه مردم در روابط فردی با یکدیگر یا روابط جمعی خویش تحت تاثیر قانون خاص آن و قواعد کلی جامعه هستند. این نیاز به آگاهی همگانی از قانون و در عین حال سخت و ثقیل بودن متون حقوقی، حقوقدانان و اندیشمندان این رشته را به این فکر انداخت که باید راهی برای درک عمومی از قانون ایجاد کرد و بهترین کسانی که می‌توانند این ایده و جنبش را حمایت و پیاده‌سازی کنند استادان، دانشجویان و دانش‌آموختگان رشته حقوق و وکلا و مشاوران حقوقی هستند.

آموزش حقوق به زبان ساده، تلاشی تخصصی از سوی این افراد است برای اینکه زمینه را برای آگاهی و برخورداری همه افراد جامعه از همه حقوق خویش فراهم کنند. در سلسله نوشتارهایی از این دست تمایل بر این است که ضمن ارائه اطلاعات حقوقی به زبان ساده، افراد را برای پیدا کردن اندیشه‌یی حق‌مدار همراهی کنیم.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا