تحلیل

نقش روزنامه‌نگاران در توسعۀ فرهنگی

سعادت‌شاه موسوی؛ روزنامه‌نگار

 امروز افغانستان از برکتِ نظام جمهوری و اصلِ آزادی بیان، دارای یک گستره وسیع رسانه‌یی است که بیش از ۵۰شبکۀ تلویزیونی، ۱۷۰فرستنده رادیویی و ده‌ها روزنامه و مجله تشکیل شده. جای شادمانی است که تقریبا ۸۶درصد مردم به خدمات ارتباطی و مخابراتی دسترسی دارند.

برای بسیاری از افغان‌ها توسعه سریع رسانه‌ها در عصر پساطالبان یک موفقیت چشم‌گیر است. بسیار بی‌انصافی خواهد بود که بگوییم در ۱۹سال اخیر هیچ کاری در افغانستان صورت نگرفته است.

رشد و توسعۀ رسانه‌ها و نضج‌گیری جامعه خبرنگاران چیزیست که در صدر دست‌آوردهای دهه دموکراسی قرار می‌گیرد؛ البته نباید فراموش کرد که افغانستان هنوز یک جامعه پرخطر و آسیب‌پذیر برای طبقۀ خبرنگار است که ده‌ها خبرنگار شهید داریم و برخی دیگر نیز نظر به محدودیت‌ها و تهدیدهای امنیتی وطن را ترک کردند.

در جهان کنونی، با توجه به‌شتاب و سرعت گردش اطلاعات و تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برحسب ضرورت‌های اجتناب‌ناپذیر، نقش کلیدی رسانه‌ها به‌هیچ عنوان کتمان‌پذیر و فراموش‌شدنی نیست.

در ایجاد بسترهای اطلاع‌رسانی و نیز تسهیل‌کننده رشد آگاهی و افکار عمومی جامعه در حوزه‌های مختلف، نقش خبرنگار انکارناپذیر است. ‌طوری که در دنیای امروز رسانه‌ها یکی از ارکان آگاهی‌بخشی و نقش‌آفرینی در ساختاردهی و رشد فرهنگی، اجتماعی و فرهنگ عمومی در جامعه قلمداد می‌شود.

در واقع خبرنگاران سربازان عرصه اطلاع‌رسانی و روشن‌گر افکار عمومی هستند که جامعه را با حقایق و واقعیت‌های موجود آشنا می‌کنند، انعکاس و بازتاب حقایق و واقعیت‌ها در جامعه مرهون تلاش‌های بی‌وقفه اصحاب رسانه است.

از این جهت حمایت و پشتیبانی از خبرنگاران در راستای ارتقای جایگاه آنان و تعامل همه قشرهای مختلف از قبیل ارگان‌ها، دستگاه‌ها و نهادها برای بازتاب حقایق به‌مردم و مخاطبان، وظیفه‌ییست که باید همواره مدنظر قرار گیرد.

پیش از این‌که رسالت و مسوولیت خبرنگار و نقش آن را در توسعه فرهنگی به بررسی گیریم، بایسته است که نگاهی اجمالی به مقولۀ توسعه فرهنگی انداخته شود. تا چنددهه قبل عقیده  اکثر قریب به اتفاق صاحب‌نظران بر این بود که توسعه دارای مفهومی است اقتصادی. به عبارت دیگر توسعه صرفاً جنبه اقتصادی داشت و کشورها در جهت دست‌یابی به توسعه به تقویت اقتصاد خویش می‌پرداختند.

این وضعیت با شکست کشورهایی که صرفاً معیارهای اقتصادی را در برنامه‌ریزی خود در دست‌یابی به توسعه گنجانده بودند تغییر یافت و موجب از دست رفتن مفهوم یک بعدی توسعه شد. اکنون مشخص شده که مبنای هرنوع توسعه، توسعه فرهنگی است.

از آن‌جا که دغدغه اصلی دولت‌ها رسیدن به توسعه همه‌جانبه است و از آن جایی‌که مبنای این توسعه انسان (موجودی فرهنگی) می‌باشد، زیربنای توسعه حقیقی و پایدار توسعه فرهنگی می‌خواهد و لازم است تلاش و کوشش فراوان شود که در ارتقای سطح فرهنگ جامعه کوشا بوده و تلاش مضاعف به کار بسته شود.

 مفهوم توسعه فرهنگی از اواخر قرن هفدهم به بعد از طرف یونسکو به‌عنوان یک سازمان فرهنگی، در مباحث توسعه مطرح شده و از مفاهیمی است که نسبت به سایر بخش‌های توسعه چون توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی و توسعه سیاسی از ابعاد و بار ارزشی بیشتری برخوردار بوده و تأکید بیشتری بر نیازهای غیرمادی افراد جامعه دارد.

