تجربههای یک کارآفرین: دریغ از یک توبیخ!
ما به راهی که میرویم ایمان داریم، به اینکه خاک باید حفظ شود، زباله باید به چرخۀ طبیعت بازگردد و جامعه نیازمند محصول ارگانیک است ….
(از سلسه گفتگوهای روزنامه راه مدنیت با کارآفرینان کشور)
حکیمه ذوالفقاری، بانوی کارآفرین تقدیرشده از سوی وزارت صنایع و تجارت، همچنین برندۀ جایزۀ بیبی خدیجه از طرف اتاق تجارت زنان؛ مهمان روزنامۀ راه مدنیت بود تا گپی داشته باشیم از بیمها و امیدهایی که کارآفرینی در افغانستان دارد.
او که در سال ۹۰ خورشیدی از ایران به کشورش بازگشته، میگوید بعد از حضور در کورسهای پلان تجارتی در دانشگاه امریکاییها طرح تجاری تولید کود ورمیکمپوست را نوشت و برای عملی شدن آن به هر دری زد.
او و همسرش که اولین تولیدکنندۀ این نوع کود درکشور هستند در توضیح میگوید ورمیکمپوست توسط گونهیی خاص از کرمهای خاکی تولید میشود. نکتۀ جالب درمورد این کرمها این است که از کثافات تغذیه میکنند و تمام دفعی که دارند به عنوان کودی سبک و بیبو قابل استفاده است. رویش علف هرز را به صفر رسانده و موجب تولید محصولات ارگانیک میشوند اما متاسفانه با وجود تمام این مزایا به علت قیمت بالاتر این کود از سایر کودها، کشاورز ما بدون دوراندیشی، تنها به خاطر قیمت و عدم اعتماد به تولید داخلی از مصرف آن صرف نظر میکند و حاضراست خاکی را که تولید هرسانتی مترآن به سالها زمان نیاز است را با کودهای کیمیاوی که از کشورهای دیگر میآید بسوزاند و از بین ببرد اما از ورمیکمپوست استفاده نکند. او عدم اطمینان کشاورز سنتی به این کود را از عمدۀ چالشهای کار میداند.
زمانی که از همکاری دولت میپرسیم، خانم ذوالفقاری که مشکلات کار را هم با لبخند قصه میکند چندین بار با تاکید میگوید، نمیخواهم کسی را از کار در کشور ناامید کنم اما کار آسان نیست. او عملگرایی مسوولان را نقد می کند. « وقتی طرح خود را به نهادهای دولتی میبردیم، استقبال میشد همه تحسین و تشویق میکردند و وعده می دادند اما پای عمل که میرسید کسی ما را نمیشناخت.»
سوال ما این بود؛ اصلیترین مطالبۀ شما از دولت چیست؟ آیا اینکه خود خریدار محصول شما باشد یا باید جلوی واردات را بگیرد و یا حتی ایجاد فرهنگسازی مصرف این محصول؟ او در جواب میگوید عدم واردات زمینۀ ایجاد بازار سیاه در کشور را فراهم میکند که خودش تبلیغ برای آن کالاست. خرید محصول ما توسط دولت هم به علت وجود مافیای قوی در ساختارهای دولتی دور از ذهن است اما فرهنگسازی استفاده از کالای داخلی چیزی است که پس از ده سال کار میتوانم بگویم مهمترین کمکی است که میشود به تولیدکنندۀ کشور کرد. «استفاده از کالای داخلی برای کمک به توانمندسازی اقتصاد باید به عنوان یک ارزش ملی تبلیغ شود. ما در سالهای اول به کمک تعدادی از نهادهای خارجی شروع به توزیع رایگان ورمیکمپوست میان کشاورزان کردیم تا نتیجۀ استفاده از آن را ببیند اما بعد از مدتی که مراجعه میکردیم، می دیدیم کشاورز یا باغبان ما حتی بوجی کود را باز نکرده و میگفت با روش قبلی خود راحتتر است. او حتی حاضر نبود درصد کمی از زمین خود را وقف اعتماد به ما کند.»
ذوالفقاری قبول دارد که در گام اول این مسوولیت خود تولیدکننده است تا با محصول باکیفیت اعتماد مردم را جلب کند اما میگوید در مواقعی نهادهای دولتی با حسن نیتی اشتباه یا گاه با دریافت رشوه به فعالیتهایی جواز میدهد که به علت بیکیفیت بودن موجب سلب اعتماد مردم از کالای داخلی میشود.
در ادامۀ صحبت ما پیرامون وظایف دولت، او عدم حمایت از صنایع نوپا را موجب دلسردی میداند: «در بسیاری از کشورها کارآفرینان در ابتدای کار تا زمانی که بازار خود را پیدا کنند از معافیت مالی برخوردارند، اما ما نهتنها باوجود درآمد اندک و گرانی کرایۀ جا، مالیات میپرداختیم. همچنین به علت عدم آشنایی با بسیاری از قوانین، وقتی دچار مشکل میشدیم به نظر میرسید مسوولی که به او مراجعه میکنیم به جای همکاری قصد سواستفاده از این ناآگاهی را دارد. تاسف ما زمانی بیشتر میشد که درهمان حال که ما در پیچاپیچ بروکراسی اسیر بودیم کسانی به علتهایی نامعلوم برای پروژههای غیرمنطقی و توجیهناپذیر بودجههای هنگفتی دریافت میکردند و شکست میخوردند اما دریغ از یک توبیخ!»
از خانم ذوالفقاری میپرسیم هرگز به این فکر کرده که شاید این محصول در اولویتهای نیاز جامعه نبوده و کشوری با این سطوح از مشکلات با ایدهآلها فاصلۀ بسیاری دارد. او اما مخالف است و تاکید میکند که اقتصاد افغانستان وابستگی عمیقی به زراعت داشته و به علت کوهستانی بودن، مساحت کمی زمین قابل کشت دارد که باید به عنوان سرمایه از آن محافظت شود. اگر مردم و دولت با ندانمکاری خاک را از بین ببرند، فرصت برای جبران آن بسیار بعید خواهد بود. از جهتی معضل کثافات بهخصوص در شهر کابل که بیشترین تولید پسماند و کمترین فضا برای دورریختن را دارد، همواره جدی بوده است. او میگوید حمایت از ورمیکمپوست کمک بزرگی به حل این معضل میکند.
در بحث مشکلاتی که مختص زنان کارآفرین است او به بعضی شرایط وامدهی به کسبوکارهای جدید اشاره میکند که به شکل بالقوه زنان بسیاری را از چرخۀ تولید حذف میکند. شرط مالکیت و یا داشتن سرمایۀ اولیۀ زیاد برای دریافت وام و البته نرخ بالای بهره مواردی است که او فکر میکند، زنان اندکی توان فراهم کردن آن را دارند. « شاید خانوادههایی باشند که دختران یا زنان خود را از جهت مالی حمایت میکنند اما در شرایط اجتماعی و فرهنگی ما چقدر این به واقعیت نزدیک است؟ بهخصوص زمانی که کارآفرینی معنای استقلال مالی را پیدا میکند.»
در آخر میخواهیم از فواید کارآفرینی حرف بزند که آیا پایان شب سیه امید هست؟ به نشانۀ تایید سرتکان میدهد. «ما به راهی که میرویم ایمان داریم، به اینکه خاک باید حفظ شود، کثافات باید به چرخۀ طبیعت بازگردد و جامعه نیازمند محصول ارگانیک است. از همۀ اینها که بگذریم تولید کردن به انسان احساس مفید بودن میدهد. اینکه ما کاری شروع کردیم که در کنارش تعداد دیگری کسب روزی میکنند برای ما افتخار است. همچنین من به شکل ملموسی با دست و پنجه نرم کردن دراین کار اعتماد به نفسم بالا رفته است. زمانی را به یاد دارم که به سختی با دیگران ارتباط برقرار میکردم اما حالا حس میکنم این کار مرا از لحاظ اجتماعی تربیت کرده.»