وی رفت… و ما را نیز میبباید رفت*
معصومه امیری
آخرین رمان عزیزالله نهفته به سیاقی که محسن حسینی بر جلد طراحی کرده، تلخ و تاریک است. حسینی بزرگسالی را نقاشی کرده که در وضعیت جنینی قرار گرفته، وضعیتی که میل به نبودن و رفتن بهجایی که اینجا نیست را نشان می دهد و نهفته جوانی را روایت کرده که خود را کشته و خونش بر دامن هر که مینشیند، زبان به قصه باز میکند.
«تنها آمده» در شمارگان ۵۰۰، توسط نشرتاک و با همکاری انتشارات مقصودی به چاپ رسیده است. هر فصل این رمان از زبان شخصیتی نقل میشود که در ضمن ذکر مصایب خودش از دیگری هم میگوید. از سرپرست کمپ که ناخواسته آلت قتاله را خریده تا ملایی در قریه که شیطان را در این رمان نمایندگی میکند.
فرهاد گریخته از وطن و آواره در غربت است. «اینها نمیفهمند که من از سرزمین عجایب آمدهام و هر حادثۀ ناممکنی میتواند در آنجا اتفاق بیفتد.»
فرهاد بیخواب از کابوسهایی است که عرزدن خری در آن گوش را میخراشد. تن او سرآغاز روایتهاست، آویخته شده از سقف اتاق تاریک یک کمپ پناهجویی که میگویند هفده سال بیشتر نداشته، اما تنش گواه دیگری میدهد. «رخسار زردش کمی کبود شده و اطراف چشمان از حدقه برآمدهاش حلقههای سیاه دیده میشود… جستوجوی یادداشت خودکشی به نظرم کارعبثی است. چیزی که بین این پسرها معمول نیست، نوشتن است.»
مسالۀ تن در این رمان زمانی جدی میشود که مورد سواستفاده قرار میگیرد و شخصیتهای بسیاری در این کتاب وجود دارند که قربانی بدرفتاریهای جنسی شدهاند. نویسنده در این رمان ریالیستی مسالۀ برخورد با تن را در تکاندهندهترین شکل آن تصویر کرده است. شما با خواندن این رمان بارها به تاسف و انزجار دچار میشوید.
جغرافیایی که این رمان پیموده از روستایی در افغانستان تا خانۀ زنی در سویدن است. وسعتی که غربت به خودش گرفته و هر روز پهناورترش میکند. یکی از شخصیتهای این کتاب میگوید: «من هیچگاه قوانین بازی در غربت را یاد نگرفتهام.»
نهفته متولد دهۀ پنجاه شمسی در کابل است. خود سالهاست در مهاجرت زندگی کرده و شعر سروده و رمان نوشته است. او که خود را فرهنگی تبعیدی میخواند، دربارۀ داستان این کتاب به روزنامه راه مدنیت گفت: «بخش عمدۀ مهاجران را پسران و دختران تنهای زیر سن تشکیل میدادند که به نام «تنهاآمده» شناخته میشوند. مقصد بخش بزرگی از این تنهاآمدهها کشور سویدن بود که به خاطر قوانین و مقررات سخاوتمندانهاش شهرت داشت. اما بعد از سرازیر شدن تعداد زیادی از آنها افکار عمومی تغییر کرد و قوانین دست و پاگیر ادارۀ مهاجرت، کار را برای تعدادی از مهاجرین دشوار ساخت. تنهاآمده قصۀ این جوانان و نوجوانان است که بنا به دلایلی با مشکلات رو به رو شدند و تا مرز خودکشی پیش رفتند. در ضمن تلاش شده دلایل مهاجرت نیز نشان داده شود. من بهعنوان معلم زبان مادری با تعدادی از این جوانان سروکار داشتم و از نزدیک قصهها و غصههای این جوانان را شنیدم و این گونه «تنهاآمده» نوشته شد.»
این نویسنده پیش از این رمان، کتابهای دست شیطان، سنگها و کوزهها و روایت آینه را نیز با انتشارات تاک منتشر کرده است.
*عنوان گزارش از تاریخ بیهقی است.
ریویوی خوب و عالی. تشکر از نگاه تیزبین نویسنده یادداشت.