 بنابراین، توسعه فرهنگی فرآیندی است که طی آن با ایجاد تغییراتی در حوزه‌های اداری، شناختی، ارزشی و گرایشی انسان‌ها، قابلیت‌ها و باورها شخصیت ویژه‌یی را در آن‌ها به‌وجود می‌آورد که حاصل این باورها و قابلیت‌ها، رفتار و کنش‌های خاصی است که مناسب توسعه فرهنگی می‌باشد.

به‌عبارتی حاصل فرآیند توسعه فرهنگی کنار گذاشتن خرده‌فرهنگ‌های نامناسب توسعه‌یی است. در تعریفی نیز گفته شده که منظور از توسعه فرهنگی دگرگونی است که از طریق تراکم برگشت‌ناپذیر عناصر فرهنگی در یک جامعه معین صورت می‌گیرد و بر اثر آن، جامعه کنترل موثری را بر محیط طبیعی و اجتماعی اعمال می‌کند.

در این تراکم برگشت‌ناپذیر، معارف فنون، دانش و تکنیک به عناصری که از پیش وجود داشته و از آن مشتق شده، افزوده می‌شود. نکته‌یی که در بحث فضای مفهومی توسعه فرهنگی حایز اهمیت است این که در مواردی، توسعه فرهنگی را با فراموش کردن و بریدن و گسستن با سنت‌های گذشته یکسان می‌انگارند.

در حالی‌که مفهوم «توسعه فرهنگی» به‌معنای گسستن از سنت‌های گذشته نیست، زیرا سنت‌ها، انباشت و ذخیرۀ تجارب گذشته یک جامعه است. توسعه بر مبنای گسترش سنت‌ها و تجارب گذشته انجام می‌پذیرد نه بر اساس نفی آن‌ها.

واقعیت‌نگاری

چگونه می‌توانیم واقعیت دنیای خود را دریابیم و آن را گزارش کنیم؟ آیا می‌توانیم چیزی را به عنوان واقعیت محض در بیرون از ذهنمان تصور کنیم؟ واقعیت این است که تصور ما از جهان تصوری مستقیم نیست.

ما از بسیاری از وقایعی که در این گوشه دوردست از زمین یا آن پهنه بعید از آسمان اتفاق می‌افتد تجربه دست اولی نداریم، بل از طریق فرآورده‌های رسانه‌های جمعی از این وقایع آگاه می‌شویم.  نه تنها متن خبری این یا آن خبرنگار، بل حتی دوربین هم نمی‌تواند واقعه‌یی را کاملا بی‌طرفانه برای ما روایت کند.

انسانی که سرعت تصویربرداری، بزرگی یا کوچکی دریچه، نوع عدسی و زاویه نگاه دوربین را تعیین می‌کند، دانسته یا نادانسته برشی از واقعیت و در غالب اوقات روایتی خاص از آن چه در مقابل دوربینش واقع می‌شود، به ما عرضه می‌کند.

خبرنگاران امروزی هم اخبار پالایش شده‌یی را به ما تحویل می‌دهند که نه‌تنها از صافی ذهن ایشان «بخوانید ترکیبی از ویژگی‌های شخصی به اضافه آموزه‌های حرفه‌یی» گذشته است، بل سازمان یا سازمان‌های متبوع ایشان آن‌ها را پیراسته و آراسته است.

به تعبیر دیگر، خبرهای امروزی دست‌کم از دو صافی عبور می‌کنند. این دو صافی در جامعه پیچیده ما مشمول ملاحظاتی جدی خواهند بود، گرچه ما امروزه با رشد فن‌آوری می‌توانیم سریع‌تر و فراوان‌تر خبر بدهیم، و افرادی را به‌عنوان متخصص برای این کار تربیت کنیم؛  اما چنانکه رودنبولر می‌گوید: همه ما ژورنالیست‌ها، کارگزاران آیینی هستیم که حول توهم و واقعیت شکل گرفته است.

می‌گوییم و فکر می‌کنیم که باید واقعیت‌ها را بگوییم. این توهمی است که ریشه در بنیان‌های پوزیتویستی دنیای مدرن دارد.

با این وصف، واقعیت‌نگاری امر دشواریست که بیان حقیقت عریان و آن‌چه رخ می‌دهد با پیش‌فرض‌ها و پیش‌فهم‌های خبرنگار می‌آمیزد؛اما رسالت و مسوولیت خبرنگار ایجاب می‌کند که اصل «حقیقت‌نگاری» را احترام گذاشته و به جد اهتمام ورزد تا کامل‌ترین تصویر یک واقعه ارایه بدارد.

شجاعت و تعهد

شجاعت در خبرنگاری یک اصل برجسته است، اما مهم این است که شجاعت در عرصه اطلاع‌رسانی به درستی تبیین شود. جهان پیرامون ما، پر از واقعه‌ها و رخدادهاییست که لحظه به لحظه اتفاق می‌افتند و این رخدادها گاهی ممکن است دین و مذهب، فرهنگ و هویت، منافع اقتصادی و یا منزلت اجتماعی ما را هدف قرار دهند.

این‌جاست که خبرنگار رسالت‌مند و باشهامت، آن‌چه را که رخ می‌دهد، گزارش و روایت می‌کند، ولو ارزش‌های مادی و معنوی ایشان را نشانه رفته باشند.

در جامعه‌یی مانند افغانستان که جنگ و ناامنی فراگیر وجود دارد، گاهی نزدیک‌شدن به خبر دست اول و صحنه رویدادها، تاوان سنگینی برای خبرنگاران دارد. ده‌ها خبرنگار شهید، آواره و دچار چالش شده‌اند. خبرنگار شجاع، برای اطلاع‌رسانی و آگاهی‌دهی دقیق از تازه‌ترین رویدادها به دل اتفاقات گام می‌گذارد و صورت درست خبرها را گزارش می‌کند.

 در این بین آنچه نقش مطبوعات و رسانه‌های جمعی را برجسته ساخته و می‌سازد؛ وجود خبرنگاران شجاع، آگاه و متعهدیست که در مسیر آرما‌‌ن‌های اصیل خود از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و همواره سختی‌ها را به جان خریدارند. خبرنگاران و صاحبان اندیشه و قلم در حقیقت منادیان آگاهی و دانایی و مروج حقیقت‌جویی و حقیقت‌گویی هستند و صداقت، دقت، شفافیت و هوشیاری از ویژگی‌های فعالان این عرصه است.

دقت، شفافیت و حقیقت‌نگاری زمانی تحقق پیدا می‌کنند که خبرنگار با تعهد و رسالت‌مندی به شغل و حرفه خبرنگاری خود نگاه کند.

خبرنگار و توسعه فرهنگی

با توجه به واقعیت‌های عینی جامعه افغانستان می‌توان گفت که مهم‌ترین جالش‌هایی که فراروی توسعه فرهنگی در افغانستان قرار دارد، عبارت است از: شکاف و تعارضات قومی، مذهبی، جنگ و ناامنی‌های مداوم، پایین بودن سطح سواد و ….

 از طرف دیگر دست‌یابی به توسعه فرهنگی، زمینه‌ساز توسعه اقتصادی و سیاسی نیز می‌باشد. با این حساب رسانه‌ و خبرنگاران چه نقشی می‌توانند در امر رسیدن به توسعه فرهنگی بازی کنند؟

اگر خبرنگار این سه ویژگی را داشته باشد، نقش حیاتی و سازنده‌یی در تعالی و توسعه جامعه خواهد داشت: «واقعیت‌نگار»، «شجاعت‌پیشه»  و «دانا».

وقتی خبرنگار در کار خویش تبحر دارد و همین‌طور  بر مسایل جامعه و رویدادهای جهانی اشراف‌مند است، به حتم رخداد‌های نفاق‌برانگیز و مساله‌زا را «برجسته» نخواهد کرد.

خبرنگار دانا همچنان که روایت‌گری و گزارش‌دهی از واقعه‌ها می‌کند، اتفاقات و برنامه‌های ارزشمندی را که به اندیشیدن و استحالۀ فکری و ذهنی جامعه کمک کنند، بیشتر و وسیع‌تر گزارش خواهد کرد.

خبرنگار خبره و شجاع، در امر بیان رویدادها فارغ از باورهای خود و جسورانه چیزی را می‌گوید که رخ داده و قرین به حقیقت است.

همان‌طور که گفتیم، مفهوم «توسعه فرهنگی» به معنای گسستن از سنت‌های گذشته نیست، زیرا سنت‌ها، انباشت و ذخیره تجارب گذشته یک جامعه است.

توسعه بر مبنای گسترش سنت‌ها و تجارب گذشته انجام می‌پذیرد نه بر اساس نفی آن‌ها. خبرنگار رسالت ذاتی دارد که روشن‌گری و بیدارگری کند. در بازسازی و بازاندیشی سنت‌ها و ارزش‌ها سهم بگیرد و سره را از ناسره تفکیک نماید. در عصر کنونی مبرهن است که رسانه‌ها و خبرنویسان افکار عمومی را جهت می‌دهند و توده‌ها براساس آن‌چه در رسانه‌ها رخ می‌دهد تصمیم می‌گیرند و برنامه‌ریزی می‌نمایند.

با این وصف، نقش و جایگاه خبرنگار و روزنامه‌نویس در تکثیر واقعیت و درستی رویدادها بسیار باارزش است و توسعه فرهنگی با روشن‌گری خبرنگاران رابطۀ ژرف‌ و انکارناشدنی دارد.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا