پس از 18سال جنگ برای آزادی: کودکان هنوز از گرسنگی میمیرند
خشکسالی، سیلاب و جنگ بیپایان باعث شده است که فقیرترین مردم افغانستان به حاشیه رانده شوند.
داکتر نثاراحمد تیموری، در ساعت 10:23 روز سهشنبه با استفاده از آلت شستشوی خود، آغاز به فشردن قفسه سینه صفیالله، کودک سهماهه کرد.
صفیالله به شدت دچار سوءتغذیه است. او ناآرام و اسهال است. یک ماه پیش عتیقالله برادر دوگانگی او در اثر بیماری مشابه، در همان شفاخانه مرده است.
در طرف دیگر تخت داکتر تیموری، پرستار با وقار و مهربان، شیما عثمانی، اکسیجن را به دهان کودک منتقل میکند. مادر صفیالله ایستاده است و مینالد.
در این بخش جنوب آسیا، صحنهها به گونه تراژدی نظر میرسند. ترکیب خشکسالی، جنگ و سیلاب زمینهساز ایجاد تراژدی در افغانستان شده است که از 2001 زمان حمله ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده امریکا به افغانستان به بعد جریان دارد.
سوءتغذیه کودک یکی از نشانههای این بحران سهجانبه است.
داکتر میرویس عابدی که شفاخانه مفلح که در حاشیه شهر هرات قرار دارد را اداره میکند، گفت: «این بیسابقهترین میزان افزایش بیماری در 18سال گذشته است.»
بنا به آمار یونسیف، در اردوگاههای آوارهها که در غرب افغانستان که همواره رو به افزایش است، در سال گذشته حدود 40هزار کودک دچار سوءتغذیه شدید شدهاند. در سراسر کشور، حدود 600هزار کودک در معرض خطر سوءتغذیۀ حاد و شدید قرار دارند.
سازمان کمک و توسعه میگوید که در جهان، افغانستان همراه با یمن و سودان جنوبی در شدیدترین و اضطراریترین وضعیت قرار دارند.
پدر صفیالله در ولسوالی «کشک کهنه» ولایت هرات کارگر روزمزد است. این خانواده از خودشان زمین ندارند. چند روز کار میکند و چند روز بیکار میماند.
در میان فقرا، کمبود حمایت و مشاوره درباره تغذیه نوزاد نیز وجود دارد. به ویژه برای مادران بسیار جوان که آسیب پذیرتر هستند.
در همان اتاق مراقبتهای ویژۀ که صفیالله تحت درمان قرار داشت، شهربانوی 15ساله پایواز کودک دیگری به نام صابر است. او تلاش میکند تا برای کودک ده ماههاش شیر بدهد، اما نمیتواند، یک نرس به او کمک میکند.
کودکانی که از مادران دچار سوءتغذی متولد میشوند، بیشتر دچار خطر مبتلا به مریضی و کسالت هستند.
لیکن به باور پزشکان: گفته میشود غالبا بسیاری از مادرانی که خودشان بیمار و دچار کمخوابی هستند، شیرشان مضر است. اینجا واقعیت چیز دیگری است. مرگ افراد دچار سوءتغذیه قابل پیشگیری است.
داکتر قیوم فایق، رییس بخش سوءتغذی شفاخانه مفلح گفت: «متاسفانه خانوادههای فقیر در این زمینه فاقد معلومات هستند.»
داکتر فایق گفت: «ما شاهد قضایای بسیاری بودهایم. این کشور در حال جنگ است، مردم فقیراند و در عین حال دانش و اطلاعات کافی ندارند.»
اردوگاه ریگریشن برای بیجاشدگان، در فاصلۀ حدود ده دقیقهیی به طرف شرق شفاخانه مفلح قرار دارد. تعداد باشندگان این اردوگاه حدودا 3000 چادرنشین تشکیل میدهد. برخی از ضروریات آنها توسط نمایندگی سازمان ملل متحد فراهم می شود و برخی دیگرشان در زیر چادرهای که با میله چوب استحکام شدهاند زندگی میکنند.
زیبای 21 ساله که در حال عبور از یک کنارآب است، به پناهگاه موقت خانوادهاش در اردوگاه ریگریشن میرود.
حدود یک چهارمِ میلیون نفر در این اردوگاهها زندگی میکنند. آنها به دلیل خشکسالی و یا از ترس طالبان از منطقه و محلشان آواره شدهاند.
زمانی اقتصاد مردم در اثر خشکسالی ورشکست شد که در اثر سیلها و رانش زمین رخ داد و مزارع هزاران تن را از بین برد.
در یک درمانگاه سیاری که برای ارزیابی تغذیه کودکان در این کمپ تنظیم شده بود، گل زادۀ 21 ساله، فرزندش قدرتالله هفت ماهه را از مواد خوراکی آماده شده، سیر میکند.
کودک هفت ماهه گلزاده در کمپ به دنیا آمده است، خانواده گل زاده پس از خشکسالی پیش آمده در ولایت بادغیس مجبور به ترک خانهشان شدند.
گلزاده مادر 5 نفر است که احتمال دارد تا دو یا سه سال دیگر هم در اردوگاه زندگی کند. او گفت در اینجا آب آشامیدنی بسیار کم، آموزش اندک و امنیت حداقلی هم وجود ندارد.
با این حال، شیما، یک متخصص تغذیه در کلینیک، گفت که تعداد کودکان مبتلا به سوءتغذیه، که به طور قابل توجهی مقاومت در برابر این بیماری و سایر بیماریها را از دست دادهاند، همچنان در حال افزایش است.
شیما گفت: «اگرچه ما جلسات آگاهیدهی درباره تغذیه و سلامت برای آنها فراهم میکنیم، اما آنها خوراکی برای خوردن ندارند. »
افراد زیادی در اردوگاه ریگریشن که دچار سوءتغذی هستند به شفاخانه مفلح مراجعه میکنند.
امروز در جدیدترین مورد اینجا که 63 نفر مبتلا هستند، از هر ده نفر یکی میمیرد.
روز سهشنبه، ساعت 10 صبح، صفیالله درگذشت.
داکتر تیموری ستیتسکوپ خود را برداشت، خجالت زده، شانههایش را تکان داد و برگشت. طاهره از حال رفت. او زمانی دوقلوهایش را به دنیا آورده است که پسر 21 سالهاش در اثر سرطان فوت کرده است. او آنها را به عنوان موارد خارقالعادهاش توصیف میکند.
بعدا، او از اتاق بیرون شد و پرستارانی که میخواستند او را کمک کنند، زیر بغلش گرفتند و بیرونش بردند.
او از آنها خواست: «برایم دعا کنید!»
جاکوب سالویک و کیت گراتگی
ترجمه: جواد دروازیان،
منبع: سیدنی مارنینگ هیرالد