فراز و فرودهای نظام جمهوری!
بعد از ساعتِ 4عصر، خسته و بیرمق سوار تکسی شدم و از پل باغ عمومی بهسمت کوتهسنگی حرکت کردیم. راننده که پیرمرد سالخوردهیی بود و شقیقههایش سپید میزد، با بقیه سرنشینان از وضع ناهنجار و ناسازگار سیاسی و اقتصادی کشور میگفتند. شکوه داشت که تکسیوانی کفاف مخارج زندگیاش را نمیکند، ثروت و قدرت بهدست رهبرها و رهبرزادههاست.
درد و رنج با تن صدایش عجین بود. میگفت جهاد را ما کردیم و عشق جهاد را دیگران کردند. دست و پای ما قطع و ناقص شد، منصب و رتبه به دیگران رسید. در ادامه چیزی گفت که ذهنم را درگیر کرد: «همان حکومت طالبان خوب بود که دزدی نبود، فحشا نبود، بین فقیر و غنی زیاد فاصله هم نبود….»
در کوتهسنگی از تکسی پیاده شدم. با خود میگفتم که چند تکسیران دیگر، چند دکاندار و کسبهکار دیگر میگویند که حکومت طالبان بهتر بود؟ دورۀ حکومت طالبان در تاریخ چند دهۀ پسین، یک فصل سیاه و نماد ظلمات است. این آرزوی بازگشت به امارت طالبانی، از کجا میآید؟ آیا نظم جمهوری با ویژگیهای فرهنگی و سیاسی افغانستان، مجابکننده و پاسخگوی مکنونات و آمال شهروندان این سرزمین نیست؟
کارل مارکس؛ متفکر انقلابی و فیلسوف آلمانی و به تبعیت از آن مارکسیستها-لنینیستها، به پدیدۀ دموکراسی مشکوک بودند. آنان بعد از انقلاب، نظام دیکتاتوری و سرکوبگر را تجویز و تطبیق میکردند.
نظریهپردازان عرصۀ اقتصاد توسعه هم اذعان میکنند که برای کشورهای در حال توسعه، نظام سیاسی غیر دموکراتیک برای آغاز، بهتر جواب میدهد. چون جامعه آمادگی ندارد که دموکراسی را هضم و جذب کند، هر آن ممکن است زیر عنوان جمهوری، هرج و مرج شکل گیرد و با استفاده از آزادی مطبوعات و آزادی بیان، کشور به جزیرههای نامساوی قدرت تقسیم شود.
یکی از ویژگیهای کشورهای در حال توسعه، عدم ثبات سیاسی و فقدان رهبران و سیاستگران باصداقت و کیاست است.
یک حکومت با اقتدار و قوی، با فرم غیر دموکراتیک هم میتواند رشد و توسعه را پایهگذاری کند. همانطور که شوروی از سال 1928 تا 1970 با داشتن نظام سیاسی سوسیالیستی، شاهد توسعه اقتصادی بود.
سعادتشاه موسوی