مقاله

قرضه‌های کوچک، عامل اشتغال‌زایی یا افزایش فقر؟

سعادت‌شاه موسوی؛ کارشناس ارشد اقتصاد توسعه

پس از سال ۲۰۰۱ میلادی و آغاز فصل جدید در سرنوشت کشور و تحولات اساسی در ساختار سیاسی و اقتصادی افغانستان، سکتور بانکداری خصوصی نیز رشد بی‌سابقه‌یی کرد.

مردم که با صنعت بانکداری کم‌تر آشنایی داشتند و زمانی پول‌های‌شان را در بالشت‌ها نگهداری می‌کردند با آغاز خدمات بانکی، با اعتماد کامل و به امید به دست آوردن مفاد و جوایز به بانک‌های تجارتی تازه‌تاسیس خصوصی روی آوردند و با شتاب‌زدگی دست به سپرده‌گذاری‌های فراوان زدند.

این حرکت روبه‌رشد به یکبار‌گی با بحران بزرگی (بحران کابل بانک) مواجه شد و نظام بانکی نوپای افغانستان را در سطح ملی و بین‌المللی با پرسش‌های زیادی مواجه کرد و از طرفی نیز موجب عدم اعتماد مردم به نظام بانکی و خدشه‌دار شدن آن شد.

افزون بر بانک‌های تجارتی خصوصی، بانک‌های قرضه‌دهی کوچک خصوصی نیز به فعالیت خود آغاز کردند. «بانک قرضه‌های کوچک» (The First Microfinance Bank) بنیاد کریم آقاخان به‌عنوان نخستین بانک قرضه‌دهی در مارچ ۲۰۰۴ در کابل تأسیس شد.

همین‌طور «موسسه خدمات مالی بین‌المللی فینکا» در سال ۲۰۰۳ فعالیت خود را در افغانستان آغاز کرد و مدعی شد که روند قرضه‌دهی آن در مطابقت با اساسات اسلام است. این دو نهاد اکنون خدمات قرضه‌دهی (قرضه‌های کوچک، تجارتی، زراعتی، اضطراری) را در کابل و برخی ولایت‌های دیگر انجام می‌دهند و هزاران مشتری را به خود جلب کرده‌اند.

در این نوشته، پیش از آن‌که به پیامدهای مثبت و منفی قرضه‌های کوچک در جامعه افغانستان پرداخته شود، به‌صورتِ اجمالی به چیستی و چرایی آن اشاره می‌شود و بیان می‌شود که غایت این بانک‌ها چیست و با چه مقاصدی خدمات عرضه می‌کنند.

«قرضه‌های کوچک» به گسترش پرداخت قرضه‌های بسیار کوچک به قرضه‌گیرندگانی که به‌طورمعمول فاقد وثیقه، اشتغال پایدار و سابقه اعتباری قابل‌اثبات هستند، گفته می‌شود. این دست قرضه‌ها نه‌تنها برای حمایت از کارآفرینی و فقرزدایی طراحی شده‌ است، بلکه در بسیاری موارد برای توانمندسازی زنان و ارتقای کل جامعه به‌وسیله توسعه انسانی استفاده می‌شود.

در بسیاری جوامع، زنان، فاقد سابقه اشتغال پایداری هستند که قرضه‌دهندگان سنتی به‌عنوان موارد موردنیاز برای اعطای قرضه به آن استناد می‌کنند. بسیاری از آن‌ها بی‌سواد و در نتیجه قادر به تکمیل کارهای اداری موردنیاز برای دریافت قرضه‌های معمولی نیستند. جامعه افغانستان پر است از زنانی که سواد کافی و توانایی وافی برای اجرای امور اداری ندارند.

ریشه‌های قرضه‌دهی کوچک به‌صورتی که اکنون از نحوه اجرای عملی آن تجربه داریم به تأسیس چندین سازمان در بنگلادش به‌ویژه بانک «گرامین» مرتبط است. «گرامین بانک» به‌طورکلی به‌عنوان نخستین مؤسسه مالی اعتباردهی کوچک مدرن در سال ۱۹۸۳ توسط محمدیونس تأسیس شد.

یونس پروژه‌یی را در یک شهر کوچک به ‌نام جبرا و بااستفاده از سرمایه شخصی خود و به‌صورت اعطای قرضه‌های کوچک و با بهره پایین به فقرای روستایی آغاز کرد؛ هرچند بانک گرامین در ابتدا به‌عنوان یک سازمان غیرانتفاعی وابسته به سوبسایدی‌های دولتی تشکیل شده بود؛ اما بعدها در سال ۲۰۰۲ به‌ یک شرکت تبدیل شد و به گرامین ۲ تغییر نام داد.

محمدیونس در سال ۲۰۰۶ موفق به دریافت جایزه نوبل صلح به‌منظور فراهم آوردن خدمات قرضه‌های کوچک به فقرا شد. در مباحث مالی، نمونۀ موفق عرضه خدمات قرضه‌های کوچک بنگلادیش و مغز متفکر آن محمدیونس است.

قرضه‌دهی به زنان، اصلی مهم در قرضه‌دهی کوچک به شمار می‌رود؛ البته «بانک گرامین» در ابتدا به تعداد برابر به زنان و مردان قرضه اعطا می‌کرد ولی باتوجه به این‌که زنان ۹۵درصد مشتریان بانک را تشکیل می‌دادند و در سراسر جهان نیز ۷۵درصد قرضه‌گیرندگان کوچک زنان هستند در دهه ۱۹۸۰ این بانک زنان را در اولویت دریافت قرضه قرار داد.

عامل دیگری که بانک را به این کار واداشت نرخ بالای بازپرداخت توسط زنان و نیز تمایل آن‌ها به پذیرش قرضه‌ها با مبلغ کم‌تر نسبت به مردان بود. این دلایل سبب شد بانک بتواند میزان قرضه‌دهی زیاد خود به زنان را توجیه کند.

همان‌گونه که در دنیا معمول است بانک‌ها قرضه‌‌های مصرفی کم‌تری می‌دهند؛ زیرا این نوع قرضه هنگام بازپرداخت دچار مشکل می‌شود. قرضه‌های تجارتی، زراعتی، صنعتی و مسکن معمول است؛ اما در افغانستان متاسفانه شرایط و ویژگی‌های قرضه‌گیرنده، البته قرضه‌های کوچک زیاد بررسی نمی‌شود. دو بانک یادشده از قرضه‌گیرندگان در سال ۲۱درصد سود می‌گیرند. مثلا قرض‌گیرنده طی یک‌سال به ازای یکصد هزار افغانی قرضه، باید یکصدوبیست‌و‌یک هزار افغانی پرداخت کند.

هنگامی که جامعه با فقدان دانش و آگاهی مالی دچار است، قرضه‌گیرنده در جریان یک‌سال نه‌تنها اصل پول را نمی‌تواند بازپرداخت کند که بیشتر غرق و قرض‌دار شده و با خشم و خشونت ماموران بانک‌ها مواجه می‌شود. خانوارها پس از دریافت قرضه، اغلب آن را برای خرید بیشتر کالا صرف می‌کنند تا در یک محل سودآور سرمایه‌گذاری کنند.

از سوی دیگر این قبیل قرضه‌ها در بسیاری موارد به ایجاد و رشد کسب‌وکار کمک کرده و باعث افزایش خوداشتغالی می‌شود؛ اما پس از پرداخت بهره، لزوما سبب افزایش درآمد نشده است حتی در برخی موارد نیز قرضه‌گیرندگان تنها با بدهی حاصل از این قرضه‌ها روبرو شده‌اند همچنین هیچ مدرکی ظاهرا دال بر توانمند شدن زنان از طریق این طرح وجود ندارد.

در بسیار موارد که خانوارها هنگام پرداخت اقساط دچار مشکل می‌شوند، ماموران بانک‌ها با رفتار زشت و غیرانسانی دست به پرخاشگری می‌زنند و قضیه به حوزه و پولیس کشیده می‌شود؛ حتی کسانی بوده‌اند که برای بازپرداخت قرضه‌ خود زمین و خانه‌ خود را به فروش گذاشته‌اند.

درست است که در ابتدا قرضه‌های کوچک ممکن شغل ایجاد کند و کسب‌وکار رونق گیرد، ولی نظر به نرخ بالای بهره و وخیم بودن وضعیت اقتصادی، قرضه‌گیرندگان به‌جای این‌که ثروتمندتر شوند، فقیرتر و تنگ‌دست‌تر می‌شوند.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا